پس از خروج آمریکای ترامپ از برجام در سال ۲۰۱۸، تلاش های زیادی از سوی ایران برای مدیریت تعارض هسته ای با غرب و آژانس بین المللی انرژی اتمی انجام شد که در نهایت منجر به احیای برجام نشد. در واقع، فرصت هایی برای احیای توافق هسته ای سال ۲۰۱۵ وجود داشت که در نهایت در سایه بحران هایی مانند جنگ اوکراین و غزه و تنش های رو به گسترش میان ایران و غرب، از دست رفت به گونهای که همه طرفین به این جمعبندی سیاسی و فنی رسیده اند که امکان احیای برجام با همان فرمت و محتوای قبلی وجود ندارد و به صورت ضمنی مرگ برجام از سوی طرفین اعلام شد. بر همین اساس، سه کشور اروپایی انگلیس، فرانسه و آلمان موسوم به تروئیکای اروپایی در خلال برگزاری نشست فصلی شورای حکام، پیشنویس قطعنامهای را به دبیرخانه شورا ارائه کردهاند که در آن از مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی خواسته شده است تا «گزارش جامع» درباره فعالیتهای هستهای ایران، برای بررسی در نشست اسفند ماه ۱۴۰۳ شورای حکام تهیه کند. شایان ذکر است که این آخرین نشست فصلی شورای حکام در سال ۲۰۲۴ میلادی خواهد بود و اجلاس بعدی در ماه مارس سال ۲۰۲۵ (اسفند ۱۴۰۳) برگزار میشود. در این سند، از تهران خواسته شده تا برای حل و فصل مسائل ادعایی پادمانی «اقدامات ضروری و فوری» صورت دهد. همچنین در پیش نویس قطعنامه تروئیکای اروپایی درخواست شده است تا ایران بدون فوت وقت در خصوص «ذرات اورانیوم با منشأ انسانی در دو مکان اعلام نشده در ایران توضیحات معتبر ارائه و آژانس را از مکان(های) فعلی مواد هسته ای و/یا تجهیزات آلوده مطلع کند»بر اساس پیشنویس قطعنامه پیشنهادی تروئیکای اروپا و آمریکا به شورای حکام آژانس، تا بهار ۱۴۰۴ (مارس ۲۰۲۵) به ایران مهلت همکاری با آژانس در مورد موارد خواسته شده داده شده است.آنچه از پیشنویس قطعنامه تروئیکای اروپایی و همچنین اظهارات مقامات کشورهای اروپایی استنباط می شود این است که آن ها از مرحله «مدیریت تنش هسته ای» با ایران در سال های پس از خروج آمریکا از برجام عبور کرده و آماده ورود به «تنش فزاینده علیه برنامه هسته ای» ایران شده اند که تحریم ایران ایر و کشتیرانی ایران مقدمه آن بوده است و قطعنامه روز چهارشنبه آن ها در شورای حکام نقطه شروع آن.به نظر می رسد، اقدامات هدفمند و زمان بندی شده یک ساله ای در شورای حکام در قالب قطعنامه های الزام آور، ارجاع پرونده هسته ای ایران به شورای امنیت و در نهایت فعال کردن «اسنپ بک» روندی است که اروپا قرار است با همراهی آمریکا در برابر ایران در پیش گیرد.در بحبوحه این روند محتمل، تلاش برای امنیتی سازی پرونده هسته ای ایران به اوج خواهد رسید و باز کردن پرونده ای شبیه با پرونده PMD (ابعاد نظامی احتمالی برنامه هسته ای ایران) در دستور کار قرار می گیرد. مسئله ای که منجر به ارجاع پرونده هسته ای به شورای امنیت و در نهایت اسنپ بک خواهد شد.در این میان، متغیر مهم دیگری وجود دارد که در گذشته وجود نداشت. آن هم درگیری مستقیم ایران و اسرائیل است. تنشی که باعث شده است تأسیسات هسته ای بیش از گذشته با تهدید عینی نظامی روبه رو شود. در واقع، علاوه بر تنش هسته ای در سطح سیاسی که اروپا و آمریکا آن را مدیریت میکنند، احتمالا آن ها دست اسرائیل را باز نگه می دارند تا تهدید نظامی فوری و معتبری را علیه تاسیسات هسته ای کشورمان حفظ کنند. کما این که در چند ماه اخیر مسئله تهدید علیه مراکز هسته ای کشورمان وجود داشته است و به نظر می رسد، تلاش می شود این تهدید حفظ شود.
