به گزارش پایگاه فکر و فرهنگ مبلغ، یک کارشناس ادیان میگوید: یهودیان معتقدند قبل از ظهور ماشیح تشکیل دولت یهودی در فلسطین حرام است. او درباره چند مرحله تخریب معبد و آوارگی بنیاسرائیل و نجاتشان توسط کوروش تا آرمان آنها برای ظهور منجی و ساخت معبد سوم گفت.
تسنیم نوشت:برای درک عمیقتر مهمترین جریانات حاکم بر دنیا، بررسی دقیق و تحلیل پیشینه تاریخی، فرهنگی و فکری آنها ضروری است، پیشینهای که نهتنها ریشههای این جریانات را آشکار میکند، بلکه تأثیرات و پیامدهای آنها بر جهان معاصر را نیز بهتصویر میکشد. تبیین صحیح این پیشینه، راهنمایی است برای شناخت بهتر روندهای آینده و اتخاذ تصمیمات آگاهانهتر.
از جمله مهمترین جریانات حاکم بر جهان امروز، جریان صهیونیسم است که تفکرات و اهداف آن ریشهای عمیق در تاریخ یهودیت دارد، این جریان با استناد به متون مذهبی و تاریخی، خود را نماینده قوم یهود معرفی میکند و در تلاش است آرمانهای خود را در قالب مفاهیمی چون "بازگشت به سرزمین موعود" محقق کند، این تفکر که با انحراف از اصول اصیل دینی همراه بوده است، در طول تاریخ بهطور سیستماتیک بهدنبال گسترش نفوذ خود بر حوزههای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جهان است. صهیونیسم در عین حال که از مظلومنمایی برای جلب حمایت جهانی بهره میبرد، با سیاستهایی چون اشغالگری و سرکوب ملتها، بهویژه در فلسطین، چهره واقعی خود را نمایان کرده است، فهم این جریان و تحلیل ریشههای تاریخی و اهداف آن، برای مقابله با اثرات منفی آن بر عدالت جهانی و حقوق ملتها امری ضروری بهشمار میرود.
در سومین شماره از موضوع «تخصصی صهیونیسم مسیحی و سیطره بر جهان» که با حضور محمدحسین طاهری آکردی دانشیار ادیانِ مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی رحمة الله علیه و در میز پژوهشی مؤسسه حقپژوهی بهعنوان مرکز تخصّصی نقد و بررسی فرق، ادیان و جریانات همراه بود، به موضوع پیشینه تاریخیِ «صهیونیزم دینی» پرداختیم.
مشروح آن را در ادامه میخوانید؛
* مقداری درباره پیشینه مفهوم صهیونیزم دینی توضیح دهید، ریشه این جریان از کجا شکل میگیرد و چه تفکراتی دارند؟
ساخت معبد بهوسیله حضرت سلیمان و بدعهدی یهودیان
اولین موعود یهودیان حضرت موسی علیهالسلام بود، بعد حضرت یوشع آنها را به سرزمین کنعان برد، آنجا را که فتح میکند، بین بنیاسرائیل و بعد اسباط بنیاسرائیل تقسیم میکند، سپس همان جا باقی میمانند، بعد داوران میآیند، بعد از داوران، دوران پادشاهان نام دارد که طالوت و داود و سلیمان علیهم السلام حکومت میکنند، حضرت سلیمان آن معبد بزرگ را میسازد، هر کدام 40 سال حکومت میکنند، حضرت سلیمان سال چهارم تا یازدهم معبد را با کمک جنّیان میسازد.
این معبد که ساخته میشود، 10 فرمان موسی علیهالسلام که خدا در تابوت عهد عطا کرده بود، در معبد گذاشته میشود و بنیاسرائیلیان آن را عبادت میکنند. آنها وظیفه دارند به عهد خدا عمل کنند، اما چون بعد از سلیمان، از عهد برمیگردند و کشور تجزیه میشود، خدا طبق وعدهای که داده بود، تنبیهشان میکند.
اولین تخریب معبد بهخاطر بدعهدی بنیاسرائیل
دوباره 722 قبل از میلاد، آشوریها میآیند کشور شمالی را از بین میبرند و بختالنصر هم کشور جنوبی را خراب میکند و معبد را ویران میکند و اینها را به بابل کوچ میدهد، بنابراین معبد خراب میشود، این آوارگی هم بهدلیل بدعهدیشان با خدا بود.
نقش کوروش در ساخت معبد دوم یهود
50 ـ 60 سال بعد شخصی بهنام کوروش هخامنش در کشورگشایی، هر کجا میرفت، چون نگاه تساهل و تسامحی داشت، میخواست همه را جمع کند، چهکار میکرد؟ میرفت در معبد به نام خدای آنجا قربانی میکرد، خودش هم زرتشتی بود و اهورامزدا را پرستش میکرد. او وارد معبدی میشود و میبیند یهودیان بت ندارند، میپرسد؛ "چرا بت ندارید؟"، میگویند؛ "داستان ما مفصل است. ما پیروان حضرت موسی بودیم و برای خودمان معبد داشتیم، برای خودمان کسی بودیم، منتها خدا را بندگی نکردیم و او هم ما را آواره کرد و به اینجا آمدیم. ما بتپرست نیستیم."، گفت؛ "چه جالب! من هم بتپرست نیستم، بیایید خودمان بسازیم."، منتها اینها در بازگشت به معبد به مشکل برخوردند و تا اینکه زمان اردشیر پادشاه هخامنش رسید، داستان به گوش او میرسد، پولی میدهد و بعد عزرا یا همان عُزیر قرآن میگوید؛ "شما معبد را بازسازی کنید."، 450 قبل از میلاد دوباره معبد بازسازی میشود، بنابراین بار اول را حضرت سلیمان ساخت و خراب شد و بار دوم هم بهواسطه کوروش.
