به گزارش ایکنا، چهارمین مدرسه تابستانی انعکاس با موضوع «قرآن و عهدین: سنتها، بافتارها و بینامتنها» شهریور امسال برگزار شد.
این برنامه با همکاری دانشگاه اکستر برگزار شد و در آن، ارائهکنندگانی از کشورهای مختلف گرد هم آمدند که پیش از این، دستاوردهای علمی خود در این حوزه را در مجلات یا مجامع علمی بینالمللی عرضه كردهاند.
در چهارمین مدرسه تابستانه انعکاس، ۴۰ ساعت ارائه علمی با پرسش و پاسخ در ۶ روز ارائه شد و ۱۹ استاد از دانشگاههای ۱۴ کشور مختلف، ۵ سخنرانی به زبان فارسی و ۱۴ سخنرانی به زبان انگلیسی ارائه کردند.
آیدا گلاسر (Ida Glaser) استاد بریتانیایی مطالعات ادیان یکی از سخنرانان این مدرسه بود. وی در زمینه قرآن، انجیل و تاریخ گفتوگوی مسلمانان و مسیحیان در دانشگاه ادینبورگ تدریس کرده است. او همچنین مسئول پروژه تحقیقاتی خوانش کتاب مقدس از منظر اسلامی در مرکز مطالعات مسیحی اسلامی آکسفورد و مدیر مرکز مطالعات اسلامی مسیحی در دانشگاه هیوستون آمریکاست. علایق پژوهشی شخصی وی بر خوانش کتاب مقدس در بافتار اسلامی متمرکز است.
گلاسر همچنین چندین کتاب با موضوع ادیان و مطالعات تطبیقی کتاب مقدس از دیدگاه اسلامی نوشته است که برخی از آنها عبارتند از:
Crowther, Danny, Shirin Shafaie, Ida Glaser & Shabbir Akhtar. 2017. Reading the Bible in Islamic Context: Qurʼanic conversations (New York: Routledge)
Thinking Biblically about Islam: Genesis, Transfiguration, Transformation (London: Langham, 2016) (With Hannah Kay)
Crusade Sermons, Francis of Assisi and Martin Luther: what does it mean to ‘take up the cross’ in the context of Islam? (Oxford: Church Mission Society: Crowther Centre Monograph. no. 14, 2010).
Trauma, Migration and Mission: Biblical Reflections from a Traumatised Hebrew (Oxford: Church Mission Society: Crowther Centre Monograph, no. 2, 2008).
The Bible and Other Faiths: what does the Lord require of us? (Leicester: IVP, 2005).
Sharing the Salt: making friends with Muslims, Hindus and Sikhs, I. Glaser and S. Raja (Milton Keynes: Scripture Union, 1999).
Partners or Prisoners? Christians thinking about women and Islam (With Napoleon John, Carlisle:
Paternoster, 1998
گلاسر با عنوان: «تفسیر کتاب مقدس در زمینه اسلامی: تأملات روششناختی درباره تفاسیر سفر پیدایش ۱۱-۱ وغلاطیان» سخنرانی کرد.
تأمل در دو متن دینی مسیحی
وی سخنرانی خود را با تأملاتی روششناختی در مورد پروژه «خوانش کتاب مقدس در بافتار اسلامی» آغاز کرد. او در ادامه اهمیت مطالعه تطبیقی متون دینی و تأثیرات زمینههای فرهنگی و شخصی بر تفسیر متون مذهبی را مورد توجه قرار داد و بر لزوم توجه به هویت و پیشینه نویسنده در مطالعات الهیاتی تأکید کرد.
وی متذکر شد هر بررسی متنی که نویسنده را نادیده بگیرد، فاقد عمق و دقت است. وی به عنوان مثال به دو نویسنده با پیشینههای مختلف یکی از پاکستان و دیگری از بنگلادش اشاره کرد که با وجود زمینههای متفاوت، در پروژه «خوانش کتاب مقدس در بافتار اسلامی» همکاری داشتند و هر دو به یافتههای مهمی در این زمینه دست یافتند.
در ادامه گلاسر به بررسی دو متن دینی مسیحی از دیدگاههای مختلف پرداخت که در پروژه «خوانش کتاب مقدس در زمینه اسلامی» به آنها پرداخته شده است. این دو متن شامل «سِفر پیدایش» و «نامه به غلاطیان» است که هر یک در دورهها و با اهداف متفاوتی نوشته شدهاند.
