به دنبال اعلام آتشبس در لبنان، گروههای تروریستی تکفیری که حدود چهار سال از تحرکات خود در سوریه دست کشیده بودند، به یکباره حملاتی گسترده به سمت حلب آغاز کردند. این حملات که توسط گروه «تحریرالشام» (جبهه النصره سابق) هدایت میشود، در مراحل اولیه به تصرف چندین روستا و سپس مناطق غربی و جنوبی حلب منجر شد. حتی گزارشهایی از ورود تروریستها به مرکز شهر و جشن و پایکوبی آنها منتشر شده است.
در این حملات، علاوه بر تحریرالشام، گروه ترکستانی نیز که متشکل از شبهنظامیان آسیای میانه و ترکمنهای سوریه که گویا تحت حمایت ترکیه است، نقش فعالی دارد. حمایت مالی و نظامی ترکیه و عربستان از این گروهها در گذشته و حتی معالجه زخمیهای آنان در بیمارستانهای اسرائیل، گمانهزنیهایی را درباره هماهنگی این حملات با حمایت ترکیه و اسرائیل تقویت میکند.
رویترز به نقل از منابعی در سوریه ادعا کرد که تمام استان ادلب به تصرف گروههای تروریستی درآمده است.
در همین حال، شبکه الحدث گزارش داد که اخبار ضد و نقیضی از تصرف نبل و الزهرا در حومه حلب به دست تروریستهای هیأت تحریر الشام مطرح است.
رویترز گزارش داد که هزاران غیرنظامی در حلب در حال خروج به سمت مناطقی هستند که تحت کنترل دولت سوریه است. الوطن نیز ادعا کرد که تروریستهای قسد فرودگاه بینالمللی حلب را تحت اشغال خود درآوردند.
پیشتر فرماندهی کل ارتش و نیروهای مسلح سوریه اعلام کرد: «طی روزهای گذشته، گروههای تروریستی مسلح وابسته به تشکیلات تروریستی النصره با حمایت هزاران تروریست خارجی و با سلاحهای سنگین و با تعداد زیادی از پهپاد اقدام به حمله گستردهای از محورهای متعدد به دو جبهه حلب و ادلب کردند.»
بالا بودن تعداد تروریستها و متعدد بودن جبهههای درگیری باعث شد نیروهای مسلح ما عملیات بازاستقرار را انجام دهند که هدف از آن حمایت از خطوط دفاعی است تا از شدت این حمله بکاهند و جان غیرنظامیان و سربازان را حفظ کنند و برای یک ضدحمله آماده شوند.
فرماندهی کل ارتش و نیروهای مسلح سوریه تأکید کرد: «این اقدام که اتخاذ شده، یک اقدام موقت است و با تمامی ابزارهای ممکن برای تضمین امنیت و سلامت مردممان در شهر حلب تلاش خواهد شد و نیروهای مسلح ما به عملیات خود و انجام وظیفه ملیشان در مقابله با گروههای تروریستی به منظور بیرون راندن آنها و به دست گرفتن کامل این شهر و حومه آن ادامه خواهند داد.»
جنگندههای روسی مناطقی در حلب را به صورت مداوم بمباران میکنند. رویترز نیز از دو منبع نظامی سوری نقل کرد که روسیه وعده کمک نظامی بیشتر به ارتش سوریه برای جلوگیری از اشغال حلب توسط تروریستها را داده است و دمشق پیشبینی میکند که تجهیزات نظامی جدید روسیه طی ۷۲ ساعت به پایگاه هوایی روسی حمیمیم در سوریه برسد.
گروههای تروریستی مستقر در استان ادلب سوریه به خصوص گروه «هیأت تحریر الشام» (جبهه النصره سابق) روز چهارشنبه هفته گذشته حملاتی را به روستاها و شهرهای استان حلب در شمال غرب سوریه آغاز کردهاند. تروریستها مدعی شدهاند که بخشهایی از شهر حلب را تحت اشغال خود درآوردهاند. وزارت دفاع سوریه اعلام کرده است که چند محل تجمع تروریستها را مورد تهاجم قرار داده و درگیری با گروههای تروریستی همچنان ادامه دارد.
نقش ترکیه و اردوغان
رجب طیب اردوغان، رئیسجمهور ترکیه اخیرا اعلام کرده است که قصد دارد کمربند امنیتی از مدیترانه تا مرز ایران ایجاد کند. این سیاست به ظاهر برای مقابله با تروریسم است؛ اما تحلیلگران معتقدند که هدف اصلی اردوغان، گسترش نفوذ ترکیه و دستیابی به اهدافی نظیر فشار بر بشار اسد، کنترل کردهای شمال سوریه و حتی بازپسگیری حلب است که برای ترکیه از اهمیت استراتژیک بالایی برخوردار است.
