حجتالاسلام والمسلمین علی شیروانی؛ عضو هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه ۵ آذرماه در نشست علمی «نوآوری علامه طباطبایی در تفسیر کمال الاخلاص له نفی الصفات عنه» با بیان اینکه این عبارت در خطبه اول نهجالبلاغه بیان شده است، گفت: این خطبه بسیار ارزشمند است و این تعبیر هم عبارتی زیبا و پرمغز است؛ حضرت فرموده است: اول الدین معرفته و کمال معرفته التصدیق به و ...؛ این تعبیر اول الدین در عبارات برخی ائمه دیگر هم وجود دارد. درباره این تعبیر این سؤال مطرح است که دین چیست؟ برخی دینشناسی معنا کرده و گفتهاند آغاز دینشناسی، خداشناسی است. دین آنچه از سوی خدا توسط پیامبر(ص) آمده میتواند باشد و تفسیر سوم هم تدین یا دینداری است یعنی اول دینداری، معرفت خداست و در ادامه گامهای بعدی دینداری را بیان فرموده است.
شیروانی افزود: در مورد این معرفت هم برخی گفتهاند تصوری که در قبال آن تصدیق آمده است در حالی که صرف تصور جنبه دینداری ندارد و در بین ملحدان و منکرین هم وجود دارد و قبل از دینداری و در آستانه دینداری هم وجود دارد. معرفت خدا نوعی اذعان به وجود خدا و پذیرش اعتقاد و باور به خداوند است در مقابل کسانی که ماتریالیست و منکرین هر نوع ماورایی هستند. دینداری وقتی مطرح است که انسان ولو درجه خفیفی از دینداری را باور داشته باشد؛ پس اولین مرز باور به خداوند و تصدیق است.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه با بیان اینکه توحید بخواهد رشد کند باید با اخلاص همراه باشد؛ در قرآن مخلصین له الدین به کار رفته یعنی ما دین و اعمال و خودمان و دینداریمان را برای خدا خالص میکنیم؛ برخی گفتهاند چون کمال توحید مربوط به حوزه نظر است این معانی را که مربوط به حوزه عملی است نمیتوان در نظر گرفت لذا گفتهاند اخلاص اعتقادی مدنظر است؛ تحف العقول عنوان زده است: فی اخلاص التوحید لله. یعنی متعلق اخلاص، عمل و شخص نیست بلکه اعتقاد است.
وی با تاکید بر اینکه کمال اخلاص، خلوص اعتقاد برای خداوند است، افزود: علامه طباطبایی کمال اخلاص را علما و عملا میداند و فرموده است غایت توحید این است که انسان در مقام عمل و اعتقاد، اخلاص بورزد یعنی توحید را برای رب خیلی خالص کنیم و به نابترین مرحله برسیم و در عمل هم مراعات کنیم. حضرت در تعبیر مورد بحث فرموده است آخرین مرحله دینداری و کمال اخلاص، نفی الصفات است؛ این نفی الصفات چیست که کمال اخلاص است. ما در جوشن و ادعیه دیگر و قرآن هزاران اسماء و صفات برای خدا میبینیم و آنها با این تعبیر در تضاد است.
شیروانی افزود: علامه طباطبایی در چند موضع به این فراز اشاره دارد؛ أَوَّلُ الدِّینِ مَعْرِفَتُهُ وَ کَمَالُ مَعْرِفَتِهِ التَّصْدِیقُ بِهِ وَ کَمَالُ التَّصْدِیقِ بِهِ تَوْحِیدُهُ وَ کَمَالُ تَوْحِیدِهِ الْإِخْلَاصُ لَهُ وَ کَمَالُ الْإِخْلَاصِ لَهُ نَفْیُ الصِّفَاتِ عَنْهُ لِشَهَادَةِ کُلِّ صِفَةٍ أَنَّهَا غَیْرُ الْمَوْصُوفِ وَ شَهَادَةِ کُلِّ مَوْصُوفٍ أَنَّهُ غَیْرُ الصِّفَةِ فَمَنْ وَصَفَ اللَّهَ سُبْحَانَهُ فَقَدْ قَرَنَهُ، از جمله در المیزان. ایشان فرموده است خداوند چون نامحدود است وصفی ندارد زیرا وصف او را محدود میکند؛ او معتقد است که بسیاری از فلاسفه هم در وحدت الهی دچار وحدت عددی شدهاند. علامه بر تصدیق صادقانه الهی در این تعبیر تاکید دارد وگرنه کسی که در باورش صادق نباشد منافق است. در روایات داریم کسی که دروغ میگوید منافق است.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه با بیان اینکه معرفت صادقانه به خدا رویگردانی از دیگران است، گفت: از منظر علامه توحید مراتبی دارد که برخی برتر از برخی دیگر است. توحید وقتی به کمال میرسد که همه کمالات را به خدا نسبت دهیم و انسان علم و عمل را برای خدا خالص گرداند. اسماء و صفات معانی و مفاهیمی هستند که ما از محیط پیرامونی خود گرفتهایم و این مفاهیم رسا برای خداوند نیست یعنی توصیف خدا با این اوصاف شدنی نیست و اوج معرفت این است که به این مسئله برسیم.
وی با بیان اینکه برخی نفی صفات اضافه بر ذات را مطرح کردهاند که نظریه اشاعره است، افزود: صفات عین ذات مغایر با هم نیستند ولی حضرت فرموده است هر توصیفی به نحوی مغایر با حق است و چیزی مقارن با حق قرار داده نشده است؛ دیدگاه علامه طباطبایی خیلی نزدیک به نظر عرفاست که میگویند صفات و اسماء در تعینات و تجلیات حق و متاخر از آن هستند البته ایشان سخنی از تعین نیاورده و با ادبیات عرفا سخن نمیگوید ولی لب مطلب ایشان بیانگر همین است.
استاد حوزه و دانشگاه با بیان اینکه علامه در مورد آیه سبحان الله عما یصفون گفته است که اگر این آیه را با توجه به سیاق معنا کنیم فاعل یصفون، مشرکین هستند، افزود: مبنای تفسیری ایشان آن است که آیات را میتوانیم مستقلا در نظر بگیریم. در روایات تفسیری هم برخی تعابیر داریم که با سیاق نمیخواند ولی مستقلا مفهوم را بیان میکند؛ ایشان میگوید خدا از هر وصفی مبراست. ما مخلَصتر از امیرمؤمنان(ع) نداریم و ایشان هم فرموده است که کمال التوحید نفی الصفات.