سِفر پیدایش (سِفر در عبری بهمعنی کتاب بزرگ)، نخستین کتاب از «اسفار پنجگانه» (تورات) است. در این کتاب روایت آفرینش عالم هستی توسط خداوند و برخی از معروفترین داستانهای عهد عتیق، همچون آدم و حوا، هابیل و قابیل، کشتی نوح، برج بابل، یوسف، شهپدران و چهار مادران ذکر شده است. این بخش به عنوان پیشزمینهای برای داستان ابراهیم و قوم او مطرح میشود و نقش اساسی در درک تاریخ قوم یهود و ارتباط آن با خدا دارد.
نامه به غلاطیان: یکی از رسالههای عهد جدید است که توسط پولس رسول نوشته شده و به مسائل الهیاتی و عملی کلیسای اولیه مسیحی میپردازد. این نامه موضوعاتی چون نقش تورات و سنت ختنه در ایمان مسیحیان غیر یهودی، نقش مسیح و معنای صلیب و اهمیت دریافت روح القدس را بررسی میکند.
گلاسر اشاره کرد که هر دو کتاب به موضوع مشترک شکلگیری و تحول قوم یهود و نقش آنها در تاریخ الهی پرداختهاند اما این موضوع ر ا از دو نقطه زمانی مختلف مورد توجه قرار دادهاند.
اهمیت درک زمینههای تاریخی و فرهنگی
گلاسر بر اهمیت درک زمینههای تاریخی و فرهنگی نویسندگان متون مقدس تأکید و اشاره کرد که مطالعه تطبیقی این متون در زمینههای اسلامی میتواند به فهم بهتر متون و همچنین به درک عمیقتری از نحوه تأثیرگذاری تاریخ یهودیت بر اسلام و مسیحیت منجر شود.
او بر اهمیت درک چندلایهای از متون مقدس تأکید کرد که لایههای آن عبارتند از: در نظر گرفتن جهان پشت متن، ساختار و محتوای درون متن و تأثیر آن بر خوانندگان امروزی. همچنین به چالشهای موجود در تفسیر متون در بسترهای فرهنگی و دینی مختلف اشاره شد و این که چگونه این چالشها میتوانند به یک درک جامع و معنادار از متون مذهبی منجر شوند.
مدل تفسیری خاص گلاسر
گلاسر در ادامه به معرفی و بررسی مدل تفسیری خود برای خواندن متون مقدس در بسترهای مختلف، بهویژه در زمینههای اسلامی، پرداخت. این مدل تفسیری که بر پایه مطالعات دیوید تریسی شکل گرفته، به عنوان «مدل گفتوگو، شناسایی و تمثیل» شناخته میشود و تأکید بر این دارد که متون مقدس ر ا باید در قالب یک گفتوگو میان جهانهای مختلف مورد بررسی قرار داد.
اصول اصلی مدل تفسیری:
1. گفتوگو (Conversation): متون مقدس باید در گفتوگو با جهانهای مختلف مورد بررسی قرار گیرند. به عنوان مثال، جهان قرآن و جهان پشت متن سفر پیدایش به عنوان دو جهان میتوانند در گفتوگو با یکدیگر قرار گیرند.
2. شناسایی (Recognition): در این مرحله، شباهتها و تفاوتها میان جهانها شناسایی میشوند. در اینجا، تأکید بر این است که این شباهتها و تفاوتها باید به صورت تمثیلی (analogy) و نه به صورت کاملاً شبیه و یا کاملاً متفاوت در نظر گرفته شوند.
3. تمثیل (Analogy): استفاده از تمثیل به جای تمرکز صرف بر شباهتها یا تفاوتها، به تحلیل دقیقتر متون کمک میکند. این رویکرد اجازه میدهد تا پیچیدگیهای تاریخی، فرهنگی و دینی متون بهتر درک شود.
مراحل تفسیر متون دینی
وی مراحل تفسیر متون دینی را اینگونه بیان کرد:
1. جهان پشت متن (Behind the Text): بررسی محیط فرهنگی و تاریخی که متن در آن تولید شده است. این شامل پرسشهایی درباره نویسنده، زمان نگارش، و شرایط اجتماعی و دینی است.
2. جهان متن ( World of the Text): تحلیل ساختاری و زبانی خود متن که شامل بررسی کلمات، ساختار، و ارجاعات ادبی آن میشود.
3. جهان مقابل متن (In Front of the Text): بررسی چگونگی تفسیر و کاربرد متن در دنیای امروزی. این مرحله شامل پیادهسازی آموزههای متن در زندگی شخصی و اجتماعی است.