متأسفانه سیاست اصولی اردوغان درباره وضعیت فلسطین و رژیم همواره با نوعی ریاکاری مفرط و توأم با منفعتطلبی همراه بوده است. پس از ۷ اکتبر، همزمان با اعلام مواضع تند نسبت به رژیم اسرائیل از سوی اردوغان، شاهد اعزام کشتیهای ترکیه برای تأمین نیازهای رژیم صهیونیستی
بودهایم.
اکنون نیز در پی مواضع نوعثمانیگرایانه اردوغان، مهمترین دستاورد فعالسازی گروههای تکفیری طرفدار اردوغان در سوریه، حمایت از رژیم صهیونی است تا پیگیری طرحهای بلندپروازانه اردوغان. به عبارت دیگر اردوغان با افزایش دامن زدن به درگیریها در سوریه، برخلاف مواضع ضد اسرائیلیاش، به شدت در راستای منافع این رژیم حرکت میکند.
ناگفته هم نماند که ترکیه چه چراغ سبزی برای این حمله نشان داده باشد، چه موافقت، هدفش صرفا انتقامگیری از اسد به علت مواضع اخیرش نیست، بلکه هدف دیگر احتمالا تدارک تحرکی علیه حکومت خودگردان کُردی در آیندهای نهچندان دور باشد و چهبسا خروج نیروهای روسیه از تل رفعت پیشدرآمدی برای آن باشد.
روزنامه الاخبار لبنان در یادداشتی به بررسی نقش ترکیه در تحولات اخیر شمال شرق سوریه پرداخت و نوشت که از سرگیری درگیریها در جبهه غرب حلب، بسیار غیرمنتظره بود، بهویژه اینکه آغازکننده حمله، گروههای تندرو در منطقه ادلب بودند.
الاخبار افزود: «موضوع تعجبآور این است که این گروهها، فارغ از روایتهای مختلف در مورد منابع تأمین مالی و تسلیحاتشان، هرگز از دستورهای ترکیه خارج نشدهاند؛ پس چگونه میتوانند تصمیمی مستقل از حامی اصلی خود، یعنی ترکیه بگیرند؟ این اتفاق در حالی رخ داده است که به نظر میرسید درگیریهای بزرگ بین شبهنظامیان و ارتش سوریه دیگر رخ نخواهد داد و به گذشته تعلق یافته است؛ حداقل چهار سال آرامش نسبی حاکم بود که گهگاه با درگیریهای جزئی و محدود به زد و خوردهای کوچک مختل میشد.»
در همین راستا، وزارت خارجه ترکیه دیروز در واکنش به تحولات میدانی سوریه، اعلام کرد حملههای اخیر سوریه به ادلب به حدی رسیده که اجرای توافقات آستانه را مختل میکند و افزود: «درگیریهای اخیر در شمال سوریه، به تشدید ناخواسته تنشها در منطقه منجر شده است.»
به نوشته الاخبار اما نکته مهمتر این است که این درگیریها تقریبا 6 ماه پس از آغاز تحولات جدیدی رخ داده است؛ مسیری که اوایل ژوئن گذشته، پس از شایعاتی درباره ملاقات امنیتی میان مقامات ترکیه و سوریه، آغاز شد و در اواخر ژوئن با موجی از اظهارات رجب طیب اردوغان، رئیسجمهور ترکیه که ابراز علاقه شدیدی به دیدار با بشار اسد، رئیسجمهور سوریه کرده بود، دنبال شد.
این اظهارات در 6 ماه گذشته ادامه یافت و آخرین مورد آن در بازگشت اردوغان از نشست عربی و اسلامی ریاض و اجلاس آب و هوایی «کاپ ۲۹» در جمهوری آذربایجان بود. این اظهارات تا جایی پیش رفت که به «التماس» شباهت پیدا کرد؛ موضوعی که مورد انتقاد رسانههای طرفدار ترکیه نیز قرار گرفت؛ اما اکثر تلاشها به نتیجه نرسید. به نوشته الاخبار، دلیل اصلی این امر، امتناع اردوغان از پذیرفتن شرط اصلی سوریه، یعنی تعهد به خروج از خاک سوریه بود. این امر موجب اختلال در ارتباط بین دو طرف شد و سوال در مورد دلیل امتناع ترکیه از پذیرش درخواست دمشق، ما را به تحولات کنونی در سوریه و بهطور کلی منطقه سوق میدهد.
