به گزارش ایکنا، اولین قسمت از برنامه «سافت تک» کاری مشترک از سازمان تجاریسازی فناوری و اقتصاد دانشبنیان جهاددانشگاهی و هلدینگ وین در استودیو مبین سازمان قرآنی دانشگاهیان کشور ضبط شد. این برنامه به بررسی تجارب، شکست، موفقیتها و موضوعات عینی افراد درجه یک حوزه فناوریهای نرم که طی سالهای گذشته با آن مواجه بودند میپردازد.
در قسمت اول این برنامه، با زهرا ابوالحسنی، مدیر خانه خلاق و نوآوری «ب» گفتوگویی داشتیم که مشروح آن را در ادامه میخوانیم.
به عنوان پرسش نخست توضیح دهید چه شد که وارد این ورطه سخت شدید؟ یعنی چرا خانه خلاق «ب» یا چرا فناوریهای نرم و صنایع دستی و گردشگری را انتخاب کردید؟
شروع هر کار پرخطر از دغدغهها نشئت میگیرد؛ من همیشه دغدغه حوزه فرهنگ و هنر را داشتم و به دلیل مشکلاتی که در این عرصه وجود داشت علاقهمند به فعالیت در حوزه صنایع دستی بودم. همچنین اعتقاد دارم صنایع دستی با ضعف طراحی مواجه بوده و به همین دلیل باید از طریق ایدههای نوآورانه و خلاقانه آن را از رخوت خارج کرد و جان دوباره به آن داد.
به همین منظور از شهرها و روستاها بازدید کردم و در کنار هنرمندان مختلف نشستم و درباره ایدههای شخصی و ایدههای دیگران صحبت کردیم تا به طراحی محصول خلاق و نوآورانه دست پیدا کنیم. این تلاشها اتفاقات خوبی را رقم زد و گفتم چرا اصلاً نباید یک مرکز نوآورانه وجود داشته باشد؛ حقیقتاً در فقدان چنین مرکزی برای حضور فیزیکی افراد خلاق، نمیتوان از ایدههای خلاقانه افراد ناشناس استفاده کرد یا برروی این ایدهها کار شود و سرمایهگذار مناسب را برای تولید و صادرات و گسترش محصولات یافت.
در نهایت با کمک برادرم که از دغدغههای من آگاه بود و در این مسیر به من کمک کرد، خانه خلاق و نوآوری «ب» را تأسیس کردیم.
محمد ابوالحسنی برادر حضرتعالی ایدههای خوب و خلاقانه در حوزه صنایع دستی و محصولات فرهنگی دارد و همیشه به عنوان پیشران برای دیگران مطرح بوده، اگر مقدور است درباره تجارب برادرتان توضیح دهید؟
برادر من همیشه وقتی فعالیت در هر حوزهای را شروع کرده با یک «نه» مواجه شده و این «نه» گفتنها برای او ارزشمند بود و میگفت بررسی این «نه» شنیدنها سبب میشد تا به سراغ یافتن راهحل برود. برادر من فعالیت خود را با چاپ و انتشارات آغاز کرد و معمولاً سفارشاتی را که برای شرکت ملی گاز بود انجام میداد و سپس کار خود را گسترش داد. تعریف میکند یکی از مسئولان شرکت مذکور به او گفت به دنبال تولید یک اثر پویانمایی با هدف فرهنگسازی هستیم و از او پرسید آیا در این زمینه کسی را میشناسید؟ برادر من پاسخ داد که میشناسد و سپس به شرکتی که در این حوزه کار میکند مراجعه کرد و از آنها خواست این پروژه را انجام دهند و آنها هم گفتند 6 یا 7 ماه دیگر بعد از اتمام پروژهای که در دست دارند، این پروژه را انجام خواهند داد.
برادر من به آنها گفت فرصت محدود است و باید در زمستان این پویانمایی فرهنگسازی منتشر شود و همین شنیدن «نه» و احساس مسئولیتی که داشت سبب شد تا خود او به تولید پروژه بپردازد و این مقدمه ورود برادرم به حوزه پویانمایی بود و واقعاً به این حوزه علاقهمند شد و ایدهها و پروژههای مختلف را پیش برد که «دیرین دیرین» یکی از آنهاست.
