«حقالناس» مهمترین و پربسامدترین موضوع در دین اسلام است تا جایی که طولانیترین آیه قرآن(سوره بقره آیه ۲۸۲) نیز به همین موضوع اختصاص دارد و امیرالمؤمنین امام علی(ع) نیز میفرمایند: «خدای متعال رعایت حقوق بندگانش را مقدمهای بر رعایت حقوق خودش قرار داده است.»
اوج جلوهگاه توجه به حقالناس در مکتب اسلام و اهلبیت(ع) را میتوان در شب عاشورا مشاهده کرد؛ هنگامی که امام حسین(ع) شرط پیکار با ظلم و همراهی با خود را بدهکار نبودن گذاشت و بیعت خود را از افرادی که حقی بر گردن دارند، برداشت، چراکه پرداخت حق مردم را مقدم بر حضور در جهاد با طاغوت میدانستند.
همین رویداد مهم و درسآموز از واقعه کربلا سبب شد تا ایکنا با آغاز ماه محرم امسال به موضوع مهم «حقالناس» بپردازد و بخشهایی از کتاب «حقالناس، ارتباط متقابل حقوق مردم و اخلاق اسلامی» نوشته آیتالله مظاهری را به نظر مخاطبان خود برساند که در ادامه مشروح بخش هشتادو نهم با عنوان «عفو و بخشش راهی برای آمرزش حقالناس» را میخوانید.
عفو و بخشش راهی برای آمرزش حقالناس
برای رفع عذاب ناشی از حقالناس، یک راه دیگر نیز هست و آن چیزی جز گذشتن مردم از حقوق یکدیگر نیست. از این رو بسیار به جاست که مسلمانها، همدیگر را عفو کنند و از حقوق پایمال شده خود بگذرند. بسیار به جاست که افراد مؤمن و متقی، از روش نیکوی خداوند متعال در بخشش و عفو خطاکاران تبعیت کنند. قرآن کریم، از اولین آیه که «بسم الله الرّحمن الرّحیم» است، خداوند را بخشنده و مهربان معرفی میفرماید و در سراسر قرآن کریم در آیات متعددی رحمت، مغفرت و بخشندگی ذات باری تعالی را به بندگان یادآوری میفرماید. حتی در خصوص افراد ظالم میفرماید؛ «فَمَن تَابَ مِن بَعْدِ ظُلْمِهِ وَأَصْلَحَ فَإِنَّ اللَّهَ یَتُوبُ علَیْهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ».
بنابراین خداوند سبحان کسانی که مرتکب ظلم شدهاند نیز اگر به راستی به سویش بازگردند و توبه کنند میبخشد؛ چراکه غفور و رحیم است. سرمشق گرفتن از اهل بیت(ع) نیز در این زمینه کارساز است. سیره زندگانی آن بزرگواران مملو از عفو، گذشت و پوشاندن خطاها و زشتیهای مردم است. امام صادق(ع) میفرمایند: ما خاندانی هستیم که روشمان بخشیدن کسانی است که به ما ظلم و ستم کردهاند: «إِنَّا أَهْلُ بَیت مُروءَتُنَا الْعَفْوَ عَمَّنْ ظَلَمَنَا».
پس بسیار شایسته است که شیعیان اهل بیت(ع) نیز به پیروی از ایشان، از حقوق آبرویی یا مالی گذشت کنند.
عفو از حقالناس بسیار مشکل است، اما آثار و برکات مادی و معنوی فراوانی در زندگی پدیدار میسازد که به هیچ وجه قابل قیاس با لذت انتقامجویی و تلافی ظلم ظالمان نیست. عفو بدی و ستم بندگان خدا در بخشش گناهان عفوکننده، توسط خداوند متعال نیز تأثیر بسزا دارد، یعنی اگر انسان دیگران را ببخشد و از حق خود نسبت به آنها بگذرد، پروردگار متعال نیز علاوه بر اینکه جبران حقش را میکند، او را میآمرزد.
قرآن کریم، ضمن تشویق بندگان به عفو و گذشت از آنها میپرسد که آیا شما دوست ندارید که مشمول عفو و غفران خداوند شوید؟ یعنی ببخشید تا خدا نیز شما را ببخشد. میفرماید؛ «وَلَیعْفُوا وَ لیصفَحُوا ألا تُحِبُّونَ أَن یَغْفِرَ اللهُ لَکُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِیم». کسی که انتظار دارد خداوند در قیامت او را ببخشاید باید خود نیز کسانی را که در حق او ظلم کردهاند، ببخشد و مهمتر اینکه ظلم آنان را ندیده بگیرد.
