برق ایران به چند روش تولید میشود؟
برق ایران به دو روش اصلی تولید میشود. روش نخست و اصلی، تولید برق از طریق نیروگاههایی است که با سوختهای تجدیدناپذیر کار میکنند. این روش که از دیرباز در کشور مورد استفاده قرار گرفته است، شامل نیروگاههای حرارتی است که از ذخایر فسیلی مانند نفت، گاز، مازوت، زغالسنگ و حتی اورانیوم بهره میبرند. این نیروگاهها که در نقاط مختلف کشور پراکندهاند، بیش از 80 درصد برق مورد نیاز ایران را تأمین میکنند.روش دوم، تولید برق از منابع تجدیدپذیر است. این منابع شامل نیروگاههای خورشیدی، بادی، دریایی و آبی میشوند. ویژگی اصلی این نوع نیروگاهها استفاده از منابعی است که دائماً در دسترس هستند، آلودگی هوا ایجاد نمیکنند و انرژی ارزان و مقرونبهصرفهای تولید میکنند.
در حال حاضر، کشور دارای حدود 94 نیروگاه فسیلی، 85 نیروگاه برقآبی، 42 نیروگاه خورشیدی، 11 نیروگاه بادی و 6 نیروگاه دیگر است که به تولید برق مشغول هستند.
اجرای "مدیریت بار"
تا پایان سال 1402، ظرفیت اسمی نیروگاهی کشور حدود 93 هزار مگاوات اعلام شد، اما قدرت واقعی و عملی تولید برق در همان سال تنها به 61 هزار و 400 مگاوات رسید. این در حالی است که نیاز مصرف کشور به 73 هزار و 500 مگاوات رسیده بود و صنعت برق در اوج مصرف با کمبودی 12 هزار و 100 مگاواتی مواجه شد. این کمبود 16 درصدی را مسئولان با اجرای "مدیریت بار" جبران کردند که در عمل به معنای قطع برق مردم و صنایع برای کاهش اجباری مصرف بود.هرچند این مدیریت بار در فصل تابستان، زمانی که مصرف برق به دلیل استفاده از کولرها به اوج میرسد، بحران را کنترل کرد، اما اثرات اقتصادی این کمبود بر بخش تولید صنعتی قابل چشمپوشی نیست.
بر اساس پیشبینیها، اگر تدابیر مناسبی اندیشیده نشود، در سال 1403 با فرض تولید 8 هزار مگاواتی برقآبی، توان تولید عملی برق کشور به 63 هزار مگاوات خواهد رسید، در حالی که نیاز مصرف به 77 هزار مگاوات افزایش مییابد. این به معنای کمبودی 14 هزار مگاواتی است که نسبت به سال قبل رشد 19 درصدی را نشان میدهد.
در صورت نبود برنامهریزی و مدیریت اصولی، کمبود برق در سالهای آینده نیز ادامه خواهد داشت. تأثیرات منفی خاموشیها و محدودیتهای اجباری بر اقتصاد کشور، بهویژه بر صنایع تولیدی، غیرقابل انکار است و میتواند بر روند توسعه اقتصادی تأثیری عمیق و ماندگار داشته باشد.
دلایل واقعی کمبود و قطعی برق در کشور
کمبود و قطعی برق در کشور دلایلی روشن و متعدد دارد که حتی کارشناسان عادی صنعت برق از آن آگاه هستند، اما به نظر میرسد مسئولان از شفافسازی در این زمینه اجتناب میکنند. این دلایل را میتوان در 12 چالش برشمرد، اما 4 عاملی کلی و اصلی موارد زیر هستند:مشکلات زیرساختی و بهرهوری پایین نیروگاهها
عدم بهینهسازی نیروگاههای گازی و توقف احداث نیروگاههای جدید، چه در حوزه فسیلی و چه تجدیدپذیر، از مهمترین چالشهای زیرساختی در تولید برق کشور هستند. نیروگاههای گازی فعلی بدون استفاده از سیکل ترکیبی کار میکنند و راندمان پایینی دارند. در کنار این موضوع، عدم توسعه زیرساختهای جدید فشار مضاعفی بر شبکه وارد کرده و توانایی تأمین برق موردنیاز را کاهش داده است.
فرسودگی و ناکارآمدی تجهیزات
فرسودگی سیستم انتقال و توزیع برق و مشکلات در تأمین مواد اولیه و تجهیزات، بخش دیگری از مشکلات اساسی این صنعت است. خطوط انتقال و تجهیزات توزیع نیاز به نوسازی دارند، اما تاکنون اقدامی مؤثر در این زمینه انجام نشده است. همچنین ناکارآمدی در تأمین تجهیزات، سوخت و قطعات تولید برق، بهرهوری را کاهش داده و تولید برق را با چالش مواجه کرده است.
تأثیر سیاستها و مشکلات مدیریتی
سیاستهای غلط قیمتگذاری و قراردادهای یکجانبه وزارت نیرو با بخش خصوصی، انگیزه سرمایهگذاری و همکاری را کاهش داده است. از سوی دیگر، تعارض منافع میان وزارت نیرو و بخش خصوصی و نبود استانداردهای کافی برای تجهیزات داخلی باعث شده این صنعت نتواند به کیفیت و توسعه مطلوب دست یابد.
محدودیتهای خارجی و مصرف غیرمعمول
اثرات تحریمها در واردات قطعات و تجهیزات و صادرات خدمات فنی و مهندسی، روند توسعه و نوسازی را مختل کرده است. در عین حال، مصرف بالای برق توسط دستگاههای استخراج ارز دیجیتال (ماینرها) فشار اضافی بر شبکه وارد کرده است. از سوی دیگر، عدم بهرهبرداری کامل از ظرفیت نیروگاههای هستهای نیز ظرفیت بالقوه تولید برق را محدود کرده است.