در صنایع دستی هم همینگونه بود و با شنیدن یک «نه» به این عرصه وارد شد. برادر من سالها داور بینالمللی پویانمایی در کشورهای مختلف بود و در این راستا به عنوان داور یکی از نمایشگاهها که هرساله در چین برگزار میشود انتخاب شد. در آن سال مسئولان نمایشگاه اعلام کردند در کنار محصولات پویانمایی میخواهند نمایشگاه محصولات صنایع دستی را هم برگزار کنند و از برادر من خواستند اگر میتواند نمایندگانی را از ایران برای حضور در این نمایشگاه دعوت کند و برادرم پاسخ مثبت به این درخواست داد و به همین دلیل با میراث فرهنگی و مرکز ملی فرش رایزنی کرد ولی پس از ماهها با پاسخ منفی آنها مواجه شد اما برای اینکه کار انجام شود و به حیثیت ایران لطمه وارد نشود نزد من آمد و گفت میتوانی چنین کاری را انجام دهی؟ از آنجا که حوزه مورد علاقه من بود ولی واقعاً اطلاعات تخصصی زیادی در اینباره نداشتم، پذیرفتم. در نهایت یک سری دفترچههای مرتبط با صنایع دستی چاپ کردیم و حتی سه محصول را در بخش مسابقه نمایشگاه به معرض نمایش گذاشتیم و رتبههای اول و سوم در بخش مسابقه صنایع دستی را ازآن خود کردیم و چند هزار دلار هم جایزه گرفتیم و هرچه را هم که برای نمایش به چین برده بودیم به فروش رساندیم.
این اتفاقات باعث شد متوجه شویم بخش صنایع دستی ایران از جذابیت بسیاری برخوردار است و از آن استقبال میشود و از این طریق میتوان فرهنگ ایرانی را در دیگر کشورها ترویج و محصولات صنایع دستی را صادر کرد. این اتفاق سبب شد شاخهای مرتبط با صنایع دستی و هنر راهاندازی شود و پیگیری آن با من بود و در نهایت این شاخه به تأسیس خانه خلاق و نوآوری «ب» منجر شد.
اکثر کسانی که صاحب ایده هستند از چالشها، فضا، مباحث مالی، نیروی انسانی و غیره آگاهی کامل ندارند. به همین دلیل حضرتعالی در روندی که آغاز کردید چه اتفاقاتی را از سر گذراندید؟
یکی از توصیههای اساسی من به جوانان آن است که روی حمایت اشخاص، ارگانها و حرف افرادی که شاید یک روز باشند و روز دیگر نباشند حساب باز نکنند، بلکه برروی خود و توانشان تمرکز کنند و درصدد چیدن یک تیم خوب و حرفهای برآیند و از طریق این تیم کارها را پیش ببرند. همچنین سعی کنند ایدههایشان را با توان و ظرفیتی که از آن بهره میبرند بررسی، انجام و به سرانجام برسانند.
آیا متولیگری دولت یا نهادهای دولتی در حوزه فناوریهای نرم میتواند کمککننده باشد، یا ممکن است به مانع تبدیل شود؟
دولت نباید متولی باشد چون متولیگری یک سری الزامات دارد و وقتی انجام نشود توقعاتی ایجاد خواهد شد و لذا دولت باید حمایتگر باشد و حتی ضرورت دارد مشخص شود این حمایتها چه حوزههایی را شامل شود.
موضوع مهم برای همه ما مربوط به تیمی است که خودمان میسازیم و دیگری هم تیمهایی قرار است جذب این تیم شوند. رویکرد شما در خانه خلاق و نوآوری «ب» در این باره چیست یعنی تیمی که خودش گرداننده این خانه محسوب میشود و تیمهایی که قرار است برای توانمندسازی جذب تیم شما شوند؟
خانه خلاق و نوآوری «ب» به عنوان یک بخش خصوصی به طریقی و با توجه به تجربهای که از آن بهره میبرد و تخصصی که در تیم وجود دارد درصدد حمایت از جوانان است. در واقع ایدهپردازان جوان به دنبال کمک از ما هستند تا ایدههایشان در یک فضای امن چکشکاری و مورد حمایت قرار گیرند. به طور کلی رویکرد ما این است کسانی را پرورش دهیم و به کسب و کارهایی کمک کنیم که چرخه این اکوسیستم را به چرخش درآورند.
ما با دو طیف مدیر در محیط کار مواجه هستیم؛ یکی مدیرانی که ترجیح میدهند نیروی انسانی تقریباً فاقد مهارت داشته باشند و برای اینها فقط حرفشنوی مهم است و در مقابل مدیرانی که بهترین نیروی انسانی را جذب میکنند تا بخشهای میانی و پاییندستی سازمان به بهترین نحو فعالیت داشته باشند ولی از طرف دیگر میترسند نیروی انسانی ماهر زمانی مجموعه را ترک کند. آیا شما با چنین تجربهای در خانه خلاق «ب» مواجه یا برای جلوگیری از آن اقداماتی انجام دادهاید؟
به نظر من ترکیبی از این دو وجود دارد یعنی ابتدا فضایی را ایجاد کردهایم تا جوانان با ظرفیتهای بسیار در این مجموعه حضور داشته باشند، جوانانی که در حال حاضر امکان بالفعل شدن توانمندیهایشان فراهم نیست و مدیریت کردن آنها کمی مشکل بوده و حتی فضایی که به آنها داده میشود با آزمون و خطا همراه است. در اینجا باید تعامل دوسویه وجود داشته باشد و در ازای تربیت و پرورش، درصدد حفظشان برخواهیم آمد اما در برخی موارد و جایگاههای راهبردی از گزینههایی استفاده میکنیم که از قبل تجارب و توانمندی کافی دارند.
