به گزارش ایکنا، ماجرای جانشینی بعد از رحلت پیامبر(ص) از موضوعات مهم تاریخ اسلام است که بعد از رحلت پیامبر(ص) تا امروز ادامه داشته است. بخش عمده صدماتی که به حضرت زهرا(س) وارد شد ناشی از مطالبه ایشان برای بازگشت حق به صاحبش بود که ایشان در این مسیر سکوت نکردند و در نهایت به شهادت رسیدند.
سیدعلیرضا عالمی؛ مدیر گروه مطالعات تمدن نوین اسلامی مرکز مطالعات پیشرفت و تمدن پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در سلسله درسگفتارهایی که به همت موسسه پرسمان برگزار شده به موضوع «حضرت زهرا(س) و مسئله جانشینی پیامبر(ص)» پرداخته است که متن جلسه دوم این درسگفتار را در ادامه میخوانیم.
بخش اول این درسگفتار را با عنوان «غفلت از اندیشه و جریانسازی تاریخی حضرت فاطمه(س)» بخوانید.
طبق گزارشهای تاریخی ما اطلاع داریم که حضرت زهرا(س) میدانست به زودی از دنیا خواهد رفت یعنی طبق روایات، پیامبر(ص) خبر داده بود که به زودی ایشان هم رحلت مینمایند. دوم اینکه حضرت فاطمه(س) اطلاع داشت که حضرت علی(ع) در مقام و جایگاه جانشینی قرار نمیگیرد؛ بنابراین این سؤال مهم مطرح است که چرا حضرت زهرا(س) وارد این بحث شدند و آن چالشها، آسیبها و آزارهای روحی و جسمی را در این مسیر متقبل شدند؟ چه انگیزه و چه اهدافی باعث میشد که این اتفاق رخ دهد و حضرت زهرا(س) به بحث مسئله جانشینی ورود کند؟
دغدغه شخصی نبودن ورود حضرت زهرا(س) به بحث جانشینی
اولین بحثی را که میتوان با مراجعه به خطبه ایشان در مسجد و در جمع زنان مدینه که در بیت ایشان اتفاق افتاد استفاده کرد این است که مسلمانها از اتفاقی که باید در خصوص بحث جانشینی بعد از رحلت نبی مکرم اسلام(ص) میافتاد تخطی کردند و حضرت زهرا(س) به همین دلیل ورود کردند. ورود ایشان از این باب نبود که یک ابداعی در خصوص بحث جانشینی داشته باشند و یک اندیشه مستقلی داشته باشند و بخواهند یک گفتمان مستقلی را مورد توجه قرار دهند و دنبال کنند بلکه حضرت زهرا(س) آن گفتمانی را که نبی مکرم اسلام(ص) که اتفاقاً مبتنی بر اندیشههای قرآنی است را دنبال میکردند و تبیینگر بودند.
جایگاه مرجعیتی که از سوی پیامبر اسلام(ص) به حضرت زهرا(س) داده شده و در خصوص آن فرهنگسازی شده بود به این دلیل بود که میخواستند جایگاه تبیینگری حضرت برجستهسازی شود؛ بنابراین حضرت تلاش میکند تا مبانی بحث جانشینی را بیان کند و از این موضوع صورتبندی کند و جایگاه امامت در جامعه، اندیشه، هویت و زیست اسلامی ارائه کند و به مقاصد خود که همانا مقاصد اسلام و نبی مکرم(ص) است دسترسی پیدا کند. ورود حضرت زهرا(س) به بحث جانشینی از منظر شخصی نبود و از گفتار ایشان نیز چنین استنباطی را نمیتوانیم داشته باشیم.
اهمیت جانشینی و تأثیر آن در نظام دین و تمدن بحث دیگری است که در اینجا مطرح است. جانشینی و امر امامت که در زمان زندگی آن حضرت، بعد از رحلت پیامبر(ص) تا شهادت آن حضرت اتفاق افتاد مهمترین مسئله در این دوره زمانی است که در آینده اسلام و تمدن اسلامی بسیار تأثیرگذار است. این موضوع بر نظام دین در اندیشه اسلامی تأثیر دارد. حضرت در کلام خود میفرماید «جعل الله طاعتنا نظاماً للملة» یعنی طاعت ما و اندیشه مطلوب جانشینی و امر امامت به نظام دین و آیین و اندیشه اسلامی منجر میشود.
