خبرگزاری ایمنا؛ مجتبی قنبردوست، کارشناس مسائل بینالملل در یادداشتی نوشت: «آتشبس ۶۰ روزه در لبنان با توافق دو طرف از ساعت ۴ بامداد به وقت بیروت و ساعت ۰۵:۳۰ به وقت تهران در روز چهارشنبه، هفتم آذر ۱۴۰۳ اجرا شد. توافقی که تشکر نجیب میقاتی نخستوزیر لبنان از رئیسجمهور آمریکا و اما موضع خصمانه نخستوزیر رژیم صهیونیستی را در پی داشت. بهطوری که نتانیاهو بر سه موضوع مهم پس از توافق تأکید کرد: تمرکز بر آنچه تهدید ایران خواند، احیای ارتش صهیونیستی و بازگشت آوارگان شمال فلسطین اشغالی و تلاش برای نابودی حماس.
در این بین علاوهبر بیانیه مشترک آمریکا و فرانسه در حمایت از توافق مزبور، «آموس هوکشتاین»، نماینده ویژه آمریکا در مذاکرات گفت: «باید تأکید کرد که آتشبس، آتشبس دائمی است که تمام اقدامات خصمانه را پایان میدهد» همچنین گفت: «نیروهای آمریکایی بههیچوجه در لبنان مستقر نخواهند شد، بلکه کمکهایی را به ارتش لبنان ارائه خواهیم کرد.» البته این موضوع نیز ناظر بر ژست نمایشهای حل بحران توسط به اصطلاح هژمونی آمریکا بوده است که نشانههایی نظیر مواضع رذیلانه رژیم صهیونیستی و ادعای حق «آزادی عمل نظامی»، حاکی از تزلزل در متن و ضمانت اجرایی این توافق است که در گفتوگوی وزیر خارجه جمهوری اسلامی ایران و لبنان ضمن استقبال و حمایت از توافق، تجربه سنگین بدعهدی صهیونیستها گوشزد شد.
از جمله مفادی که رسانههای رژیم صهیونیستی در توافق آتشبس اعلام کردهاند از قرار زیر است:
- دو طرف علیه یکدیگر عملیات نظامی انجام ندهند و بر اهمیت قطعنامه ۱۷۰۱ شورای امنیت تأکید شده است.
- نیروهای امنیتی و نظامی رسمی در لبنان تنها گروههای مسلح مجاز به حمل سلاح یا بهکارگیری نیروها در جنوب لبنان هستند.
- هرگونه خرید یا واردات سلاح یا مواد مرتبط به تسلیحات به لبنان تحت نظارت و زیر نظر دولت لبنان خواهد بود.
- همه زیرساختها و مواضع نظامی برچیده و همه تسلیحات بدون مجوز منافی این تعهدات، مصادره میشود.
- اسرائیل نیروهایش را بهتدریج به جنوب خط آبی (خط ترسیم شده سازمان ملل بین لبنان و سرزمینهای اشغالی) ظرف مدت ۶۰ روز عقب خواهد برد.
- این تعهدات حق اسرائیل یا لبنان در حق اصیل خود در دفاع از خود را ملغی نمیکند.
البته به نظر میرسد همین بند آخر میتواند محل بهانهتراشیهای رژیم در ادعای دفاع از خود در عملیاتهای احتمالی باشد و بهطور تلویحی وقتی از مشروعیت نیروهای نظامی لبنان بدون ذکر حزبالله در بند دیگر توافق نام برده میشود و همچنین پیشنهاد به تعهد هر دو طرف به اجرای کامل قطعنامه ۱۷۰۱ شورای امنیت سازمان ملل متحد، از جمله مقرراتی که به «خلع سلاح همه گروههای مسلح در لبنان» اشاره دارد، نشان از احتمال هجمههای آتی سیاسی بر موقعیت نظامی حزبالله در لبنان دارد.