ولی به طور کلی علاقه داریم به نسل جوان فضای کافی بدهیم چون قبلاً این اتفاق برای ما رخ داده است. نسل جدید نسل فعال، خلاق و پیگیری است و میتوان از طریق فضا دادن به اینها فرصتهای خوبی را فراهم کرد.
آمارها نشان میهد که 80 تا 90 درصد نیروی کار جدید پس از 6 ماه محل کار خود را ترک میکنند و هیچ علاقهای به فعالیت در فضاهای اداری ندارند. خانههای خلاق و مراکز نوآوری چقدر در جذب نیروهای هدف موفق عمل کردهاند؟
به نظر من خانههای خلاق و نوآوری فضای مناسب برای فعالیت این افراد محسوب میشوند. اینها مدام به دنبال خلاقیت و نوآوری هستند و در مجموعهای که چنین اتفاقاتی نمیافتد نمیتوانند حضور پیدا کنند.
در آستانه افتتاحیه خانه خلاق و نوآوری «ب» محمد ابوالحسنی را از دست دادید و دچار تله بنیانگذار شدید، یعنی نبود او باعث ایجادهای بحرانهایی شد که بهرهوری مدنظر شما را تحت تأثیر قرار داد. خانه خلاق «ب» در چنین شرایطی برای پر کردن خلأ وجودی برادرتان چه کرد؟
من «تله بنیانگذار» را تمام وجود درک کردم و مجموعه ما دچار آن شد. برادر من همه کار را یک تنه انجام میداد و چون ذهن خلاقی داشت مدام کار میکرد و لذا با فوت او، این خط کلاً قطع شد. تله بنیانگذار موضوع جدی است و خیلی از مجموعهها دچار آن میشوند، مخصوصاً مجموعههایی که کمی سنتی اداره میشوند و این قضیه میتواند به یک سیستم و مجموعه ضربه وارد کند و به همین دلیل سعی کردیم تا این خلأ را جبران و دیگر دچار آن نشویم.
چقدر در مسیری که مرحوم محمد ابوالحسنی برای خانه خلاق «ب» متصور بود و با همکاری شما ایدههایش را پیش میبرد، موفق بودهاید یا با هدف نهایی چه مقدار فاصله دارید؟
من فکر میکنم فاصله زیادی باقی مانده چون برادر من خیلی بزرگ فکر میکرد و همیشه ایدهها و حرفهایش برای صد سال آینده بود مثلاً موضوعاتی را مطرح میکرد که در همان لحظه موجب تعجب من میشد ولی امروز به واقعی بودن آنها پی میبرم. وقتی اولین پویانمایی سینمایی کشور به نام «تهران 1500» را در سال 1400 تولید کرد به نوعی 100 سال آینده را میدید. ذهن او واقعاً خلاق بود و نمیتوانم خودم را جای او بگذارم ولی تمام تلاش من این است در مسیری که او ترسیم کرده قرار داشته باشم.
درباره مجموعه «دیرین دیرین» خیلی اتفاقات رخ داد و بالا و پایینهایی داشت و وقتی دوباره خبر از شروع کار این مجموعه مطرح شد خوشحالی جامعه را در پی داشت. کمی درباره این مجموعه پویانمایی صحبت کنید؟
دقیقاً «دیرین دیرین» هم گرفتار تله بنیانگذار شد؛ چون همه کار این مجموعه را در کنار تیم تولید، برادرم انجام میداد یعنی کار بازاریابی این اثر برعهده مرحوم محمد ابوالحسنی بود و به همین دلیل با عدم حضور او به همه شوک وارد شد و سؤال این بود که چگونه این تیم دوباره سروسامان خواهد گرفت؟ برای اینکه تیم کنار هم جمع شود و دوباره کار تولید «دیرین دیرین» آغاز شود کمی زمانبر بود و شروع خوبی هم داشت ولی در فقدان محمد ابوالحسنی دل هیچکس به کار نمیرفت و به همین دلیل «دیرین دیرین» تحت تأثیر این اتفاقات قرار گرفت.