در این خصوص میتوان به نکات زیر اشاره کرد:
1: درخواست ترکیه برای برگزاری یک نشست (رسمی) همراه با امتناع از تعهد به خروج، بهعنوان تلاشی از سوی اردوغان برای کسب دستاورد بدون پرداخت هزینه تفسیر شده است؛ چیزی که بشار اسد هرگز نخواهد پذیرفت، بهویژه اینکه اظهارات رئیسجمهور ترکیه با اظهارات تند وزیر دفاع، یاشار گولر و وزیر خارجه، هاکان فیدان همراه بود؛ اظهاراتی که بهویژه بر ضرورت آشتی دمشق با گروههای مخالف، از جمله برگزاری انتخابات مجلس، تشکیل دولت جدید و انجام همهپرسی برای قانون اساسی جدید، پیش از فکر کردن ترکیه به خروج از سوریه تأکید میکردند.
2: به نظر میرسد که ترکیه اصلا به فکر عقبنشینی نیست، بلکه قصد دارد اشغال خود را طبق برنامهای که در طول جنگ طراحی کرده بود، یعنی ماندن طولانیمدت در سوریه با تغییر وضعیت جمعیتی، نظامی، اقتصادی و فرهنگی مناطق اشغالی عمیقتر کند.
در مناطقی که مستقیما حضور ندارد نیز برای نبردها آماده شده و در این کار به عوامل مسلح خود در ادلب تکیه میکند که تحت نامهای مختلف گرد هم آمدهاند.
الاخبار در ادامه نوشت: «در هر حال، ترکیه با توجه به نبود فشارهای مؤثر، بهویژه مشغولیت ایران با فلسطین پس از عملیات «طوفان الاقصی» و روسیه با اوکراین، خود را ملزم به تعهد به عقبنشینی نمیدید. شاید جنگ غزه و سپس جنگ لبنان و مشغولیت محور مقاومت به این دو، از دلایل مماشات ترکیه با سوریه، ایران و روسیه بود؛ اما اکنون، پس از پایان جنگ لبنان و کاهش شدت آن در غزه، دیگر مانعی «اخلاقی» برای اردوغان برای از سرگیری نبردهای شبهنظامیان علیه ارتش سوریه وجود ندارد.»
در خصوص دلایلی که میتواند ماهیت سیاست جدید ترکیه را توضیح دهد، به موارد زیر میتوان اشاره کرد:
1: وادار کردن اسد به پذیرفتن شرایط اردوغان برای آشتی بین دو کشور، از جمله آشتی با مخالفان و پذیرش آنها بهعنوان بخشی از «نظام جدید» در داخل و مرزهای سوریه.
2: شاید هشدار بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل به اسد مبنی بر «بازی با آتش» جرقهای برای آغاز موج جدیدی از فشار اسرائیل بر سوریه برای هدف قرار دادن حضور ایران در این کشور و قطع خطوط امداد تسلیحاتی «حزبالله» از طریق سوریه بود. در واقع، دشمنی با ایران در سوریه، وجه مشترک آنکارا و تلآویو است. قابل ذکر است که اردوغان که شخصا به اسماعیل هنیه و یحیی السنوار تسلیت گفت، چنین کاری را در مورد سید حسن نصرالله انجام نداد؛ حتی برخی از اطرافیان و نویسندگان طرفدار او پنهان نکردند که از شهادت وی خوشحال هستند.
بنابراین به نظر میرسد شرایط برای اسرائیل و ترکیه مساعد است.
این امر آنکارا را در زمره شرکای تلآویو در هدف قرار دادن سوریه، ایران و محور مقاومت در منطقه قرار میدهد، حتی اگر نتواند نظام دمشق را تغییر دهد.
3: حمله شبهنظامیان همچنین با تلاشهای قبلی برای تضعیف دولت سوریه و ایجاد منطقهای حائل تحت کنترل اسرائیل در جنوب سوریه از درعا و سویدا تا مرز عراق و احتمال حمله اسرائیل به جنوب سوریه برای تحقق این امر همخوانی دارد.