وقتی این اتفاق رخ ندهد یعنی دین، زیست دینی و اندیشه دینی دچار تزلزل میشود. دوم چیزی که مطرح است بحث تأثیر امر جانشینی بر تمدن است که اگر این اتفاق نیافتد در جامعه اسلامی هرج و مرج میشود و به همین دلیل حضرت میفرماید «هیچ مصلحتی جای این را نمیگیرد» چون آنها میگفتند که «زعمتم خوف الفتنة» فکر میکردند که فتنهای اتفاق میافتد.
اگر امیر مومنان(ع) و گفتمانی که گفتمان نبوی بود در جامعه اتفاق میافتد خوف فتنه میرود در حالی که حضرت میفرماید هیچ مصلحتی که آنها مورد توجه قرار میدهند باعث نمیشود که ما جایگاه و گفتمان اندیشه جانشینی، امام و امامت را دچار تغییر کنیم. این موضوع دومین چیزی است که باعث میشود حضرت به بحث مسئله جانشینی ورود کند.
بیسابقه بودن گفتمان
بحث پر اهمیت دیگری که مورد توجه است بیسابقه بودن گفتمان جانشینی است یعنی آن گفتمانی را که نبی مکرم اسلام(ص) در خصوص بحث جانشینی مطرح میکند یا آن چیزی که قرآن در خصوص بحث جانشینی عرضه میکند در ادبیات عرب سابقه نداشته است به همین دلیل ما مفاهیم متعددی را در روایتها و گزارشهای تاریخی خودمان در عرصه بحث جانشینی یا امامت جامعه بعد از نبی مکرم اسلام(ص) میبینیم. اصطلاحاتی مانند وصی، ولی، امام، خلیفه، امیر، وزیر، وارث، مهدی، اخی، صفی، اولوالامر، قائد، حجت و صاحبالامر همگی مفاهیمی است که توسط پیامبر(ص) در این گفتمان عرضه شده است. جامعه با این گفتمان باید چگونه برخورد کند و چه گفتمانی باید حاکم شود تا این مفاهیم بعد از آن گفتمان بعد از نبی مکرم اسلام(ص) معنا پیدا کند؟
این گفتمان بیسابقه است؛ ما در ادیان ابراهیمی مفاهیمی مثل وصی، وزیر و وارث داریم یا در گفتمان قرآنی بحث امام، ولی، خلیفه و حجت مطرح شده است یا در گفتمان عرب بحث امیر مطرح شده است اما کاربست اینها در جامعه باید چگونه باشد و شئون امامت چیست؟ رسول خدا(ص) این مفاهیم را در زمان حیات خود استفاده کرده است ولی وقتی که خود حضرت رحلت فرمودند این مفاهیم چگونه در جامعه پیاده شود؟ این موضوع نیازمند معرفت افزایی الگوسازی و فرهنگسازی دارد تا این اتفاق در خصوص آن رخ دهد. مخصوصاً زمانی که جامعه از این گفتمان فاصله گرفته است؛ نه تنها فاصله گرفته بلکه سعی میکند آن را طرد کند و کنار بزند.
وظیفه مضاعف حضرت زهرا(س) به عنوان کانونیترین فرد
وظیفه حضرت زهرا(س) در اینجا مضاعف میشود؛ زیرا ایشان کانونیترین فردی است که میتواند به این امور توجه کند و نسبت آن را با جامعه و اتفاقاتی که بعد از نبی مکرم اسلام(س) و تطوراتی که در جامعه اتفاق افتاده برقرار کند و جایگاه خود را نسبت به آن مشخص کند. این جایگاه هم برای انسانهایی که در آن دوره زندگی میکنند و هم آیندگان یک شاخص، معیار و جایگاه الگودهی است.
حضرت زهرا(س) از کودکی با این مفاهیم آشنا بوده است و درباره گفتمان امامت و جانشینی در زمانی که حضرت علی(ع) به خواستگاری میآید و در طول زندگی با حضرت امیر(ع)، این مباحث را به کرات شنیده است. همچنین در خصوص فرزندانش حسن(ع) و حسین(ع) نیز این مفاهیم را شنیده است و در زمان رحلت نبی اسلام(ص) در خصوص فرزندان خود و حضرت مهدی(عج) نیز شنیده است. این گفتمانهایی است که تنها حضرت زهرا(س) از آنها آگاهی دارد و نسبت به آنها علم دارد و جایگاه آن را در اندیشه اسلامی و قرآنی میشناسد؛ بنابراین این وظیفه و مسئولیت حضرت زهرا(س) است که ورود کند و فضا را برای جامعه و اندیشه و تاریخ اسلامی تبیین کند.