در کارهایی که شما و مرحوم محمد ابوالحسنی انجام میدادید با پیوندهای عاطفی همراه بودهاند و صرفاً یک کار اجرایی، سازمانی و صنایع دستی نیستند، دلیلش چیست؟
خانه خلاق «ب» مانند فرزندم است و وقتی چیزی مانند فرزند باشد قطعاً از جان و دل برایش مایه خواهید گذاشت.
تجربه کار شما با سازمانهایی که باید مکمل هم باشید ولی شما را رقیب میدانند چیست؟
بچه کوچک را باید کمک کرد و از تجربیات خودمان به او منتقل کنیم تا مبادا آسیب ببیند. متأسفانه در مواجههای که با برخی سازمانها داشتیم به دلیل رویکرد شاید حسدورزانه خیلی با ما تعامل نداشتند. توصیه من به مجموعهها و دوستانی که به تازگی فعالیت خود را آغاز کردهاند این است که حواسشان باشد به کسی وابسته نشوند و متوجه باشند تنها خودشان هستند و باید بر روی زانوهای خود بایستند.
این روزها حال خانه خلاق «ب» چطور است؟
خود خانه خلاق «ب» خیلی خوشحال و حال خوبی دارد؛ دوران سخت کرونا را گذرانده و افراد خود را یافته و یا افراد آن را پیدا کردهاند و در حال جان گرفتن دوباره است ولی در شرایط حاضر در تغییر و تحولاتی به سر میبریم که جنبه فیزیکی دارد چون قبلاً در خانه استاد حسین بهزاد مستقر بودیم و اکنون به دنبال جابجایی هستیم ولی به طور کلی حال مجموعه خوب است.
به هر حال فراز و نشیب برای همه هست اما همین که روحیه حفظ شود و درجا نزنیم خود حائز اهمیت است. قرار نیست خانه خلاق «ب» وقتی با بنبست مواجه شد کلاً متوقف شود بلکه بهتر است مسیر دیگری را امتحان یا راه دیگری را طی کند.
خانه خلاق «ب» پلتفرم جدیدی است و چند سالی است که وارد ایران شده و لذا برای سوددهی نیازمند بازه زمانی بیش از پنچ سال را میطلبد. همین جابجایی فیزیکی که عرض کردم در سال سوم اتفاق میافتد و خود این یک بحران است ولی سعی ما حفظ روحیه است. اوضاع و احوال آنچنان خوب نیست اما چون اهل غر زدن نیستیم هر که از میپرسد حالتان چطور است میگوییم خدا را شکر!
در حوزه صادرات چه اقداماتی انجام دادهاید؟
در خانه خلاق «ب» به صادرات نگاه بنیادی داریم؛ یعنی قبلاً تصورات از صادرات این بود که یک سری جنس به کشورهای خارجی به صورت چمدانی یا کانتینر صادر کنیم ولی در کنار این موضوع، خانه خلاق «ب» تحقیقات بازار و نیازسنجی از بازار کشورها را به صورت اصولی شروع کرده است؛ به عبارت بهتر بررسی کردیم به کجا چه کالایی باید صادر شود یا چه طراحیهایی برای کشورهای مقصد مناسب هستند. همه اینها ریزهکاریهایی هستند که باید پیش از صادرات مورد توجه قرار گیرند.
برخی محصولاتی تولید میشوند که واقعاً هم زیبا هستند ولی کاربردی ندارند و لذا باید این را پذیرفت که دنیای مدرن، دنیای کاربرد است و خریداران در کنار زیبایی، کالای کاربردی میخواهند، پس ضمن درنظر گرفتن همه اینها باید دست به طراحیهای کاربردی و متناسب با شرایط حاکم بر کشور هدف زد.
در برخی حوزهها مراکز خلاق و نوآوری بسیاری وجود دارند یعنی اشباع در حدی است که جامعه هدفی برای تعداد خانههای خلاق نیست ولی برخی حوزهها را باید مستثنی دانست. در حوزه صنایع دستی و گردشگری چقدر جامعه هدف، نوآورپذیر بوده و چقدر جای کار وجود دارد؟
این موضوع به نسل قبل و جدید ارتباط دارد؛ نسل قبلی با وجود اینکه توان تولیدی بسیار خوبی دارد ولی حاضر نیست از روندی که قبلاً طی کرده خارج شود اما در مقابل نسل جدید علاقه شدیدی به پذیرش چالشها و تغییر جسورانه دارد ولی توانش را ندارد و لذا ضرورت دارد تحت حمایتهای مختلف قرار گیرد. اگر بتوان این دو نسل را با هم متصل کرد و در فرآیند برد-برد کنار هم قرار داد اتفاقات خوبی رقم خواهد خورد که این هم توسط مراکز خلاق و نوآورانه رقم میخورد.