نقش اسرائیل
رژیم صهیونیستی نیز به نظر میرسد تلاش دارد با درگیر کردن نیروهای نیابتی خود و ترغیب نیروهای تکفیری طرفدار ترکیه در سوریه، تمرکز نیروهای مقاومت را به خارج از محیط نزدیک خود جلب کند. در واقع تلآویو بعد از پیش کشیدن طرح ۶۰ روزه آتشبس با لبنان، تمرکز درگیریها در مرزهای خود را کاهش داده و حالا با آسودگی از اتمام درگیریها در این منطقه، جبهه سوریه را فعال کرده است.
صلاحالدین خدیو، کارشناس مسائل بینالملل و پژوهشگر مسائل کردی نوشت: «به جرأت میتوان گفت در سالهای گذشته وجود و حضور اسرائیل در معادلات سوریه بیشتر شده است.
اکنون که مخالفان بدون هیچ مشکلی از جانب نیروی هوایی اسرائیل به سوی مرکز حلب پیش میروند، نمیتوان از ارزیابی منافع اسرائیل و موضع واقعی آن در اینباره گذشت. آیا هدف قطع ارتباط میان حزبالله و سوریه است؟ یا هدف مجازات سوریه بهخاطر ادامه همکاری با ایران است؟ آیا نقشه بزرگتر و پیچیدهتری برای سقوط اسد و بازگرداندن سوریه به محور عربی و پیگیری پیمان ابراهیم وجود دارد؟ یک فرضیه احتمالی دیگر وجود نوعی همکاری پنهان میان ترکیه و اسرائیل بر سر سوریه است؛ درست مانند پیمان مخفی آلمان نازی و روسیه شوروی برای تقسیم لهستان. پیمانی که در سپتامبر ۱۹۳۹ به حمله همزمان آنها به لهستان و تقسیم آن به دو منطقه نفوذ روسی و آلمانی انجامید.
در سوریه، اسرائیل و ترکیه هر یک منافع و اهداف مشخصی را دنبال میکنند. اسرائیل در پی منزوی کردن حزبالله و قطع سرپلهای زمینی آن با ایران است. ترکیه هم نقشه برچیدن دولت دوفاکتوری کُرد را در سر دارد.
اگر چنین باشد، موضع روسیه چیست؟ ترکیه و اسرائیل هر دو در جنگ اوکراین مواضعی بینابین و بیشتر نزدیک به روسیه گرفتهاند. آیا قرار است اوکراین و دولت اسد وجهالمصالحه شوند؟ آیا این بخشی از یک بازی بزرگ با مشارکت ترامپ است؟ اما این تحولات موجب کاهش نفوذ روسیه در سوریه نمیشود؛ به این علت که صحنهگردانان اصلی سیاست در سوریه بازیگران خارجی هستند، نه دولت آن و نه مخالفانش. ازاینرو اگر مسکو پشت پرده و جداگانه با ترکیه و اسرائیل در سوریه بسته باشد، در آینده بهعنوان تنها متحد دمشق بدون حضور قوی رقیب ایرانی نقشآفرینی بیشتری میتواند داشته باشد.
همچنین با بازگشت ترامپ، احتمال تلاش برای وجهالمصالحه قرار دادن حضور ایران در سوریه بیشتر میشود. اگر قبلا منطقه نگران اتحاد چهارگانه ترامپ، نتانیاهو، بن سلمان و بن زاید بود، «احتمالا» در آینده باید شاهد مثلث ترامپ، پوتین و نتانیاهو باشد؟البته آنچه بیان شد، خوانشی اولیه بنا بر برخی نشانههاست و برای شناخت بهتر موضع واقعی روسیه باید دید در روزهای آتی چگونه عمل خواهد کرد. یک فرض دیگر عاملیت مستقیم و مستقل اپوزیسیون سوریه و گروه تحریرالشام است. آیا آنها با مشاهده ضربه خوردن حزبالله و بمباران مداوم اهداف ایرانی توسط اسرائیل و لطمه دیدن قدرت نظامی اسد در بمبارانهای روزمره، فرصت را مغتنم شمردهاند؟ پاسخ این پرسشها به تدریج در روزها و هفتههای آینده معلوم میشود! در نهایت آنچه باید به آن تصریح کرد، عدم غفلت از تحولات سوریه است. سوریه را باید بهنوعی صحنه درگیری جبهه غرب و شرق تلقی کرد، نه یک درگیری ساده منطقهای. مشکلات ناشی از درگیریها در این جبهه میتواند کل جبهه غرب و شرق را درگیر کند.