چالشهای تفسیر در زمینه اسلامی
گلاسر در ادامه به چالشهای تفسیر متون در بستر تاریخ و فرهنگ اسلامی پرداخت. این چالشها از دیدگاه وی عبارتند از:
تطبیق فرهنگی: درک اینکه در حین وجود شباهتهای بسیار بین عناصر فرهنگی موجود در متون مقدس و قرآن، تفاوتهای قابل توجهی نیز وجو د دارد که باید مور د توجه قرار گیرد.
زمینه تاریخی: تعاملات تاریخی میان اسلام و مسیحیت که غالباً شامل نقدهای تند یا استفادههای سیاسی بوده است، باید در تفسیر متون مورد توجه قرار گیرد.
خوانندگان مسلمان: مسلمانان معمولاً از منظر اسلامی به مطالعه کتاب مقدس میپردازند و این امر میتواند به طرح پرسشهای متفاوتی منجر شود که برای خوانندگان مسیحی مفید و تأملبرانگیز است.
به گفته وی در نهایت، این مدل تفسیری میتواند به درک عمیقتر و جامعتری از متون مقدس در بسترهای مختلف، بهویژه در زمینههای اسلامی، کمک کند و به ترویج گفتوگوی بینالادیانی و فهم مشترک بین مسلمانان و مسیحیان بیانجامد.
گلاسر ادامه داد: کتاب پیدایش از دیدگاه برخی از دینداران معمولاً به عنوان کتابی که مستقیماً از سوی خداوند به حضرت موسی(ع) وحی شده تلقی میشود. اما در واقع سفر پیدایش، مجموعهای از داستانها و نسبنامههاست که به وضوح منشأ انسانی دارد. این مسأله برای خوانندگان مسلمان چالشی ایجاد میکند، زیرا با انتظارات آنها از یک متن الهی همخوانی ندارد. تناقضی میان انتظار برای یک متن وحیانی و واقعیت پیدایش که به عنوان یک کتاب با دخالت انسانی تدوین شده است، وجود دارد. این نکته در گفتوگوهای بینادینی بسیار مهم است، به خصوص زمانی که مسلمانان با انتظارات قرآنی به انجیل نگاه میکنند.
وی افزود: محققان مسیحی و پسامسیحی مدتهاست که به مطالعه انتقادی و تاریخی کتاب مقدس پرداختهاند و سؤالاتی در مورد منشأ، نویسندگی و تمامیت متنی آن مطرح کردهاند. این روش به درک پیچیدهتری از انجیل به عنوان یک سند تاریخی کمک میکند.
استاد مطالعات تطبیقی ادیان در ادامه گفت: مسلمانان هنگام مواجهه با این مطالعات چالشهایی دارند، زیرا بهطور سنتی کتابهای مقدس را کلام بینقص خداوند میدانند. این رویکرد انتقادی میتواند برای آنها نگرانکننده باشد و به استراتژیهای مختلفی برای مواجهه با عناصر انسانی در انجیل منجر شود.
پیشینه غنی تفسیر در یهودیت و مسیحیت
وی افزود: یهودیان و مسیحیان دارای تاریخچهای غنی از تفسیر کتاب مقدس خود هستند که طی قرغنها باورها و اعمال دینیشان را شکل داده است. برای خوانندگان مسلمان، تعامل با این تاریخ تفسیر ضروری اما چالشبرانگیز است، زیرا نیاز به درک انجیل از منظر تفسیری متفاوت دارد. مسلمانان باید تصمیم بگیرند که تا چه حد با سنتهای تفسیری یهودی و مسیحی درگیر شوند و این سنتها چگونه باید در فهم آنها از انجیل تأثیر بگذارد.
وی تأکید کرد: در یک زمینه اسلامی، تفسیرهای مرتبط با کتاب «پیدایش» مانند آثار انورالاسد (اغلب از قرآن به عنوان چشماندازی برای تفسیر انجیل استفاده میکنند) قرآن به عنوان یک تفسیر بر انجیل عمل میکند و دیدگاه اسلامی را در مورد داستانهای موجود در پیدایش ارائه میدهد.