امری که پس از ترور رهبران و فرماندهان ارشد حزبالله علیرغم پروپاگاندای غربی و عبری محرز شد؛ احیای قدرت مجموعه حزبالله، بازیابی روحیه و توان نیروی انسانی و یگانهای مختلف رزم عملکننده و حفظ ذخایر و توان موشکی و پهپادی حزبالله است که البته در خفقان رسانهای شدید در رژیم صهیونیستی، شاید چند صباحی موجب انعکاس نیافتن دقیق حجم خسارات وارد شده به رژیم باشند، اما موفقیت مکرر حملات هوایی حزبالله در عبور از سامانههای پیشرفته پدافندی، ضربه به استحکامات تلآویو، حیفا و سایر شهرهای مهم، کوچاندن اجباری چند صد هزار نفر از شهرکنشینان شمال فلسطین اشغالی، گرفتن تلفات انسانی و تجهیزات و زمین گیر شدن رژیم در ورود و اشغال زمینی در جنوب لبنان حتی از نگاه رسانههای غربی و صهیونیستی نیز انکارناپذیر بوده است. بنابراین وقتی حزبالله تا دقایقی قبل از توافق، توانایی اقدام، عملیات و ضربه اساسی به رژیم را نشان میدهد؛ به معنای ناکامی و شکست مفتضحانه رژیم است.
همزمان با اجرایی شدن آتشبس در جنگ جبهه لبنان، برخی رسانههای صهیونیستی نتایج جدیدترین نظرسنجی در سرزمینهای اشغالی را اعلام کردند که اکثریت ۶۰.۸ درصدی از صهیونیستها معتقدند رژیم صهیونیستی نتوانسته است حزبالله را شکست دهد. نارضایتی ضمنی جامعه صهیونیستی از روند جنگ و عملکرد دولت صهیونیستی و خبرهای حاکی از اعتراض و درگیری شدید جریانهای سیاسی مختلف داخل رژیم صهیونیستی مزید بر شرایط سیاسی مملو از نارضایتی، تداوم اضطراب کشته شدن، رها نشدن گروگانها و فرسودگی روانی جامعه اشغالگر از طولانی شدن جنگ شده است.
به نظر میرسد فرصتها و تهدیدهایی بر آثار توافق آتشبس در لبنان مترتب باشد. فرصتهایی نظیر تنفس و تقویت قوای حزبالله، پایان ویران سازی و جنایات علیه شیعیان لبنان، بازگشت آوارگان و فضاحت و تحقیر منتهی به آتشبس در ناکامی رژیم صهیونیستی در ورود زمینی به خاک لبنان و انعکاس خبر شکست رژیم در ادعای حذف گروههای مقاومت که از جمله شعارهای تبلیغاتی نتانیاهو در آغاز جنگ بود.
اما از جمله تهدیدها در پساتوافق، فراغت بال و تمرکز بیشتر عملیاتی در غزه برای حذف حماس است یا جبهه دیگری در سوریه برای تضعیف جبهه مقاومت با توجه به تحولات اخیر در این کشور بگشاید، همچنین با توجه به رایزنیها و تحرکات دیپلماتیک غربی اخیر با ادعای ثبات و صلحطلبی در لبنان، انتخاب رئیسجمهور این کشور را نیز در قالب فردی نزدیک به تفکرات جریانهای سیاسی رقیب برای خلع سلاح حزبالله تحت شعاع قرار دهند.
اگرچه موضوعاتی نظیر سیاستهای جدید دولت ترامپ، وعده صادق ۳ یا شدت درگیری در جبهه سوریه از جمله مسائل تأثیرگذار بر آینده تحولات منطقه است؛ اما گزارهای که تغییرناپذیر است، پدیده مبارک نهضت بیداری ضد صهیونیستی و معرفی دکترین مقاومت در افکار عمومی و نخبگانی در تمام جهان است که با هیچ سلاح و عملیاتی خاموشی ندارد.»