مهار برنامه هسته ای ایران مهم ترین نقطه توافق غرب
حفظ این تهدید نظامی با دو هدف دنبال خواهد شد: ۱. فشار امنیتی به ایران برای تقویت فشارهای سیاسی و محدود کردن مانورپذیری هسته ای ایران به ویژه در هرگونه چشم انداز سیاسی-دیپلماتیک حل مناقشه، ۲. زمینه سازی برای اقدام علیه تاسیسات هسته ای ایران به ویژه اگر تنش هسته ای منجر به توافق سیاسی نشود.نکته مهم دیگری که در این روند وجود دارد این است که مهار برنامه هسته ای ایران مهم ترین نقطه توافق و همراهی آمریکای ترامپ، اروپا و اسرائیل خواهد شد. در واقع، هم برای ترامپ(آن چنان که اعلام کرده و قبلا با خروج از برجام در این مسیر گام برداشته است) هم برای اروپا(آن گونه که در حال اقدام است) و هم اسرائیل(آن گونه که مدعی است که زمان حمله نظامی به تاسیسات هسته ای ایران رسیده است)، مقابله با برنامه هسته ای ایران مهم ترین دستور کار مشترک آن ها در راستای پروژه مهار تهران است که من آن را مرحله سوم پروژه مهار می دانم. لازم است تاکید شود که هم اسرائیل و هم اروپا احتمالا به دنبال این خواهند بود که پرونده هسته ای ایران را به مهم ترین نقطه اتصال خود با آمریکای ترامپ تبدیل کنند. اسرائیل تلاش خواهد کرد این نقطه اشتراک و اتصال با آمریکا را از یک دستور کار سیاسی وارد دستورکار نظامی کند و اروپا نیز احتمالا به دنبال آن خواهد رفت تا برنامه هسته ای ایران را از طریق آژانس از دستورکار فنی خارج کند و وارد دستور کار حقوقی در قالب اسنپ بک و ارجاع به شورای امنیت کند. این نقطه ای است که احتمالا منجر به خشنودی ترامپ از اروپایی ها و بده بستان هایی میان آنها خواهد شد.به همین دلیل، تصور من این است که سال ۲۰۲۵ را باید سال پرونده هسته ای ایران نامید و احتمالا شاهد یکی از تنش زاترین دوره های برنامه هسته ای ایران از ابتدا تاکنون خواهیم بود.با این حال، سرنوشت جنگ اوکراین، غزه، لبنان، درگیری ایران و اسرائیل و استراتژی آمریکا در قبال اروپا و چین نیز متغیرها و پیشران های مهمی هستند که پرونده هسته ای ایران را تحت تاثیر قرار دهند یا روند آن را تغییر دهند.با این حال، آن چه گفته شد، یک سویه نیست و ادراک ایران از بحران پیش روی هسته ای و اهرم های در دسترس برای مهار اقدامات آمریکا، اروپا و اسرائیل نیز متغیر مهمی است. ایران در گام نخست تلاش خواهد کرد در سطح سیاسی و دیپلماتیک روند و پروژه پیش گفته را متوقف کند و مانع امنیتی سازی برنامه هسته ای شود اما رویکرد ترامپ و اروپا فاکتورهای مهمی هستند که تعیین کننده نوع جهت گیری ایران خواهند بود. در صورت تشدید فشار، ایران به سمت تشدید اقدامات مقابله ای خواهد رفت. با این حال، به نظر می رسد ایران از هرگونه فرصت سیاسی برای جلوگیری از بحرانی شدن پرونده هسته ای استفاده خواهد کرد. در واقع به مانند گذشته دیپلماسی و میز مذاکره اولویت نخست ایران خواهد بود که اکنون بیش از هر زمانی وابسته به اراده طرف های مقابل است.
خراسان