وی افزود: مفسران در خوانش قیاسی بین جهان پشت متن «پیدایش» و دنیای اسلامی قیاسهایی برقرار میکنند، بهویژه در موضوعاتی مانند بتپرستی و برکت. برای مثال، موضوع برکت در پیدایش با زمینه اسلامی که مفهوم برکت خداوند در آن اهمیت زیادی دارد، به خصوص در سنتهای صوفیانه، مقایسه میشود. روششناسی مطرح شده شامل شناسایی قیاسها بین متن کتاب مقدس و زمینه اسلامی است. برای مثال، مفهوم برکت در پیدایش با مفاهیم مشابه در قرآن مقایسه میشود.
گلاسر افزود: درک زمینههای فرهنگی و الهیاتی هر دو کتاب مسیحی و قرآن برای تفسیر عمیقتر ضروری است. عدم حضور برخی عناصر در قرآن مانند نسبنامهها در مقابل برجستگی آنها در پیدایش منجر به تمرکزهای متفاوت در تفسیر میشود.
وی ادامه داد: مفسرانی مانند انورالاسد به کتاب «پیدایش» نه تنها به عنوان یک متن تاریخی، بلکه به عنوان یک سند الهیاتی نگاه میکنند که با بتپرستی مبارزه کرده و توحید را ترویج میدهد. این بازتاب، غالباً شاعرانه و عمیقاً الهیاتی است و داستانهای کهن را با اندیشههای معاصر اسلامی مرتبط میکند. اشارههای قرآن به داستانهای کتاب مقدس به عنوان وعظهایی در نظر گرفته میشوند که از آنها درسهایی ارائه میدهد.
وی افزود: در سنتهای اسلامی، از جمله در بنگلادش، علاقه به منشأ جهان و تفسیر علمی آن بسیار برجسته است. این تفسیرهای علمی با داستانهای باستانی درباره منشأها مقایسه میشوند. همچنین، شباهتهایی بین امپراتوریهای باستانی مثل بابل و امپراتوریهای معاصر مثل بریتانیا و مغول در زمینههای تفسیر اسلامی دیده میشود. کتاب «پیدایش» به تعاملات خانوادگی و نقشهای جنسیتی توجه زیادی دارد، در حالی که قرآن به جز در مورد داستان یوسف، به این موضوعات کمتر پرداخته است. این تفاوتها موجب تفاوت در روشهای تفسیر این دو متن میشود.
تفسیر نامه پولس به غلاطیان از دیدگاه شبیر اختر
وی افزود: شبّیر اختر در تفسیر نامه پولس به غلاطیان تلاش میکند که به عنوان یک مسلمان با ذهن باز و منصفانه به متنی که به نظرش بیشترین چالش را برای مسلمانان دارد، بپردازد. غلاطیان مسائل پیچیدهای مثل قانون مقدس، گناه، و فضل را که تفاوتهای اساسی میان اسلام و مسیحیت را برجسته میکند، مطرح میکند. او به تفسیر این متن به عنوان یک فرصت برای برخوردهای فکری و دینی میان مسلمانان و مسیحیان نگاه میکند. او در این مسیر تلاش میکند از تعصب خود دوری کند و به متن مسیحی با احترام و به طور جدی نگاه کند.
وی تأکید کرد: شبّیر اختر چند روش مختلف برای تفسیر متون مقدس از منظر یک مسلمان را معرفی میکند. یکی از این روشها که به نظر او رایجترین است، نگاه به کتاب مقدس به عنوان نسخهای تغییر یافته از یک وحی اولیه الهی است. او همچنین از روش تعلیق قضاوت استفاده میکند تا بتواند متون مسیحی را بدون پیشداوری مطالعه کند. بدین معنا که برای حفظ صداقت فکری و دینی، تلاش میکند تا در هنگام خواندن غلاطیان، باورهای خود را به حالت تعلیق درآورد تا بتواند متن را به صورت منصفانه بررسی کند و سپس به تحلیل آن بپردازد.
وی افزود: اختر تفسیر غلاطیان را به عنوان یک پل ارتباطی بین مسلمانان و مسیحیان میبیند که میتواند به درک بهتر و کاهش سوءتفاهمات کمک کند. او معتقد است که در دنیای امروز که به دلیل اختلافات ایدئولوژیک بیشتر به سوی تقابل میرود، این نوع از مطالعات مقایسهای اهمیت بیشتری دارد. اختر اشاره میکند نوع ادبی نامه پولس به غلاطیان با مفهوم اسلامی کتاب مقدس متفاوت است. او این پرسش را مطرح میکند که چطور میتوان نامهای که توسط یک انسان نوشته شده به عنوان کتابی الهام گرفته از خدا در نظر گرفت؟ او اصطلاحی به نام قرآنشناسی عملگرا را به کار میبرد که به نشانههای عملی از آنچه که باید انجام داد، اشاره دارد. این مسئله برای اختر چالشی بزرگ در خواندن غلاطیان بود. او به نگرانیهای یهودیان و مسیحیان در مورد ناتوانی در رعایت قانون و نیاز به یک نجات دهنده میپردازد و این مسئله را از دیدگاه اسلامی که عموماً این نیاز را زیر سؤال میبرد، مورد بررسی قرار میدهد.
