شناسهٔ خبر: 69892207 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: ایسنا | لینک خبر

غرب علیه غرب

یکی از مهم‌ترین ثمرات طوفان‌الاقصی، تبدیل‌شدن غرب به دو دنیای موازی بود. امروز وقتی به غرب نگاه می‌کنیم، دیگر با یک غرب طرف نیستیم! بلکه با دو جهان طرفیم که برای یکی مسئله نسل‌کشی و جنایت علیه بشریت توسط رژیم اشغالگر دستکم اندک‌اهمیتی دارد اما در جهان دیگر کماکان اسرائیل مورد حمایت حداکثری است و مسئله، ایران و روسیه و اوکراین است.

صاحب‌خبر -

به گزارش ایسنا، جواد شاملو در سرمقاله رسالت نوشت: یکی از مهم‌ترین ثمرات طوفان‌الاقصی، تبدیل‌شدن غرب به دو دنیای موازی بود. امروز وقتی به غرب نگاه می‌کنیم، دیگر با یک غرب طرف نیستیم! بلکه با دو جهان طرفیم که برای یکی مسئله نسل‌کشی و جنایت علیه بشریت توسط رژیم اشغالگر دستکم اندک‌اهمیتی دارد اما در جهان دیگر کماکان اسرائیل مورد حمایت حداکثری است و مسئله، ایران و روسیه و اوکراین است. در یک جهان علیه جنایات اسرائیل و به نفع پایان جنگ در غزه و لبنان قطعنامه صادر می‌شود و در جهان دیگر همان قطعنامه با وتوی آمریکا از بین می‌رود.
در یک جهان دادگاه بین‌المللی لاهه، نتانیاهو و وزیر جنگ سابقش را جنایتکار جنگی معرفی می‌کند و در جهان دیگر علیه فعالیت هسته‌ای ایران قطعنامه صادر می‌شود. در یک جهان علیه حمایت تسلیحاتی آمریکا از رژیم غاصب تظاهرات برپا می‌شود و در جهان دیگر رئیس‌جمهور فرتوت ایالات‌متحده، جواز شلیک موشک‌های دوربرد از اوکراین به خاک روسیه را صادر می‌کند. این نتیجه تلاش بخش‌هایی از تمدن غرب برای فرار از شکست ایدئولوژیک این تمدن در غزه است. 
بی‌اعتباری ابدی شعارهای حقوق بشری باعث می‌شود غرب مهم‌ترین سلاح نرم خود که همان حمایت از حقوق بشر است را از دست بدهد و دیگر توان تئوریزه کردن اقدامات نظامی خود را نداشته باشد. 
در طی جنگ‌های اول و دوم جهانی و جنگ‌های بعدی به‌خصوص جنگ ویتنام، ثابت شد که این تمدن توان برچیدن جنگ‌های بزرگ و برپایی صلح جهانی را ندارد. اما در سال‌های ۲۰۲۳ و ۲۰۲۴ ثابت شد این تمدن حتی توان متوقف کردن یک رژیم غاصب از جنایتی بی‌حدوحصر را نیز دارا نیست و گویی تمدن پهناور غرب در برابر رژیمی جعلی، تازه تأسیس و کم‌جمعیت و وابسته و همواره زیر سؤال به نام اسرائیل ناتوان است. به‌این‌ترتیب ذات به‌شدت ایدئولوژیک غرب آشکار شد و همچنین رابطه غرب با عقبه مخفی و همواره پشت‌صحنه یهودی-صهیونی-ماسونی آن اثبات گشت.
حال، در برابر این بی‌آبرویی بزرگ بخش‌هایی از تمدن غرب همچون ملت‌ها و دادگاه‌های بین‌المللی و برخی دولت‌ها به تلاش‌هایی هرچند اندک و دیرهنگام و ناکافی دست‌زده‌اند؛ تلاش‌هایی که به‌رغم برخورداری از وجاهت و مشروعیت جهانی کافی، در برابر سدی از زورگویی آمریکا شانسی برای پایان دادن به نسل‌کشی و جنایت‌های جنگی رژیم ندارند.
 این‌یک بی‌آبرویی بزرگ‌تر است؛ چراکه مشخص می‌شود حتی زور غرب هم به غرب نمی‌رسد و سرتاسر جهان، عملا پهنه یک امپراطوری توتالیتر به حاکمیت ایالات‌متحده آمریکاست. 
طوفان‌الأقصی سیلی حقیقت را این‌گونه به‌صورت جهان زد: لیبرال‌دموکراسی و اقران آن سرابی بیش نبود و آنچه بر جهان حکم می‌راند، چیزی جز سیاه‌ترین نوع قدرت و دیکتاتوری نیست.

انتهای پیام