وظیفه دینی حضرت زهرا(س)
ویژگی دیگری که باعث میشود حضرت زهرا(س) به موضوع جانشینی ورود کند همانا مسئولیتی است که در قبال گفتمان جانشینی دارند که از ناحیه دین است؛ چون ایشان یک دیندار مسلمان و معتقد به قرآن و پیامبر(ص) هستند و در بیان خود میفرمایند «جعل الله طاعتنا نظاما للمله» زیرا جایگاه جانشینی و امامت، نظام بخشی به آیین و دین است پس وظیفه دینی او اقتضا میکند که وارد بحث جانشینی شود و اندیشه اصیل اسلامی را در خصوص بحث امامت و جانشینی پیامبر تبیین کند. مسئولیت دیگر حضرت مصونیت تمدنی ایشان است؛ میفرماید «زَعْزَعُوهَا عَنْ رَوَاسِی الرِّسَالَةِ وَ قَوَاعِدِ النُّبُوَّةِ»، جامعه گرفتار ظلم و تفرقه شده است پس باید از ناحیه وظیفه و مسئولیت تمدنی به بحث مسئله جانشینی ورود کند.
بحث دیگری که مطرح است وظیفه تاریخی ایشان و نگاه ایشان آینده است. امروز جامعه دچار انحراف شده است ولی حضرت چون در قبال آینده تمدن اسلامی هم مسئولیت دارند میفرمایند «يعرف التّالون غِبَّ ما أسَّس الأولون»؛ به همین دلیل است که ورود ایشان از ناحیه کسی است که نسبت به تاریخ جامعه اسلامی مسئولیت دارد و مشروعیتی که برای امر جانشینی از دست رفته است نباید در طول تاریخ امتداد پیدا کند و باید در هر جا و مقطعی از تاریخ که امکان توقف و انسداد یابد و آیندگان از آن انحرافی که بعد از رحلت پیامبر(ص) رخ داده است آسیب نبینند و چه کسی بهتر از فاطمه زهرا(س) که این مسئولیت تاریخی خود را فهم میکند و در این مسیر حرکت میکند.
اعجاز ماندگاری خطبههای حضرت زهرا(س)
حضرت فاطمه(س) در خطبه مسجد و بیت، آنها را مورد خطاب قرار میدهد که این خطاب نه برای آنها بلکه برای تمام مسلمانان در طول تاریخ است و این مسیر جالب است که چگونه این معارف به دست ما رسیده است. یکی از معجزاتی که اتفاق افتاده این است که چگونه این خطبهها که این ویژگیهای بسیار مهم را دارا است به دست ما رسیده است. اول از همه علو این معارف است و دوم بحث قالب بیان حضرت است که آن را به شکلی عرضه میکند که در ر طول تاریخ امکان بهرهبرداری از آن باشد در عین حال آن قالب و شیوه باعث میشود که این معارف دارای علو درجه به دست ما برسد.
نکته قابل توجه در درباره خطبه حضرت زهرا(س) خطبهای که به «خطبه فدکیه» معروف است که البته نباید به این نام معروف باشد چون موضوع خطبه بیشتر مسئله جانشینی، آینده جامعه اسلامی و تاریخ تمدن اسلامی است. چیزی که درباره این خطبه جالب توجه است روایت این خطبه توسط شیعه و سنی است که اتفاقاً کاملترین و با استنادترین روایت توسط اهل سنت نقل شده است.
این موضوع جای تعجب دارد به ویژه که خطبه فدکیه یا خطبه مسجد که در مقابل انصار ایراد میفرمایند بیانیه گفتمان اهلبیت(ع) در خصوص جانشینی است و این موضوع را اهل سنت به صورت کامل برای ما گزارش کرده است. شگفتانگیزتر اینکه در مباحث تاریخی، کلامی، جامعهشناسانه، جریان شناسانه و اندیشه شناسانه این خطبه کمتر مورد توجه قرار گرفته است که میتواند دلایل مختلفی داشته باشد. یکی از دلایل آن میتواند این باشد که خطبه را به خوبی فهم نکردیم تا از آن استفاده کنیم. این خطبه تبیین نشده است و علما و افرادی که باید این کار را صورت میدادند انجام ندادند و تحلیلی از آن نداریم. واقعیت این است که اگر اکنون هم نگاه کنیم تحلیل مناسبی در قضایای مختلف از خطبه فدکیه نداریم؛ بنابراین ضروری است که ما در رشتههای مختلف و موضوعات مختلف به شیوههای گوناگون این خطبه را مورد توجه قرار دهیم.
انتهای پیام