تحولات اخیر در سوریه؛ بازی پیچیده قدرتها و بازگشت تنشها
حملات گسترده گروههای تروریستی به مناطق شمالی سوریه بهویژه حلب، بار دیگر سوالات زیادی درباره نقش ترکیه، اسرائیل و سایر بازیگران منطقهای و جهانی در این درگیریها ایجاد کرده است. این حملات تنها دو روز پس از تهدید بشار اسد توسط بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل به دلیل حمایت از مقاومت لبنان و فلسطین آغاز شد و به نظر میرسد بخشی از یک سناریوی بزرگتر در منطقه باشد.
حملات به حلب؛ پیام تهدید از سوی ترکیه
حملات به سوریه که با استفاده از تجهیزات پیشرفته و تسلیحات سنگین همراه بود، به پیشروی تروریستها در جاده بینالمللی حلب-دمشق و حتی ورود آنها به بخشهایی از شهر حلب منجر شد.
این حملات در شرایطی رخ داده که ترکیه از ابراز نظر رسمی درباره آن خودداری کرده است؛ اما شواهد نشان میدهد که هدف اصلی آنکارا از تحریک گروههای تروریستی، اعمال فشار بر دمشق برای پذیرش شرایط آنکارا در مذاکرات عادیسازی روابط است.
اسرائیل و همپیمانان غربی در سایه این تحولات
همانگونه که گفته شد این حملات همزمان با اعلام آتشبس اسرائیل در مرزهای لبنان رخ داد. تحلیلگران معتقدند که اسرائیل با تحریک نیروهای نیابتی خود در سوریه، به دنبال انتقال تمرکز نیروهای مقاومت به مناطق دور از مرزهای خود است. استفاده گروههای تروریستی از تجهیزات اوکراینی در این درگیریها نیز نشاندهنده پیوند بین سیاستهای کییف و اهداف غرب در سوریه است. اوکراین با این اقدامات درصدد اعمال فشار بر روسیه و تضعیف موقعیت آن در این کشور است.
نقض توافقات کاهش تنش؛ بازگشت درگیریها
تفاهمنامههای کاهش تنش میان ترکیه و روسیه که در چارچوب نشستهای آستانه به امضا رسیده بود، طی چهار سال گذشته تا حد زیادی از تشدید درگیریها در شمال سوریه جلوگیری کرده بود؛ اما اکنون به نظر میرسد که ناکامی ترکیه در تحقق اهداف خود، این کشور را به سمت حمایت مستقیم از گروههای مسلح برای افزایش فشار بر دمشق سوق داده است.
این وضعیت یادآور حوادث سال 2020 است که ترکیه با حمایت مستقیم از گروههای تروریستی تلاش کرد ارتش سوریه را در حومه ادلب متوقف کند؛ اما در دستیابی به اهدافش ناکام ماند.
روسیه و معادلات جدید
از سوی دیگر، نقش روسیه نیز در این تحولات قابل توجه است. مسکو بهعنوان یکی از بازیگران اصلی سوریه، ممکن است پشت پرده توافقهایی با ترکیه و اسرائیل داشته باشد تا نقش خود را در آینده سوریه پررنگتر کند؛ اما همزمان، کاهش حضور نیروهای روسیه در برخی مناطق شمالی سوریه، زمینه را برای پیشرویهای ترکیه و نیروهای نیابتی آن فراهم کرده است.
پیامدهایی برای منطقه
حملات اخیر نشاندهنده تغییرات ژئوپلیتیکی جدیدی در منطقه است. سوریه به صحنهای برای درگیریهای قدرتهای جهانی و منطقهای تبدیل شده و وضعیت این کشور دیگر یک موضوع داخلی نیست. با وجود پیچیدگیهای موجود، روشن است که هر تحولی در سوریه میتواند پیامدهایی فراتر از مرزهای این کشور داشته باشد.
تحولات اخیر سوریه فراتر از یک درگیری محلی است و نشاندهنده بخشی از رقابتهای ژئوپلیتیکی گستردهتر میان قدرتهای منطقهای و جهانی است. در شرایطی که ارتش سوریه در حال اعزام نیروهای کمکی و آمادهسازی برای بازپسگیری مناطق اشغال شده است، به نظر میرسد تنشهای جدیدی میان ترکیه و سوریه در راه است.
این درگیریها میتواند پیامدهای عمیقی بر توازن قدرت در منطقه داشته باشد و نقش بازیگران مختلف بهویژه روسیه، ایران، ترکیه و اسرائیل در آینده تحولات سوریه را بازتعریف کند. در این میان، نقش بازیگران فرامنطقهای همچون آمریکا و اروپا نیز در این معادلات حائز اهمیت خواهد بود.