در خانه خلاق «ب» 400 رشته صنایع دستی وجود دارند که اصلاً خیلی از آنها را نمیشناسیم و حتی نمیتوانیم نام آنها را تلفظ کنیم ولی واقعاً حیف است که اجازه دهیم منسوخ شوند. این صنایع به متولی نیاز دارند تا به درستی احیا شوند. شاید خانه خلاق «ب» متولی آنها نباشد ولی تا جایی که در توانش باشد این کار را انجام میدهد چون بخشی از فرهنگ عظیم ما در این صنایع نهفته است. از سوی دیگر ضرورت دارد این صنایع بهروز و کاربردی شوند و دلیل اینکه منسوخ شدهاند به عدم کاربرد آنها بازمیگردد و اینکه نتوانستهاند در دنیای مدرن جایی برای خود باز کنند.
مثلاً هنر «قطاعی»، هنری اصیل است که از طریق برش کاغذ خلق میشود ولی تا زمانی که کاربرد جدیدی برای آن تعریف نشود قطعاً کاربردی نخواهد داشت و هرچقدر هم برای حفظش هزینه شود هیچ کاربردی نخواهد داشت مگر اینکه بازتولید شود و برای این کار حتماً ضرورت دارد افراد خلاق پای کار بیایند، ایده دهند و بگویند در کجاها میتوان این هنر را کاربردی کرد.
واکنش جامعه هدف بینالمللی نسبت به نگاههای نوآورانه چه بوده یعنی آیا پذیرفته یا اینکه به شما ایدههایی را پیشنهاد میدهد؟
بله جامعه هدف بینالمللی به ما ایده میدهد. ما باید بیشتر زرنگ باشیم و به گیرنده ایدهها تبدیل شویم و جدا از اینکه خودمان ایدهپردازی میکنیم متوجه شویم ایده جامعه هدف چیست. همیشه به هنرمندان میگویم درست است که بر روی هنری تعصب دارید ولی به هرحال باید از هنر خود پول هم به دست آورید و برای پولسازی باید به نظر و ذائقه مخاطب توجه داشته باشید. مخاطب مجبور نیست آن چیزی را که شما دوست دارید، دوست داشته باشد.
جامعه بینالمللی هم همینطور است و خودش به نوعی سلیقهاش را مطرح میکند. به عنوان مثال در جاهایی که خریدهای خوب انجام میشود میتوان توان تولید را به این سمت یعنی آنچه که بازار میخواهد هدایت کرد و برد ما در این خواهد بود.
همچنین تولیدکننده ابتدا باید بررسی کند کالایی را که تولید میکند مشتری دارد و سپس به تولید آن مبادرت ورزد. امروز خیلی از محصولات صنایع دستی بازار فروش خوبی دارند چون تولیدکننده، کالایی را تولید میکند که مخاطب دارد حتی اگر قیمت بالایی داشته باشد. ضعف اصلی در فروش محصولات به عدم شناخت بازار و مشتری و هماهنگ نشدن با کسانی است که قرار است به ما پول دهند، بازمیگردد.
از سوی دیگر سازمانها و نهادها نقش مهمی در فروش محصولات صنایع دستی و هماهنگ کردن تولیدکننده با نیاز بازار دارند ولی گاهی اوقات برخی سازمانهای ذیربط در تقابل با نوآوری در حوزه صنایع دستی قرار دارند. مثلاً وزارت میراث فرهنگی استانداردهایی برای شناسایی کالایی به عنوان صنایع دستی تعریف کرده و به همین دلیل اگر کمی نوآوری و خلاقیت در کالای تولیدی اتفاق بیفتد میگوید دیگر آن کالا، صنایع دستی محسوب نمیشود و همین مسئله برای تولیدکننده مشکلاتی را در حوزه دریافت مجوز و حمایتهای مادی و معنوی به همراه دارد و لذا در چنین شرایطی برخی تولیدکنندگان ترجیح میدهند بدون دریافت مجوز ادامه فعالیت دهند؛ اتفاقی که برای «دیرین دیرین» افتاد چون زمانی که برادر من این مجموعه را تولید کرد به ما گفتند باید مجوز برای این اثر داشته باشید و تأکید کردند هر قسمتی را که تولید میکنید باید آن را ارائه دهید و شورایی که هر دو هفته یکبار تشکیل جلسه میدهد این اثر را بررسی میکند و نتیجه را اعلام خواهد کرد؛ درصورتی که بنا بر این بود این اثر هر روز منتشر شود و به همین دلیل دل را به دریا زدیم و خودمان بدون مجوز پیش رفتیم و پس از آن سازوکارهایی را در نظر گرفتند.