دومین تخریب معبد و آوارگی مجدد اسرائیل
اینها مدتی مستعمره ایران بودند، اسکندر حمله میکند، مستعمره یونان میشوند، بعد از مدتی علیه یونانیان قیام میکنند و حکومت مکاویان میسازند. در حکومت مکاویان، روم جای یونان را میگیرد؛ یعنی حکومتی داشتند و روم اول حمایت میکرد، بعد با روم درگیر میشوند. 70 میلادی تیتوس رومی حمله میکند و معبد را ویران میکند و متن مقدسشان را میسوزاند و اینها در دنیا آواره میشوند.
اولین بار امیرالمؤمنین به یهودیان هویت شهروندی داد
* یهودیان چهجایگاهی بین حاکمان اسلامی بهویژه ائمه ما داشتند؟
اینها در طول تاریخ آواره بودند، توسریخور بودند، بدبخت بودند، تلمودشان را میسوزاندند. بنیاسرائیل فقط در دورانی که اسلام حکومت داشت، حالا چه حکومت بنیامیه، چه دوران بنیعباس، چه در حکومت فاطمیون مصر و حتی در حکومت عثمانی، در لوای اسلام راحت زندگی میکردند، اصلاً حضرت امیرالمؤمنین علیه السّلام به رأسالجالوت (عنوان بزرگان یهود) بهعنوان یک شهروند احترام میگزارد، اولین بار امیرالمؤمنین به اینها هویت شهروندی داد؛ در مسیحیت همیشه توسریخور بودند. اینها در جنگهای صلیبی به ما مسلمانان کمک میکردند، چون میدانستند مسلمانان منجی آنها هستند، حالا الآن منتظر ظهور ماشیح هستند، اگر این مقوله را از آنها بگیری، چیزی از یهودیت دینی نمیماند؛ لذا هویتشان همین است، از آنجا که معبد ندارند، خیلی از احکامشان تعطیل است؛ چرا که معبد باید برگردد.
یهودیان میدانستند موعودشان در یثرب مبعوث میشود
یهودیان میگویند ماشیح آمده است، منتها آن ماشیحی که در آخرالزمان میآید، یکی دیگر است. علت اینکه بعضی از آنها بهدنبال موعود به یثرب آمدند، بهخاطر همین مسئله بود؛ چرا که آنها حضرت عیسی را ماشیح حساب نکردند و بنا بر کتابهایی که داشتند، ماشیح را در یثرب گشتند؛ بهخاطر این اول با حضرت پیامبر صلّی اللّه علیه و آله بیعت کردند و با او عهد بستند، بعد دیدند از ایشان برایشان آبی گرم نمیشود و پیامبر به اینها بها نمیدهد، بعد با خود گفتند؛ "او که دنیا را میگیرد و ما را از بین میبرد، پس ما هم او را از بین ببریم."، پس تصمیم گرفتند ایشان را از میان بردارند.
در اصل یهودیان معتقدند قبل از ظهور ماشیح، تشکیل دولت یهودی در فلسطین حرام است، چرا؟ میگویند؛ "همان طور که موسی و کوروش آمدند، بعد به ما اجازه دادند ما به ارض موعود برویم تا دولت بسازیم، حالا باید ماشیح بیاید، ما را آنجا ببرد، بعد دولت بسازیم."، به این مسئله صهیونیسم دینی در یهودیت میگویند.
* حالا این تحرکاتی که اسرائیلیان در فلسطین انجام میدهند، از همین تفکر منجیگرایی ناشی میشود؟
تشکیل دولت یهود قبل از ظهور ماشیح حرام است
این نکته مهم است؛ یهودیان در اصل معتقدند قبل از ظهور ماشیح، تشکیل دولت یهودی در فلسطین حرام است، چرا؟ میگویند؛ "همان طور که موسی و کوروش آمدند، بعد به ما اجازه دادند ما به ارض موعود برویم تا دولت بسازیم، حالا باید ماشیح بیاید، ما را آنجا ببرد، بعد دولت بسازیم."، به این مسئله صهیونیسم دینی در یهودیت میگویند.
مسیحیان، عیسی(ع) را ماشیح موعود میدانند
حالا ما مسلمانان با این تفکر مشکل داریم؟ نه؛ تمام ادیان معتقدند موعود میآید. همان طور که ما با کابالا مشکلی نداریم، اما با کابالای الآن مشکل داریم، شبیه به این دیدگاه را شما در مسیحیت میبینید، مسیحیان به چهچیزی معتقدند؟ مسیحیان همان یهودیانی هستند که معتقدند حضرت عیسی، همان ماشیح موعودی است که آمد. وقتی حضرت عیسی علیه السلام آمد و با احبار یهود یعنی فریسیان و صدوقیان در افتاد، آنها عیسی را تکفیر کردند، خیلی از آنها به عیسی علیه السلام ایمان نیاوردند؛ لذا معبد که خراب شد، منتظر ظهور ماشیح هستند.