جوان آنلاین: کانال تلگرامی مصاف عقل و جهل نوشت:
میدان راهبردی سوریه؛ اهمیت تکاپوی دیپلماتیک
دیپلماسی و میدان مکمل هم هستند. امنیت و ثبات سوریه برای امنیت و ثبات منطقه، بسیار مهم است و به همین علت، برخی رژیمهای شرور، دائما برای به هم ریختن آن کشور تلاش کرده اند؛ به ویژه اسرائیل و آمریکا.
رژیم صهیونیستی، سوریه را عقبه موثر در پیروزیهای مقاومت و پل ارتباطی لبنان با عراق و ایران میبیند؛ آمریکا نیز همین طور. احتمالا اگر نظام سوریه حاضر میشد نقشی شبیه حاکمان سعودی و اردن و مصر ایفا کنند، غرب با او کنار میآمد.
آمریکا و غرب همواره به واسطه برخی رژیمهای مرتجع - با تهدید و تطمیع- کوشیده اند دولت سوریه را از ایران و جبهه مقاومت جدا کنند، اما موفق نشده اند.
شبیه این شیطنت، همزمان با تحریک صدام به حمله متجاوزانه علیه ایران انجام شد تا با عدههای فریبنده، دولت مرحوم حافظ اسد را از ایران جدا کنند؛ اما سوریه در دوران سخت حمایت اغلب دولتهای عربی از جنایت صدام، کنار ملت ایران ایستاد.
اینکه در میدان مهم نظامی، مجددا میتوان چه کمکی به سوریه کرد، بحث مستقلی است. یک ده قبل بیش از ۸۵ درصد سوریه به اشغال مزدوران نیابتی غرب درآمده بود، اما بسیج سیاسی- نظامی با محوریت ایران، توانست این کشور را نجات دهد.
در عین حال، دیپلماسی پویا و بهنگام میتواند به شکل جدی به کمک میدان بیاید؛ چنان که از میانه دهه گذشته توانست دولت روسیه را قانع کند و به کمک میدان بیاورد.
آن زمان، در حالی که برخی اجزای وزارت خارجه سرگرم مذاکره با غرب بودند، سردار سلیمانی ضمن ارسال پیغامی محرمانه، وزیر خارجه را از عملیات پنهان آمریکا در سازماندهی و تسلیح و تجهیز تروریستها علیه ایران مطلع کرد.
در عین حال نیاز بود که توان دیگر کشورها نیز به کمک "جبهه مقاومت ضد تروریسم" در عراق و سوریه بیاید. در اینجا، تکاپوی سردار سلیمانی در عراق و لبنان برای بسیج ظرفیتهای مردمی و دولتی بی نظیر بود.
او همچنین مرداد ۱۳۹۴ به مسکو سفر کرد و مذاکرات قوی و موثری با پوتین داشت که روسیه را قانع و تشجیع کرد مقابل "جنگ جهانی" غرب در سوریه به میدان بیاید. سال ۱۳۹۵، کیسینجر (وزیر خارجه اسبق آمریکا) و موشه یعلون وزیرجنگ اسرائیل گفتند «جنگ سوریه، جنگ جهانی سوم است».
بعدها خبرگزاری آسوشیتد پرس درباره ابتکار عمل سردار سلیمانی نوشت:
"دیدار مهم ژنرال سلیمانی با پوتین، نقشی مؤثر در نقشآفرینی روسیه در جنگ سوریه داشت. یکی از قدرتمندترین مقامات نظامی ایران، نشستی سهساعته را با پوتین روسیه داشت تا او را متقاعد کند.
فرمانده نیروی قدس سپاه، ماه اوت (مردادماه ۹۴) به مسکو رفت. سلیمانی و پوتین، نقشهها و عکسها را بررسی کردند و به تبادل اطلاعات پرداختند.
بررسیها نشان داد گروههای تروریستی، در صورتی که مسکو وارد عمل نشود، فعالیتشان را به نزدیکی روسیه در منطقه قفقاز گسترش خواهند داد.
در این نشست درباره برنامه تشکیل یک مرکز مشترک تبادل اطلاعات میان عراق، سوریه، ایران و روسیه توافق شد. این نقشآفرینی، حاکی از نفوذ شدید ایران در منطقه است».
اقدامات تروریستی که بعدها گروههای تکفیری (مزدوران تربیت شده آمریکا، انگلیس و اسرائیل) در مسکو انجام دادند و همچنین مزدورانی که در جنگ اوکراین به کار گرفته شدند، درستی هشدار و پیش بینی شهید سلیمانی را نشان داد.
حتما شرایط امروز، با یک دهه قبل تفاوتهایی کرده است. احتمالا تمرکز روسیه در جنگ اوکراین، از تمرکز بر جنگ سوریه کاسته باشد، هر چند که آنها طی چند روز اخیر، حملات سنگینی علیه برخی مواضع گروهک تحریر الشام داشته اند.
عملیات فریب غرب و وعده معامله هم، یک احتمال است. همین طور ممکن است ترکیه تحرکاتی برای بده بستان داشته باشد. اما هیچ کدام این گمانه زنیها نمیتواند مانع از پیگیری منافع ملی در موضوع سوریه در دو حوزه میدان و دیپلماسی باشد.
قطعا آقای عراقچی، آقای ظریف نیست و تفاوتهای جدی با او دارد، اگرچه در برخی موضوعات مثل برجام و مذاکره با اروپا همکار بوده اند. عراقچی، این تفاوت مهم را در جریان سفرهای مهم دو ماه گذشته به کشورهای منطقه (با موضوع حمایت از مقاومت) به ویژه لبنان و سوریه و عراق نشان داد.
نباید به دستاوردهای احتمالی دیپلماسی نگاه صفر و صدی داشت. مهم است که ظرفیت دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران، به عنوان قدرت مهم منطقه، از عراق و سوریه (و حتی ترکیه) گرفته تا روسیه و چین و دیگران به حرکت در آید و امکانات موجود را پای کار آورد.
اردوغان با وجود این که در ماجرای کودتا، از آمریکا شبیخون خورد و تداوم قدرت خود را از جمله مدیون حمایت ایران است، اما متاسفانه با آرزوی موهوم نوعثمانیگری، همچنان در نقشه آمریکا و اسرائیل، و بر خلاف منافع ملتهای منطقه رفتار میکند و دیر یا زود، آسیب این بازی را خواهد دید.
در این میان، در مورد چین و روسیه، دیپلماسی بهنگام ضروری است؛ تا از جمله درباره نقشه آمریکایی- صهیونیستی و نیابتی "پان ترکیسم" -که از مرزهای چین و آسیای میانه تا مدیترانه پیگیری میشود و فعلا بر استخدام میلیشیای نظامی در چین (اویغور ها)، قزاقستان، ازبکستان، ترکمنستان، جمهوری آذربایجان و... استوار است-، هشدار و توجه داده شود.
دور از ذهن نیست که مشابه تهدیدهای تروریستی- امنیتی ضد مسکو، در قلمرو چین هم بازسازی شود، ضمن این که تضعیف مقاومت منطقه در مقابل جبهه تروریسم، نهایتا موجب تقویت سیطره آمریکا و تحت فشار قرار گرفتن شدید اقتصاد و امنیت چین خواهد شد.
(بعد التحریر: وزارت امور خارجه در این تحرک دیپلماتیک، میتواند از ظرفیت برخی افراد همسو نظیر آقای لاریجانی نیز بهره بگیرد).