عطنا - خبرنگار عطنا مصاحبهای اختصاصی با دکتر جوزف کراس استاد علوم سیاسی دانشگاه مازاریک جمهوری چک در مورد آخرین تحولات منطقه و تبعات پیروزی ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا انجام داده که در ادامه میخوانید.
آیا ترامپ و کابینه تندروی جدید وی با دولت قبلی آمریکا تفاوت اساسی خواهد داشت؟
تشکیل کابینه جدید ایالات متحده تحت ریاست جمهوری دونالد ترامپ نشان دهنده تغییر چشمگیر دولت فعلی، به ویژه در مورد سیاست خاورمیانه ای آن است. انتخابهای ترامپ بر مواضع قوی در طرفداری از اسرائیل و رویکرد تند و تیز نسبت به ایران تأکید دارد و این نشانگر تغییرات احتمالی سیاست در منطقه است.
انتصابات اصلی و پیامدهای آنها بدین شرح است. وزیر امور خارجه: مارکو روبیو یک حامی سرسخت اسرائیل، انتصاب روبیو حاکی از تداوم و تشدید احتمالی حمایت ایالات متحده از سیاستهای اسرائیل است. دیدگاههای احمقانه او در مورد ایران ممکن است منجر به تجدید فشار بر تهران شود.
وزیر دفاع: پیت هگست که به دلیل مخالفت با راه حل دو کشوری و حمایت از حاکمیت اسرائیل بر کرانه باختری اشغالی شناخته شده است، رهبری هگست میتواند بر حمایت و استراتژی نظامی ایالات متحده در منطقه تأثیر بگذارد.
سفیر ایالات متحده در اسرائیل: مایک هوکابی که یک محافظه کار طرفدار اسرائیل است. انتصاب هوکبی نشانگر تعمیق روابط ایالات متحده و اسرائیل است.
فرستاده ویژه خاورمیانه: استیون ویتکوف یک سرمایه گذار در املاک و مستغلات با روابط نزدیک با ترامپ، نقش ویتکوف ممکن است بر جنبههای اقتصادی سیاست خاورمیانه متمرکز شود که به طور بالقوه بر مذاکرات صلح و پروژههای عمرانی تأثیر میگذارد.
مسیرهای پیش بینی شده سیاست ترامپ اینهاست: افزایش حمایت از اسرائیل. لذا انتظار میرود دولت جدید حمایت از اسرائیل را تقویت کند، احتمالاً سیاستهایی مانند الحاق بخشهایی از کرانه باختری را تأیید کند. این میتواند بر پویایی روابط اسرائیل و فلسطین و روند گستردهتر صلح تأثیر بگذارد.
همچنین موضع تند در مورد ایران محتمل است. ایالات متحده با استفاده از چهرههای کلیدی که دیدگاههای افراطی در مورد ایران دارند، ممکن است مجدداً سیاست تحریمهای سختگیرانه را اتخاذ کرده و رویکرد رویارویی را اتخاذ کند و بر ثبات منطقهای و روابط دیپلماتیک تأثیر بگذارد.
ارزیابی مجدد ابتکارات صلح تحول دیگر است. دولت آمریکا ممکن است توافق نامهها و مذاکرات صلح موجود را دوباره ارزیابی کند و به طور بالقوه از یک چارچوب راه حل دو کشوری دور شود. به طور خلاصه، کابینه آینده ایالات متحده تحت ریاست جمهوری منتخب ترامپ برای اجرای تغییرات چشمگیر در سیاست خاورمیانهای، با تأکید بر اتحادهای قوی با اسرائیل و موضع گیری سختتر در مورد ایران، آماده است. این تحولات میتواند منجر به تغییر قابل توجه در پویایی منطقه در ماههای آینده شود.
چرا اسرائیل سعی دارد در لبنان آتش بس برقرار کرده و روسیه هم با پیروزی ترامپ در اوکراین در اندیشه صلح است؟
رویکرد اسرائیل برای دستیابی به صلح در درگیریهای خود در غزه و لبنان شامل ترکیبی از عملیات نظامی و تلاشهای دیپلماتیک است. در غزه، اسرائیل قصد دارد تواناییهای نظامی حماس را خنثی کند و در عین حال به دنبال آتش بس پایدار است. در لبنان، تمرکز بر مقابله با نفوذ حزب الله و جلوگیری از حملات فرامرزی است.
استراتژی اسرائیل در غزه شامل اقدامات نظامی هدفمند علیه زیرساختهای حماس برای کاهش ظرفیت عملیاتی آن است. همزمان، اسرائیل آماده مذاکرات آتش بس است که امنیت و ثبات بلندمدت آن را تضمین میکند. هدف ایجاد شرایطی است که از خصومتهای آینده جلوگیری شود و کمکهای بشردوستانه و تلاش برای بازسازی اسرائیل را ممکن کند.