گلاسر ادامه داد: اختر، نامه پولس به غلاطیان را با مواجهه پیامبر اسلام با مخالفانش مقایسه میکند. او این رویاروییها را مشابه و قابل مقایسه میبیند و به تحلیل این مقایسهها میپردازد. او پولس را به عنوان یک شخصیت پیامبرگونه میبیند و او را به عنوان «پیامبر سردرگم» توصیف میکند؛ کسی که پیام مسیح را به درستی درک نکرده است و در تفسیر خود گاهی به ابزارهای تاریخی-انتقادی اشاره میکند، اما بیشتر اوقات وارد این بحثها نمیشود. یکی از سؤالات کلیدی که در پایان مطرح میشود این است که آیا هدف از جهانیسازی، فراگیر کردن قانون خداوند است یا حضور خداوند از طریق روح. این مسئله به طور اساسی دیدگاههای مسیحیت و اسلام را از هم متمایز میکند.
گلاسر در ادامه بحث کرد که چگونه تفسیرهایی که تا قرن هفتم میلادی انجام شدهاند، به ویژه تفسیرهای یهودی و مسیحی، در تفسیر «پیدایش» مورد استفاده قرار میگیرند. اینکه چگونه این تفسیرها در زمینه مردمی که با متن درگیر هستند درک میشوند، نه اینکه صرفاً با دیدگاههای سنتی مسیحی یا یهودی همسو شوند. برای اختر، به عنوان یک مسلمان، درگیر شدن با تفسیرهای مسیحی مستلزم انتخاب این است که کدام دیدگاههای مسیحی را مد نظر قرار دهد. او تأکید بیشتری بر تفسیرهای دوره اصلاحات دارد که تفاوتی واضح میان «فیض» و «اعمال» قائل میشوند، زیرا این تفسیرها به او امکان میدهد تا به تفکر اروپایی پی ببرد و مقایسهای فلسفی بین جهانبینی قرآنی و دیدگاه غلاطیان ایجاد کند. اختر نوشتههای پولس، بهویژه در غلاطیان، را به عنوان پایهگذار اندیشه فلسفی غرب میبیند. او به پولس نه فقط به عنوان یک شخصیت دینی، بلکه به عنوان یک فیلسوف نگاه میکند که افکارش به شدت بر فرهنگ غرب تأثیر گذاشته است.
گلاسر رویکرد اختر را با دیدگاههای انور آزاد مقایسه کرد که تورات را به عنوان یک متن جهانی نه فقط محدود به جوامع یهودی یا مسیحی، بلکه به عنوان یک کتاب الهی که برای همه مردم، از جمله مسلمانان، اهمیت دارد میبیند. او در ادامه، سخنانش به تلفیقگرایی مذهبی در بنگلادش اشاره کرد که در آن یک فرقه با ترکیب باورهای اسلامی و هندو، «پیدایش» را تفسیر میکند. این تفسیر گاهی با تصحیح درکهای نادرست آنها، بهویژه درباره ازدواج و تولید مثل، از دیدگاههای اسلام، مسیحیت و متن «پیدایش» مواجه میشود. همچنین رویکردی علمی به خوانش متون از منظرهای مختلف دینی وجود دارد که به گفتوگوی بینادینی و درک متقابل کمک میکند.
لزوم احتیاط در کاربرد روشهای تاریخی ـ انتقادی
گلاسر در ادامه بر اهمیت رویکرد مقایسهای به شریعت یهود در قرآن و غلاطیان تأکید کرد. این خوانش مقایسهای به مسلمانان کمک میکند تا سوالاتی که پولس در غلاطیان مطرح کرده است را درک کنند و به مسیحیان این امکان ر ا میدهد که تفسیرهای خود از این متون را به ویژه در پرتو مباحث دوره اصلاحات درباره فیض و اعمال، مجدد اً ارزیابی کنند. گلاسر به تفسیر لوتر از غلاطیان اشاره و بر کشف فیض به عنوان عاملی برای درستکاری در برابر خدا تأکید کرد. وی یادآور شد که این دیدگاه به شخص لوتر کمک کرد، اما به قطبی شدن اندیشه مسیحی، بهویژه در کلیساهای مدرن آمریکایی، منجر شد.
گلاسر تأکید کرد که قرآن را میتوان به عنوان یک تفسیر از برخی قسمتهای کتاب مقدس یهودیان و مسیحیان دید، اما نمیتوان از آن به عنوان تفسیر کاملاً جایگزینی برای کل این متون استفاده کرد.
وی افزود: قرآن به برخی جنبههای تورات و انجیل اشاره میکند، اما همه موارد را پوشش نمیدهد. بهویژه، بخشهایی از عهد جدید که درباره مرگ و رستاخیز عیسی صحبت میکنند، در قرآن مورد بحث قرار نمیگیرند. به همین دلیل، برخی از مسلمانان معتقدند که قرآن این بخشها را نفی میکند. در رابطه با نامههای پولس، مانند غلاطیان، گلاسر معتقد بود که این متون نوعی مکاشفه نبوی نیستند و با توقعات قرآنی همخوانی ندارند. از این رو، نمیتوان از قرآن به عنوان یک تفسیر مستقیم بر این متون استفاده کرد. به عنوان مثال، موضوع قربانیها و شریعت یهودی در قرآن بهطور گسترده بحث نشده است، در حالی که این مسائل در عهد جدید به عنوان بخش مهمی از دلایل مرگ و رستاخیز عیسی مطرح میشوند.
گلاسر اشاره کرد که روشهای تاریخی ـ انتقادی که برای بررسی کتاب مقدس به کار گرفته میشود، باید بااحتیاط استفاده شود. زیرا این روشها میتوانند هم برای مسلمانان و هم برای مسیحیان چالش برانگیز باشند.
اهمیت مطالعات تطبیقی ادیان در فهم بهتر متون دینی
گلاسر در ادامه بیان کرد: در تفسیر پیدایش، قرآن به عنوان بخشی از سنت تفسیری و نه به عنوان تفسیر نهایی یا جایگزین مورد استفاده قرار میگیرد. در کل، او معتقد است که قرآن میتواند به درک بهتر برخی جنبههای کتاب مقدس کمک کند، اما نمی توان از آن به عنوان تفسیر نهایی بر کل متون کتاب مقدس استفاده کرد. او بیان میکند که استفاده از قرآن به عنوان یک تفسیر نهایی برای متون مسیحی، مانند غلاطیان، چالشبرانگیز است، زیرا قرآن و متون مسیحی از لحاظ تاریخی و مکاشفهای تفاوتهای اساسی دارند. او توضیح میدهد که قرآن از نظر مسلمانان به عنوان متنی پیشفرض و پیش از تاریخ ظهور کتابهای مقدس یهودیان و مسیحیان تلقی میشود. از این رو، مسلمانان معتقدند که قرآن نسخهای اولیه و صحیح از داستانها و مفاهیم دینی است که بعدها در تورات و انجیل دچار تغییر شدهاند.
گلاسر در خصوص مسئله شریعت در انجیل و مقایسه آن با تورات، به تفاوتهای موجود در استفاده از کلمات و مفاهیم اشاره کرد. برای مثال، کلمه «نوموس» در یونانی که به معنای قانون است، گاهی به تورات (مجموعه پنج کتاب اول عهد عتیق) اشاره دارد و گاهی به جزئیات شریعت یهودی. این تفاوتها در ترجمهها و تفسیرها میتواند باعث سوءتفاهم شود. عیسی در انجیل به دنبال اصلاح و تعمیق فهم مردم از شریعت بوده و بیشتر بر نیت و روح قوانین تأکید داشته است تا جزئیات عملی آنها. گلاسر این نکته را توضیح میدهد که عیسی ممکن است به دنبال تغییر یا حذف قوانین نبوده، بلکه میخواسته مردم را به فهم عمیقتری از هدف این قوانین رهنمون کند.
او در پایان تأکید کرد که مطالعه آکادمیک میتواند به ما کمک کند تا متون دینی را بهتر بفهمیم و از طریق این فهم بهتر، بتوانیم درک بهتری از روابط و تفاوتهای بین ادیان داشته باشیم. او همچنین از مخاطبان دعوت کرد تا با استفاده از روشهای آکادمیک به مطالعه متون دینی بپردازند و سؤالات مطرح شده از سوی دیگر ادیان را جدی بگیرند.
ترجمه از محسن حدادی
انتهای پیام