امیرالمؤمنین(ع) در پاسخ به یکی از شیعیان که از ایشان موعظه خواست فرمودند: «ارحم ترحم؛ رحم کن تا به تو رحم شود». امام سجاد(ع) در روایت مفصلی از قول امام حسین(ع) و ایشان از قول امیرالمؤمنین(ع)، به تشریح روز رستاخیز و دشواریهای آن روز پرداخته و فرمودند: خداوند متعال در آن روز خطاب به بندگانی که در محشر ازدحام کردهاند، میفرماید؛ «أَنَا الْوَهَابَ إن أحببتُم أن تَوَاهَبُوا فَتَوَاهَبُوا وَإِنْ لَمْ تَوَاهَبُوا أَخَذْتُ لَکُمْ بِمَظَالِمِکمْ»، من بخشایشگر هستم، اینک اگر میخواهید یکدیگر را ببخشید و گرنه حق شما را بگیرم؟ در این هنگام شاد میگردند و طلب خود را میبخشند.
آنگاه خداوند متعال به فرشتهای که نگهبان قصرهای بهشتی است، دستور میدهد که پاداش عفوکنندگان را هویدا سازد. وقتی قصری بسیار جذاب و زیبا و خدمتکاران زیبارو برای مردم نمایان میشود، آرزوی برخورداری از آن قصر را در دل مینمایند. پس خداوند سبحان میفرماید: یا مَعْشَرَ الْخَلَائِقِ هَذَا لِکُلِّ مَنْ عَفَا عَنْ مُؤْمِن، ای گروه خلائق، این قصر از آن کسی است که از مؤمنی درگذرد.
در داستان حضرت یوسف(ع) نیز میخوانیم، او پس از آن همه آزار اذیت و ظلمی که از برادران خویش دید، برای این که خجالت نکشند، آنها را دلداری داد و خطاب به آنان فرمود: هیچ سرزنشی بر شما نیست و خداوند مهربان شما را میآمرزد. «لا تثریب علیکمُ الْیَوْمَ یَغْفِرُ اللَّهُ لَکُمْ وَهُوَ أَرْحَمُ الراحمین».
جالب آن که بعد از استقبال باشکوه از پدر و مادر و برادران، پدر و مادر را روی تختی که تدارک دیده بود، نشانید و به پدر خویش، حضرت یعقوب(ع) گفت: آزادی من از زندان و آمدن شما از صحرای کنعان به مصر، لطف خداوند است و این لطف خداوند پس از آن که شیطان بین من و برادرانم کدورت انداخت، شامل حال ما شد. «مِنْ بَعْدِ أَنْ نَزَغَ الشَّیْطَانُ بَینی وَبَینَ إِخْوَتَى».
در واقع برای جلوگیری از شرمساری برادران و به جهت اینکه پدر از آنها راضی شود، تقصیر را به گردن شیطان انداخت و برادران را تبرئه کرد، این گونه حکایتها، لازم است سرمشق زندگی شود، همه باید تاریخ را معلم اخلاق خود قرار دهند و از آن پند بگیرند تا رستگار گردند.
نقل میکنند، فقیه عارف مرحوم آخوند ملاحسینقلی همدانی(ره) به اتفاق جمعی از اصحاب، پیاده به کربلا مشرف میشدند. در راه، اموال ایشان توسط راهزنان غارت میشود. بعد که سارقین، آن فقیه وارسته را میشناسند، برمیگردند و هرچه ربوده بودند، تقدیم کرده و معذرت میخواهند. مرحوم آخوند، تنها کتابهای وقفی را پس میگیرد و سایر کتب و اموال را نمیگیرد و میفرماید، به مجرد سرقت، من ایشان را حلال کردم؛ چون راضی نشدم به واسطه من خداوند کسی را در آتش دوزخ بسوزاند و نمیخواهم به خاطر من لقمه حرام از گلوی کسی پایین برود و موعظه در او بیاثر باشد.
باید توجه شود که اگرچه ترویج فضیلت عفو و گذشت در اجتماع و در معاشرت مردم با یکدیگر، زمینهساز تشکیل جامعه اخلاقی و نمونه است، اما چنانچه بخشش، سبب ترغیب بدکاران به بدکاری و تشویق ظالمان به ظلم شود، لازم نیست، پسندیده هم نیست. درواقع این فضیلت اخلاقی، برای رفع مجازات مجرمین یا در خصوص گناهکارانی که از ستم خود نادم نبوده، به ظلم خویش ادامه میدهند، به کار گرفته نمیشود.
برترین و صحیحترین جایگاه برای عفو و گذشت، نظام خانواده است، اگر این خصلت پسندیده، در تنظیم خانوادگی به خصوص بین زن و شوهر حاکم شود. آن خانواده، متخلق به اخلاق الهی خواهد شد و اثری از اختلاف، کینه و ناراحتی در آن یافت نمیشود.
انتهای پیام