الزاماً نوآوری خوب هست؟
نوآوری یعنی به هر چیزی به شیوه دیگری و خلاقانه نگریسته شود یا در مسیر دیگری کار را انجام داد. اگر نوآوری منجر به عملکرد بهتر شود بهتر است با جسارت نسبی این کار را انجام داد البته نوآوری به شخصیت افراد هم بستگی دارد.
گاهی اوقات برای تشخیص محصولات دانشبنیان و خلاق خطکشهایی وجود دارند که در اکثر مواقع آسیبزا هستند؛ در صورتی که شرکتهای خلاق آمدهاند تا محصولات ساده، خلاق و نوآور تولید کنند. متأسفانه هنوز سادهسازی محصولات به خوبی درک نشده و برخی به دنبال محصولات پیچیده هستند.
از سوی دیگر در حوزه نخبهپروری خیلی موفق عمل نشده؛ زیرا چهارچوبها و فضای موجود که منبعث از نگاه دولتی است، ایجادکننده گره هستند تا گرهگشا. باید پذیرفت در اکوسیستم خلاقانه و نوآور، نظارت دولتی و رفتارهای دولتی جواب نمیدهد و تداوم این نگاه آسیبزاست. همیشه در خانه خلاق «ب» شعار ما «هیچ آدابی و ترتیبی مجو» است و جدا از فضای گرمی که در آن وجود دارد، یک فضای امنی را هم ایجاد کردهایم تا همه بتوانند هرطور دوست دارند فارغ از نگاههای آزاردهنده و ناظر کار کنند.
آیا این امکان فراهم است بدون مراجعه حضوری مردم به خانههای خلاق، خدمات به شکل محیطی ارائه شوند؟ به عبارت بهتر آیا خانههای خلاق در فضای عمومی میتوانند نمایشگاهی برپا کنند؟
بله ما این کار را میکنیم و معتقدیم خانه خلاق متعلق به همه است.
در مورد گروههای سنی هدف توضیح دهید؟
ابتدا تصور من این بود که قرار است با جوانان کار کنیم ولی بعدها که وارد این عرصه شدیم، طیفهای گسترده به ما مراجعه کردند. مثلاً برخی از نوآوران، استارتاپهایی را راهاندازی کردهاند که در سن جوانی قرار ندارند. واقعاً خلاقیت و نوآوری سن و سال نمیشناسد و این خود خیلی جذابیت دارد.
در زمینه کار با مجموعههای مشابه خانه خلاق «ب» چطور، آیا با اینها همکاری و تعامل دارید؟
به مجموعههای مشابه به دید رقیب نگاه نکردیم و همیشه علاقه داشتیم با اینها همکاری و تعامل داشته باشیم تا از این طریق ایدهپردازیها و کارهای مشترک انجام شوند. مثلاً خانه خلاق «ب» با خانه خلاق «گردشگری» همانند خواهر و برادر هستند و با دیگر خانههای خلاق هم همین رویکرد را داریم که تعدادشان بسیار است.
عموماً این تعامل در حوزههای مرتبط بوده یا حوزههای غیرمرتبط را هم شامل میشود؟
در حوزههای غیرمرتبط هم تولید محتوا انجام شده که مثلاً اخیراً خانه خلاق گردشگری رویداد «بازیهای رایانهای» را با همکاری خانه خلاق «بازیهای رایانهای» برگزار کرد و از این جنس کارها بسیار هستند.
یکی از چالشهای پیش رو خانههای خلاق، کُندی در بلوغ است و از نظر شما برای سرعت بخشیدن به بلوغ خانههای خلاق باید چه کرد؟
من فکر میکنم باید سازوکارهای مرتبط ترمیم یا اصلاح شوند چون تابآوری خانههای خلاق در شرایط کنونی کمتر شده؛ مثلاً زمانی خانههای خلاق میتوانستند پنج سال تابآوری داشته باشند ولی امروز نمیتوانند و به خاطر خیلی از مسائل باید این بازه زمانی کوتاهتر شود. پس نیاز است نگاه مجددی به این موضوع صورت گیرد و کسانی هم که متولی خانههای خلاق هستند باید در سیستم بازنگری کنند و بررسی داشته باشند آیا میتوان همانند پنج سال گذشته فکر کرد و ادامه داد؟
متأسفانه ضعف خانههای خلاق هم هست که مطالبهگری نمیکنند و لازم است این مسیر از سمت خانههای خلاق طی شود؛ چون طی سالهای گذشته تجارب خوبی را به دست آوردهایم و به مشکلات و مسائل مختلف اشراف داریم و از دغدغههای یکدیگر و راهکارهای حل مشکلات بیشتر آگاه هستیم و از این طریق میتوان به سمت ارائه راهکار و اصلاح ساختار پیش رفت.
