به گزارش خبرنگار ایلنا، چه چیزی یک جادوگر را میسازد؟ اصلا جادوگر کیست و تاریخچه آن از وقتی که یک لباس مشکی و کلاه بلند و نوک تیز پوشیده، از کجا آمده است؟
گفته میشود، تاریخچه این کهن الگوی فرهنگ پاپ آمریکایی میتواند چیزهای زیادی را در مورد تأثیر پایدار شکار جادوگران مدرن اولیه و شیفتگی مداوم ما به چهرههایی که ما آنها را جادوگر مینامیم، آشکار کند. اما در پس این کهنالگو ماجراهای دیگری هم نهفته است؛ اینکه چگونه دیگها، کلاههای نوکتیز، جاروها و گربههای سیاه به ابزار بسیار مهم تجارت تبدیل شدند.
دیگها ممکن است به عنوان یک ابزار جادوگر برای ساختن طلسمها و معجونها ظاهر شوند. اما از نظر تاریخی این دیگها بخش پیش پا افتادهای از زندگی خانگی بودند. در هر آشپزخانهای که زن خانه از آن برای درست کردن شام استفاده میکرد، دیگی روی آتش آویزان بود.
هیلی بوون، مورخ دانشگاه نورث وسترن، میگوید: ارتباط جادوگر و دیگ ممکن است در روزهای رو به زوال دهه ۱۴۰۰ آغاز شده باشد. در سال ۱۴۸۹، اولریش مولیتور (وکیل آلمانی) تصاویری از جادوگران و زنان فالگیر را منتشر کرد که اولین کتاب مصور جادوگری بود.
این رد کتاب جادوگر هراس (چکش جادوگران) بود که چندین سال قبل توسط کشیش آلمانی یوهان اسپرنگر و راهب اتریشی و بازپرس هاینریش کرامر منتشر شد. کرامر اعلام کرد که جادوگری بدترین بدعت در میان همه بدعتها است: این امر مستلزم وقف جسم و روح به شر، نفی مسیحیت و قربانی کردن نوزادان تعمید نیافته برای شیطان است.
کتاب مولیتور مجموعهای از نقشهای چوبی را به نمایش میگذاشت که با این تصورات مقابله میکرد و تصورات رایج در مورد ظاهر و رفتار جادوگران را از بین میبرد. اما به دلیل چاپ مجدد و توزیع گسترده که به مردم امکان میداد بارها و بارها تصاویر را ببینند.
در اواخر قرن شانزدهم، کاتولیکها و پروتستانها بر این باور بودند که جادوگران با شیطان پیمان میبندند تا بتوانند قدرت پیدا کنند. یکی از این قدرت ها، ظرفیت دم کردن معجونهای جادویی در دیگها بود. بنابراین، تصویر زنانی که دور دیگ جمع شده بودند مترادف با جادوگری شد. این طناب دیگ چنان فراگیر، پایدار و سریع بود که در تلاشهای همزمان شکسپیر برای جلب لطف شاه جیمز اول، که ترس وحشتناکی از جادوگران داشت، نفوذ کرد. مسلماً هیچ ارتباطی نمادینتر از دیگ جادوگر بهاندازه آنچه در نمایشنامه شکسپیر در سال ۱۶۰۶، مکبث، عمل ۴، صحنه ۱، و سه زن ترسناک در مهروهای مهآلود ایجاد شد، وجود ندارد.
والتر استفنز، استاد مطالعات ایتالیایی در دانشگاه جانز هاپکینز، میگوید جادوگران سیاه میپوشند زیرا رنگ شب و رنگ ترس است. در عمل، مشکی یک رنگ رایج و مقرون به صرفه برای لباس بود. اما وقتی نوبت به نوک تیز و بزرگ کلاه آنها میرسد، همه چیز گنگتر میشود. تاریخ مملو از منابع بالقوه گیج کننده است. استفنز گفته است که این کلاهها ممکن است از کلاههایی گرفته شده باشند که بدعتگذاران مجبور به پوشیدن آنها شدهاند یا احتمالاً از سرپوشهای پیوریتان قرن هفدهم، به سبک زائر. کلاههای مخروطی سیاه لبه پهن نیز برای اعضای یک مذهب جدید به نام کواکریزم در دهه ۱۶۰۰ استفاده میشد.
به گمان برخی از مورخان، کلاه سیاه نوک تیز از سرپوشهای مشابهی نشأت میگیرد که توسط علفهای قرون وسطایی که بر تجارت آبجوسازی انگلستان تسلط داشتند، میپوشیدند تا به آنها کمک کند در بازار دیده شوند.
برخی ادعا میکنند که کلاه نوک تیز میتواند از کلاه مخروطی شکلی به نام Judenhut گرفته شده باشد که یهودیان مجبور بودند برای شناسایی خود در قرن سیزدهم در اروپای قرون وسطی از آن استفاده کنند.
در سال ۱۴۳۱، قانون مجارستان، مجرمان جادوگری را که برای اولین بار انجام میدادند، ملزم میکرد تا در ملاء عام از «کلاههای اوجدار یهودیان» استفاده کنند. و آن بینی کج و قلاب شده ممکن است به کلیشههای یهودی نیز مرتبط باشد.