اما در لبنان، هدف اصلی اسرائیل، مقابله با تهدید حزب الله است. این شامل اقدامات نظامی برای جلوگیری از حملات و ابتکارات دیپلماتیک برای تقویت اجرای قطعنامه ۱۷۰۱ شورای امنیت سازمان ملل متحد است که خواستار خلع سلاح همه گروههای مسلح در لبنان و ایجاد یک منطقه حائل عاری از افراد مسلح است.
انتظار میرود که دولت آینده ترامپ از چندین راه بر برنامههای صلح اسرائیل تأثیر بگذارد:
افزایش پشتیبانی نظامی: رئیس جمهور منتخب ترامپ متعهد شده است که تحویل تجهیزات نظامی به اسرائیل را تسریع بخشد، که میتواند توانایی دفاعی اسرائیل را تقویت کند و بر تصمیمات استراتژیک آن در هر دو درگیری تأثیر بگذارد.
ابتکارات دیپلماتیک: دولت ممکن است مذاکرات را با هدف دستیابی به آتش بس تسهیل کند. به عنوان مثال، آموس هوخشتاین، فرستاده ایالات متحده به طور فعال در گفتگوها برای میانجیگری آتش بس میان اسرائیل و حزب الله شرکت داشته است که نشان دهنده نقش فعال ایالات متحده در دیپلماسی منطقهای است.
همسویی سیاست ها: موضع قوی دولت ترامپ در طرفداری از اسرائیل احتمالاً با اهداف امنیتی اسرائیل همسو خواهد شد و احتمالاً منجر به تلاشهای هماهنگ برای مقابله با تهدیدات حماس و حزبالله میشود.
به طور خلاصه، طرحهای صلح اسرائیل در غزه و لبنان شامل ترکیبی از اقدام نظامی و تعامل دیپلماتیک است. انتظار میرود حمایت دولت ترامپ موقعیت استراتژیک اسرائیل را تقویت کند و به طور بالقوه تلاشهای قویتر برای دستیابی به صلح پایدار در هر دو عرصه را تسهیل کند.
آیا دولت جدید ایران میتواند با ترامپ و تیم جنگ طلب اش صلح کند؟
تغییرات سیاسی اخیر هم در ایالات متحده و هم در ایران، زمینه را برای آغاز یک مرحله پیچیده و بالقوه بحث برانگیز در روابط ایالات متحده و ایران فراهم کرده است.
موضع دولت آمریکا چیست؟ انتظار میرود دولت دونالد ترامپ، رویکردی سختگیرانه در قبال ایران اتخاذ کند. انتصابهای کلیدی، مانند مارکو روبیو به عنوان وزیر امور خارجه، نشان دهنده بازگشت به استراتژی «فشار حداکثری» با هدف مهار برنامههای هستهای و نفوذ منطقهای ایران است. این استراتژی ممکن است شامل اعمال مجدد تحریمهای سختگیرانه و افزایش انزوای دیپلماتیک ایران باشد.
اما در ایران، رئیس جمهور اصلاح طلب مسعود پزشکیان، پس از درگذشت ابراهیم رئیسی، رئیس جمهور سابق، روی کار آمد. دولت پزشکیان تمایل خود را برای تعامل با جامعه بینالملل نشان داده است، همانطور که بحث با آژانس بینالمللی انرژی اتمی (IAEA) در مورد محدود کردن ذخایر اورانیوم بسیار غنیشده ایران نشان میدهد. با این حال، فشارهای داخلی و پویاییهای منطقهای ممکن است دامنه این تعاملات را محدود کند.
تحولات بالقوه اینهاست. در مورد مذاکرات هسته ای، ایالات متحده ممکن است برای شرایط سخت گیرانهتر در هر توافق هستهای در آینده فشار بیاورد، در حالی که ایران به دنبال رهایی از تحریمها است. موفقیت چنین مذاکراتی به تمایل هر دو طرف برای سازش بستگی دارد.
تنشهای منطقهای: حمایت دولت آمریکا از اسرائیل و مخالفت با فعالیتهای منطقهای ایران میتواند منجر به افزایش تنشها، به ویژه در مناطق درگیری مانند سوریه و یمن شود.
تحریمهای اقتصادی: اجرای مجدد تحریمهای ایالات متحده میتواند اقتصاد ایران را بیشتر تحت فشار قرار دهد و به طور بالقوه منجر به ناآرامیهای داخلی شود و بر تصمیمات سیاست خارجی ایران تأثیر بگذارد.
به طور خلاصه، روابط ایالات متحده و ایران برای دورهای از تنش شدید، با احتمال رویارویی و تعامل محتاطانه، بسته به اقدامات و سیاستهای اتخاذ شده توسط هر دو دولت، آماده است.
عطنا را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید: