شناسهٔ خبر: 69898642 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: ایبنا | لینک خبر

یادداشت؛

«چشم در چشم» و اهمیت مطالعه در زمینه هنر

این روزها نمایشگاهی در موزۀ هنرهای معاصر تهران در حال برگزاری است که توجه آشنایان و ناآشنایان عالم هنر را به خود جلب کرده است. نمایشگاه «چشم در چشم» به نمایش آثار ارزشمندی اختصاص دارد که بعضی از آن‌ها برای مدتی طولانی،به معرض نمایش درنیامده بودند. در این میان، عدم شناخت و کم‌لطفی بازدیدکنندگان نسبت به آثار ایرانی به‌وضوح نمایان است. دلیل این کم‌لطفی‌ها چیست؟

صاحب‌خبر -

سرویس هنر خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) -فاطمه ناصری‌فر: نمایشگاه «چشم در چشم؛ پرتره در هنر مدرن و معاصر» شامل آثاری از گنجینۀ موزه هنرهای معاصر تهران است که در پی استقبال پرشور مردم تا پایان آذرماه برای بار دوم تمدید شده است. در این نمایشگاه که با محوریت «پرتره در هنر» در حال برگزای است، ۱۲۰ اثر از هنرمندان ایرانی و خارجی از گنجینه موزه خارج و در ۵ گالری به نمایش درآمده است. آثاری از هنرمندان مشهور خارجی مانند فرانسیس بیکن، پیکاسو، ونسان ونگوگ، اندی وارهول، جیاکومتی، ادوارد مونه و هنرمندان بزرگ ایرانی چون کمال‌الملک، بهمن محصص، مارکو گریگوریان، محمود جوادی‌پور، احمد اسفندیاری، کامبیز درم‌بخش، غلامحسین نامی، مهدی سحابی، فرشید ملکی و کوروش گلناری.

آرتور دانتو، فیلسوف مشهور هنر و نویسندۀ کتاب‌های متعدد، در پژوهشی تحت عنوان «دنیای هنر» (The Artworld) به نقش حیاتی موزه‌ها در تعریف و تفسیر هنر پرداخته و بر این باور است که موزه‌ها نه تنها آثار هنری را به نمایش می‌گذارند، بلکه زمینه‌ساز گفت‌وگو و تفسیر درباره آن‌ها هستند. موزه‌ها با انتقال ارزش‌ها و ایده‌های فرهنگی به بینندگان کمک می‌کنند تا آثار را در بافت‌های تاریخی و فرهنگی خود درک کنند.

«چشم در چشم»؛ هنردوستان  و اهمیت خوانش پژوهش هنر

با این وجود، بازدیدکنندگان این نمایشگاه اغلب شناخت کافی از آثار هنرمندان ایرانی و بالتبع تاریخ هنر ایرانی نداشتند. درحالی‌که در مقابل تابلوهای پیکاسو، مونه و ونگوگ صف‌هایی طولانی برای عکس‌گرفتن تشکیل می‌شد، آثار کامبیز درم‌بخش، علی محمد حیدریان و محمود جوادی‌پور اغلب خالی از بازدیدکننده باقی می‌ماند. اکثر بازدیدکنندگان با این پرسش مواجه می‌شدند که «کامبیز درم‌بخش یا علی‌محمد حیدریان کیست؟» این اتفاق ساده، نشان‌دهندۀ واقعیتی تلخ و عمیق به نام «کمبود آگاهی و مطالعه در زمینۀ هنر» است.

این عدم شناخت نه به هنرمندان بزرگ جهان، بلکه به تاریخ و فرهنگ غنی خودمان مربوط است. به نظر می‌رسد امروزه ایرانیان در زمینۀ هنر، کمتر مطالعه می‌کنند و کتاب‌هایی دربارۀ مهم‌ترین هنرمندان ایرانی آن‌قدر برایشان جذابیت ندارد که حتی نام این هنرمندان بزرگ را هم تاکنون نشنیده‌اند.

