در ایام حکومت سلسلۀ «قاجاریه»، «محمد حسن خان (حسن خان) سالار» (م. ۱۲۶۶ق.) که نوۀ «فتحعلی شاه قاجار» (م. ۱۲۵۰ق.) و پسر داییِ «محمد شاه قاجار» (م. ۱۲۶۴ق.) بود؛ جنایت و جُرم سنگینی در حق یکی از سادات عصر خویش انجام داد که از صفحات تاریخ پاک نشده است.
پدر وی «اللهیار خان آصِف الدوله قاجار دَوَلّو» والی «خراسان» و صدر اعظم و دامادِ فتحعلی شاه و داییِ محمد شاه قاجار بود که از جانب محمد شاه، حکم تولیت «آستان قدس رضوی» را برای پسرش محمد حسن خان سالار صادر نموده بود و سپس سالار چنان در قدرت اوج گرفت که در دورۀ سلطنت محمد شاه و سپس ناصرالدین شاه (م. ۱۳۱۳ق.) به طمع پادشاهی بر ایران، علیه حکومت مرکزی شورش و عصیان نمود و امیران خراسان را دعوت به همراهی و حمایت از خویش کرد لکن فتنۀ او در نهایت با درایت «امیرکبیر» (م. ۱۲۶۸ق.) خاموش و برای همیشه دفع و بیاثر شد و عاقبت در سال ۱۲۶۶قمری در «مشهد» با نهایت خفت اعدام گردید.
از هم روزگاران محمد حسن خان سالار میتوان از «دوست محمد خان» (م. ۱۲۶۴ق.) یاد نمود که نَسَب او از حیث مقام و منزلت سیادت به حضرت امام صادق (علیه السلام) (م. ۱۴۸ق.) میرسید و از جملۀ سادات و همین طور از امراء و خوانین بنام خطۀ خراسان به شمار میآمد. او در رکاب محمد شاه قاجار در فتح شهر «هَرات» شرکت کرده بود و در واقع، عامل دولت قاجار در دفع یاغیان و شورشیان در آن منطقه بود. دوست محمد خان در ایام فتنۀ محمد حسن خان سالار با بلندپروازیهایِ این قاجاری تازه به دوران رسیده علیه حکومت وقت مخالف و ناموافق بود و با او در این مسیر همکاری و همراهی لازم را ننمود.
با این بیان، در اوراق تاریخ در این رابطه آمده است:
«[سید] «دوست محمد خان» [تیموری در سال ۱۲۶۴هجری]… با ایل «تیموری» اَبواب جمعی (زیر دستان) خود به سلطنت «سالار» (محمد حسن خان سالار) راضی نبودند و به دولت ناصری (ناصرالدین شاه قاجار) خدمتگزاری مینمودند. سالار، «دوست محمد خان»، [این] سید بیچارۀ بیتقصیر را به چنگ آورد؛ او را برهنه ساخت و در تمام بدن او «شیره» مالید و او را [در] مقابل آفتاب نگاه داشت؛ زنبورهای زیادی از اطراف به آن «سید مظلوم» هجوم آوردند و بر بدن او نیش زدند تا او جان بِداد و هلاک شد! » [۱]
آن چه در گذشته و حال میبینیم در تقدیر برخی انسان ها، مرگ بسیار سخت و فجیعی رقم خورده است؛ سید دوست محمد خان تیموری نیز از جرگۀ چنین انسانهایی در قرن سیزدهم هجری میباشد که البته نشان از شنائت قاتل او دارد. مزار او در رَواق «دارالسَّعادَة» حرم مطهر رضوی (علیه السلام) قرار گرفته و جالب آن که این رواق را آصف الدوله پدر قاتل وی در عهد قاجار بنا کرده است.
پی نوشت:
[۱]سفرنامۀ خراسان و کرمان (افضل الملک)، ص۱۱۹