بزرگترین چالش خانههای خلاق صادرات محصولات است، در این حوزه چه کردهاید؟
در این حوزه خیلی چالش داریم که عوامل داخلی و خارجی در این عرصه اثرگذار هستند؛ به عبارت بهتر وقتی چالش خارجی را حل میکنیم با چالش داخلی مواجه میشویم یا عکس آن اتفاق میافتد. در حوزه خارجی بیشتر با مشکل یافتن مشتری مواجه هستیم و از آنجا که خانه خلاق «ب» تکمحصولی نیستهمین موضوع یافتن مشتری برای هر محصول را کاری سخت و دشوار کرده و در حوزه داخلی هم نحوه تعامل به چالش تبدیل شده است.
تحریمها مشکلاتی را برای محصولات ما به وجود آورده که باعث شده تا تحت عنوان کشوری دیگر محصولاتمان را به فروش برسانیم؛ در صورتی که صنایع دستی به اسم ایران است و واقعاً این معقول نیست و به همین دلیل ضرورت دارد صادرات از طریق ایران انجام شود و با افتخار عنوان ایران در محصولات ما درج شود. مسئولان باید برای این مشکل چارهای بیندیشند و تلاش کنند اگر مسیر خارج تسهیل شد،از داخل متحمل ضربه نشویم.
در مباحث مالی چطور، آیا با چالش روبهرو هستید یا اینکه به خاطر تحریمها از ارزهای دیجیتال استفاده میکنید؟
برای مبادلات مالی به ثبت نمایندگی در کشورهایی مانند انگلستان و کانادا مبادرت ورزیدیم ولی این چالش تنها با ارز دیجیتال حل نخواهد شد و فکر میکنم نیاز است که نگاهها اصلاح و مسیرها باز شوند.
آیا تبدیل شدن به خانه خلاق منافعی دارد؟
تبدیل شدن به خانه خلاق با دردسرهایی همراه است و نباید فکر کرد که امتیازاتی دارد اما اگر شرکتی میخواهد به خانه خلاق تبدیل شود ابتدا بررسی کند محصول خلاقانهای که تولید کرده چه منفعتی دارد.
امروز محصولات خلاق از مزایای محصولات دانشبنیان بهره نمیبرند؛ مثلاً دانشبنیانها از معافیت مالیاتی برخوردارند که این مزیت شامل محصولات خلاق نمیشود، البته یک سری از مسیرها تسهیل شده مانند حضور در نمایشگاهها که اتفاق خوبی هم محسوب میشود و توصیه میکنم پیش از ثبت شرکت حتماً آن را به سمت خلاق شدن سوق دهیم.
لازم به ذکر است ثبت شرکت خلاق نیازمند طی کردن فرآیندهایی از قبیل گردش مالی، فروش محصولات و بازار هدف است و سپس ثبت شرکت صورت میپذیرد.
در حوزه شبکهسازی چقدر موفق بودهاید؟
یکی از مهمترین دغدغهها و بزرگترین رسالتی که برای خود تعریف کردهایم، شبکهسازی است؛ یعنی متصل کردن انسانها به یکدیگر مبارکترین اتفاقی است که میتواند رخ دهد و این رسالت در حوزههای کاری و هنری در نظر گرفته شده است. تلاش شده گعدههای مختلف کاری و هنری یا رویدادهای بزرگ شبکهسازی برگزار شود تا از این طریق افراد بتوانند یکدیگر را شناسایی و دست به کارهای بزرگ بزنند.
چقدر خانه خلاق «ب» در معرفی خود به جامعه هدف موفق بوده است؟
در دو سال ابتدایی شروع فعالیت در وضعیت کرونا به سر میبردیم، در مجموعه بسته بود، بنیانگذار اصلی فوت کرد و کلاً شرایط سخت بود اما بعد از اینکه شرایط کرونایی پشت سر گذاشته شد و درهای مجموعه را باز کردیم، مجموعه توسط خود مردم معرفی شد. مثلاً یکباره پی بردیم در فضای مجازی اتفاقات جذابی برای خانه خلاق «ب» در حال وقوع است و کارهایمان به اشتراک گذاشته میشود.
من معتقدم خلاقیت باید ذاتی و درونی باشد یعنی از خودمان خلاقیت را شروع کنیم و به همین دلیل برای یکایک خدمات خانه خلاق «ب» خلاقانه تفکر شده و شعارمان هم این است که «صنایع دستی باید کاربردی شوند». مثلاً طراحیهای مدرنی را انجام دادیم که همگی به هنر صنایع دستی آمیخته شدهاند و به طور کلی هرچه طراحی و تولید شده با هدف به گردش درآوردن صنایع دستی است.
ما در این فکر هستیم که «مگابرند» داشته باشیم تا ذیل آن خیلی از «زیربرندها» معرفی شوند و برایشان تولید محتوا صورت گیرد و نیز فرآیند برندسازی آنها طی شود ولی به شرط اینکه استانداردهای این مگابرند رعایت شوند و برای خانه خلاق «ب» در بلندمدت در نظر گرفته شده و امید میرود طی سه یا پنج سال آینده به آن دست یابیم. البته در حوزه هنر هر کسی دوست دارد در قالب برند خود فعالیت کند؛ در صورتی که مگابرند میتواند به بال پرواز تبدیل شود و به بزرگ شدن زیربرندها کمک کند و همچنین توجه داشته باشیم برای صادرات محصول به یک مگابرند نیاز است و لذا ضرورت دارد محصولات با حفظ برند تحت پوشش یک مگابرند درآیند.
آیا به مقوله حق امتیاز یا «Franchise» فکر کردهاید؛ یعنی در هر استان کشور یک شعبه تأسیس کنید؟
به دنبال انجام این کار بودیم و حتی در سیستان و بلوچستان یا در سمنان درصدد تأسیس شعبه برآمدیم و مطلوب ما هم همین است ولی ملزومات و فرآیندهایی دارد که اگر رعایت شوند، قطعاً به نفع خانههای خلاق است که به جای شروع کردن از صفر، با تجربهای که ما داریم پا به عرصه بگذارند.
همچنین در برخی شهرهای کشور که صنایع دستی بسیاری در آنجا وجود دارند به جای اینکه در حوزه تولید صنایع دستی تمرکز داشته باشند میگویند ما هم یارانه دریافت میکنیم و هم بستههای معیشتی و لذا نیازی به تولید صنایع دستی نمیبینند یا اگر هم تولید میکنند با عدد و رقمهای بالا آن را به فروش میرسانند که برای خریدار به صرفه نیست یا اینکه دستمزدهای بالا پیشنهاد میدهند.
چقدر به جانمایی خانههای خلاق باید توجه شود؟
خانه خلاق «ب» فضای جغرافیایی را گستردهتر میبیند و از آنجا که ما اولین شتابدهنده غیرمتمرکز هستیم، با کسانی کار کردهایم که اصلاً امکان حضور در تهران را نداشتند و از راه دور با آنها تعامل کردیم و لذا قائل به فضا نیستیم. من فکر میکنم شبکه بودن مهمتر است و مسیری که طی شده امکانپذیر بودنش را اثبات میکند البته فضای فیزیکی اثرگذاری دارد اما مجازی بودن هم تأثیرگذار است.
گرفتن مجوز از وزارت میراث فرهنگی همیشه سخت بوده چون این وزارتخانه تفسیر متفاوتی از نگاه خلاق دارد، هیچگاه نتوانستهایم به ادبیات مشترک دست پیدا کنیم؛ در صورتی که باید این تعامل سازنده باشد ولی طی سالهای گذشته وضعیت بدتر شده و توقع ما این است که نهادهای بالادستی، خانههای خلاق را حمایت کنند.
برای دو سال باقی مانده از آن هدفگذاری پنج ساله که ترسیم کردهاید چه برنامهای دارید؟
در حقیقت به همان مگابرند خیلی فکر میکنم و میپردازم و چون چند زیرمجموعه را تحت پوشش داریم به صادرات محصولات تولیدی آنها ذیل این مگابرند میاندیشم. از طرف دیگر هم در حوزه آموزشهای هنری، کسب و کاری و طراحی ورود کردهایم و واقعاً به خانه طراحی «ب» خیلی امید دارم تا بتواند طراحیهای خلاقانه و نوآورانه ارائه دهد و خانه صاردات «ب» هم از دو بخش آموزش و طراحی کمک میگیرد تا محصولات تولیدی را صادر و به نجاتدهنده صنایع دستی ایران تبدیل شود.
برگ برنده هر کسب و کاری؛ تولید محتوا و تبلیغاتی است که انجام میدهد و قطعاً با وجود سابقه تولید محتوایی که داشتیم که «دیرین دیرین» یکی از آنهاست که متأسفانه گرفتار تله بنیانگذار شدیم.
برای جمعبندی موضوعی برای بیان باقی مانده است؟
به کسانی که میخواهند وارد فعالیتهای خلاقانه شوند توصیه میکنم جسارت داشته باشند و دلسرد نشوند.
انتهای پیام