کمتر بازدیدکننده‌ای مقابل تابلوی «زندانی» از کامبیز درم‌بخش توقف می‌کرد و نقش او را نه تنها به‌عنوان یک کاریکاتوریست برجسته، بلکه به عنوان یک پیشگام در حوزۀ هنر گرافیک ایران می‌دانست. هنرمندی که با نبوغش در عرصۀ گرافیک، نقشی بی‌بدیل و ماندگار ایفا کرد. آثار او، آینه‌ای از واقعیت‌های اجتماعی و سیاسی جامعه‌ی ایرانی است که با زبانی شیرین و طنزی تلخ، داستان‌هایی ناگفته روایت می‌کند. از جمله آثار درم‌بخش، کتاب ماندگار و ارزشمند «هنرهای تبسمی» است که شامل کاریکاتورها، طراحی‌ها و نقاشی‌هایی با موضوع هنر، هنرمندان و گالری‌هایی است که در خلق آنان از هنرهای نقاشی، عکاسی و موسیقی الهام گرفته شده است. درم‌بخش با آثارش، نه تنها خنده را به لب‌ها می‌آورد، بلکه ما را به تأمل در مورد هویت و فرهنگ‌مان دعوت می‌کند.

«چشم در چشم»؛ هنردوستان  و اهمیت خوانش پژوهش هنر

بازدیدکنندگان اغلب برای تماشای پرتره‌های «زن گریان» پیکاسو و عکس گرفتن کنار آن سرودست می‌شکستند؛ اما از اثر محمود جوادی‌پور به‌سرعت می‌گذشتند. این در حالی است که جوادی‌پور یکی از پیشگامان هنر مدرن ایران و از جمله چهره‌هایی است که در بیشتر روایت‌های تاریخ معاصر ایران نامی از او برده می‌شود. «گزیده آثار محمود جوادی‌پور» کتابی ارزشمند است که اغلب بازدیدکنندگان پیش از این نه اسمی از آن شنیده بودند و نه اثری از جوادی‌پور را در آن دیده بودند. کتابی که سرشار از نقاشی‌هایی است که پیش از این در جایی در دسترس نبودند و از جهت تعداد بالای تصاویر، کیفیت مناسب چاپ و وسعت اطلاعات زندگی نامه‌ای از مفصل‌ترین مجموعه‌سازی‌هایی است که تاکنون دربارۀ یک نقاش معاصر ایرانی منتشر شده است. از محمود جوادی‌پور گاهی با عنوان «پدر گرافیک نوین ایران» نیز یاد می‌شود.

با این وجود، امروزه مردم ایران با این هنرمندان بزرگ آشنا نیستند و گاه حتی نام آن‌ها هم به گوششان نخورده است. در دنیایی که اطلاعات به‌سرعت در حال گسترش است، بسیاری از ما هنوز از تاریخ هنر کشور خودمان غافلیم و شناختی از تأثیرگذارترین چهره‌ها و آثار آنان نداریم.

این غفلت، خطر بزرگی برای هنر در ایران محسوب می‌شود. هنر نه تنها نیاز به مشاهده و تجربه دارد، بلکه نیازمند درک و شناختی عمیق است. چنین وضعیتی به‌وضوح نشان می‌دهد پژوهش در باب هنر ایرانی به‌شدت رو به افول است و کتاب‌های مرجع و جامع در خصوص تاریخ هنر ایران انگشت‌شمارند. این کمبود، رفته‌رفته باعث کاهش مطالعۀ هنری و غریبه‌شدن نسل جدید با هنر و هنرمند ایرانی می‌شود. اگر پیش از هر چیز، از هنر خودمان شناخت کافی نداشته باشیم، چگونه می‌توانیم با هنرمندان بزرگ جهان ارتباط برقرار کنیم و از طریق میراث فرهنگی‌مان با فرهنگ‌های دیگر گفت‌وگو کنیم؟

برچسب‌ها: