به گزارش ایرنا، بیست و دوم آبان ماه، سومین سالگرد وداع با زنده یاد اکبر قولی که در بیست و هشت فعالیت کاری با عناوینی همچون رایزنی فرهنگی ایران در ایتالیا و همچنین معاونت توسعه روابط فرهنگی بین المللی سازمان فرهنگ و ارتباطات مشغول خدمت بود.
رویا صارمیپور همسر زندهیاد اکبر قولی در گفتوگو با ایرنا، از عشق و دغدغه او در عرصه فرهنگ و روابط بینالملل میگوید؛ از روزهایی که برای دفاع از این آب و خاک، لباس رزم به تن کرد و جانباز شد تا دوران خدمتش در ایتالیا و اهمیتی که برای تعاملات فرهنگی در ارائه تصویری واقعی از ایران و ایرانیان قائل بود. در این گفت وگو نکاتی را در گرامیداشت زنده یاد قولی فعال فرهنگی و جانباز دوران جنگ تحمیلی میخوانید.
چه دغدغهای همسرتان، زنده اکبر قولی را به عرصه فرهنگ و کار در زمینهای کشاند که برخلاف عرصههای اقتصادی، بهرغم تلاش زیادی که طلب میکند در آن خبر چندانی از منافع و دستاوردهای مالی برای فعالانش نیست!
همسرم عاشق فرهنگ و کشورش بود. در ۱۸ سالگی عازم جبهه میشود، یک سال بعد هم جانباز شده و بازمیگردد. در آن ایام به عشق ایران، لباس رزم به تن کرده و راهی دفاع مقدس میشود. چند سال بعد، باز هم به خاطر علاقهاش به مردم و البته به تشویق رایزنی، راهی کار فرهنگی میشود. تقریبا از همان ابتدای جوانی تا آبان ماه دو سال قبل که به رحمت خدا رفت در سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی مشغول فعالیت بود.
زندهیاد قولی چند سال از عمرکاری خود را در فعالیتهای فرهنگی صرف کرد؟
تقریبا نزدیک به سه دهه؛ اگر دقیقتر بگویم، بیستوهشت سال در سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی خدمت کرد. هم عاشق فرهنگ بود و هم شرایط کاریاش به گونهای پیش رفت که افتخار فعالیت دراین عرصه نصیبش شد.
از دغدغههای شخصی و اهدافیکه همسرتان در زمینه فرهنگ و طی سالهای فعالیت کاری در سازمان فرهنگ و ارتباطات دنبال میکردند، بگویید.
شاید بهتر باشد که در پاسخ به این سوال شما به ماموریتی که زندهیاد قولی برای رایزنی فرهنگی ایران در ایتالیا پذیرفت اشاره کنم. از همان روزهای نخست، درصدد آشنایی با همه ایرانیان ساکن ایتالیا برآمد، چه آنهایی که به دلایلی همچون تحصیل عازم آنجا شده بودند و چه ایرانیانی که دستاندرکار شغل و فعالیت خاصی در ایتالیا بودند. برای برقراری تعامل فرهنگی با ایرانیان خارج از کشور کارهای بسیاری انجام داد که این تلاشهای شبانهروزی برآمده از ضرورتی بود که در انجام فعالیتهای فرهنگی، به خصوص در ارتباط با ایرانیان مهاجر و همچنین ساکنان دیگر کشورها به آن معتقد بود.
این تلاش و تعامل فقط به ایرانیان مهاجر محدود شده بود؟
با ایتالیاییها، به خصوص فعالان فرهنگی و هنری آنان هم رابطه و دوستی خوبی پیدا کرده بود. جلسات و نشستهای مختلفی را با دعوت از آنان برپا میکرد و البته خودش هم در جلسات فرهنگی آنان شرکت میکرد. در برپایی نمایشگاههای متعددی نیز با ایرانیان مقیم ایتالیا و هنرمندان ایتالیایی همکاریهای زیاد داشت. او به دنبال این بود که به ارائه تصویری واقعی از ایران و ایرانیان به ایتالیایی ها به سهم خودش کمک کند.
مشاغلی نظیر رایزنی فرهنگی و کار در سازمانهایی که فرهنگ و هنر با عنوان و فعالیتهایشان گره خورده، برای عامه مردم که با چنین حرفههایی آشنایی ندارند، کمدردسر و به اصلاح خودمانی، شیک به نظر میرسند؛ به عنوان همسر یکی از این عزیزان، چقدر با چنین تصوری موافق هستید؟
اگر صادقانه بگویم نمیشود منکر خوبیهای آن شد. بالاخره هم برای فعالان فرهنگی و هم برای خانوادههای آنان فرصتی برای آشنایی با بخشهای مختلف فرهنگ و حتی در مواقعی فرهنگهای دیگر فراهم میشود. با این وجود این قبیل شغلها آن قدر که از دور به نظر میرسند هم راحت و به قول شما شیک نیستند. هر شغلی در کنار خوبیهای آن، دشواریهای زیادی نیز دارد. کار فرهنگی عشق زیادی میخواهد چراکه شاید سالها فعالیتیک فرد فرهنگی، برخلاف دیگر عرصهها حتی به چشم نیاید. اما خب خود این عزیزان در صورتی که مسیر درستی را انتخاب کرده باشند میدانند که برای حفظ فرهنگ سرزمین خود و در زمینه گسترش آن در دیگر نقاط جهان چه کار مهمی میکنند.
بگذارید در همین رابطه به دشواریهای مشاغلی نظیر رایزنی اشاره کنم که بخشی از آن را خودم لمس کردهام. زندهیاد قولی، وقتی برای رایزنی فرهنگی ایتالیا انتخاب شد که دیگر فرزندانمان بزرگ شده بودند؛ طبیعتا به سبب آن که دانشجو و مشغول تحصیل بود قادر به همراهیمان در آن ماموریت نبود. برای همین این سفر چند ساله، برای من بسیار دشوار سپری شد. نه آن که بگویم هیچ خوبی و نقطه قوتی نداشت! داشت، اما خب سختیهای آن حداقل برای من، در جایگاه همسر یک رایزن کم نبود. البته فرصت خوبی هم برای آشنایی با فرهنگ ایتالیاییها پیدا کرده بودم، به خصوص که آنان هم نظیر ایرانیان مردمان بسیار خونگرمی هستند، از جهات بسیاری هم به خودمان شباهت دارند که این جذابیت آن ماموریت را بیشتر میکرد. اما به دلیل آن که فرزندانمان سن و سال چندانی نداشتند و دور از ما بودند ناگزیر به رفت و آمد دائمی بین ایران و ایتالیا بودم.
زندهیاد قولی در آن چند سال حضورمان در ایتالیا، تقریبا در اغلب مواقع مشغول کار بود. برپایی جلسات و شرکت در نشستها و دعوت از مهمانانی که برای اهداف فرهنگی، به سراغشان میرفت، حتی روزهای تعطیل را هم از ما گرفته بود. صبحها، وقتی هنوز هوا تاریک بود از خانه میرفت و آخر شب هم برمیگشت. من گلایهای نداشتم، شرایط کارش را درک میکردم و میدانستم که کسب روزی حلال چقدر برای او مهم است. اینها را گفتم که بدانید، مشاغلی از این دست با وجود نقاط مثبتی که دارند اما شرایط متفاوتی را برای خانوادههای فعالان آنها رقم میزنند، به خصوص وقتی بحث ماموریت خارجی در میان باشد دیگر نمیتوان انتظار یک زندگی معمولی، شبیه زندگی دیگران را داشت. تجربه جالب و متفاوتی است اما راحت نیست.
چه پیشنهادی برای جوانترهایی دارید که خواهان قدم گذاشتن دراین عرصه هستند یا کارشان را به تازگی شروع کردهاند؟
بر اساس تجربه ۳۰ ساله زندگی با زندهیاد قولی امیدوارم که بدانند در کارهای فرهنگی نباید ناامید شد. اگر برای رایزنی فرهنگی به کشوری اعزام میشوند، به جای آن که دنبال القای خواستهها و فرهنگ کشورمان به دیگران باشند، با آنان ارتباطی دوستانه برقرار کنند. نگذارند برخی تبلیغات رسانهای غربیها ما ملتها را از یکدیگر دور کند. در مواجهه با آنها جبهه نگیرند. آن وقت است که خودشان پذیرای فرهنگ و هنرمان میشوند. البته اینها نکاتی است که از تجربه زندگی با یک فعال فرهنگی آموختهام، وگرنه میدانم که جوانان امروزی، به خصوص آنهایی که عاشق فرهنگ و این مرز و بوم هستند خودشان آگاه هستند و میدانند که قدم به چه عرصهای گذاشتهاند.
بخشی از موفقیت افرادی که در زمینههای فرهنگی مشغول فعالیت هستند، مرهون همراهی خانواده و به خصوص همسر آنان است؛ شما طی این سی سال زندگی مشترک چه نقشی ایفا کردید؟
من جز همراهی ایشان کاری از عهدهام ساخته نبود. اما کوشیدم که همین وظیفه را هم به خوبی انجام بدهم تا حداقل خیالش از خانه و خانوادهمان راحت باشد. امیدوارم راهی که قدیمیترهای سازمان فرهنگ و ارتباطات برای بهبود روابط فرهنگی کشورمان با دیگر کشورها بنا نهادهاند به بهترین شکل ادامه پیدا کند. از این طریق فرصتی دوسویه برای آشنایی و دوستی بیشترمان با دیگر کشورها فراهم میشود و زحمات افرادی نظیر زنده یاد قولی که دیگر بین مان نیستند نیز با سرانجام بهتری روبرو میشود.