دیپلماسی ایرانی: برنامه رئیس جمهور منتخب، دونالد جی. ترامپ در منطقه هنوز مشخص نیست، اما چشم انداز ژئوپلیتیکی از آخرین دوره ریاست جمهوری او به طور قابل توجهی تغییر کرده است.
سیاست اول دولت ترامپ در خاورمیانه دو عنصر اصلی داشت: ضربه زدن به اقتصاد ایران و تلاش برای منزوی کردن ایران از طریق ایجاد روابط نزدیکتر بین دشمنان اصلی عرب آن و اسرائیل؛ در بخش دوم، دولت در ماههای پایانی خود به پیشرفت بزرگی دست یافت: به اصطلاح توافقنامه ابراهیم، که روابط بین اسرائیل و امارات متحده عربی، بحرین، سودان و مراکش را عادی کرد. این توافقنامه همچنین با وعده های آمریکا مبنی بر معاملات بزرگ تسلیحاتی برای برخی از امضاکنندگان همراه شد. مقامات در آن زمان گفتند که امیدوارند عربستان سعودی، تأثیرگذارترین کشور جهان عرب در ژئوپلیتیک منطقه، سرانجام توافق عادی سازی با اسرائیل را امضا کند و این رژیم را به رسمیت بشناسد؛ هدفی که پرزیدنت بایدن نیز بدون موفقیت دنبال کرد.
دستور کار رئیس جمهور منتخب دونالد جی. ترامپ در خاورمیانه همچنان نامشخص است، اما آنچه مسلم است این است که او چشم انداز ژئوپلیتیکی را در خاورمیانه به ارث خواهد برد که در مقایسه با چهار سال پیش به طور قابل توجهی متفاوت است.
اتحادها و اولویت ها تغییر کرده اند. تنشهای دیرینه در برخی جاها عمیقتر و در برخی دیگر آب شده است، در حالی که حملات حماس در اسرائیل در 7 اکتبر 2023 و جنگ متعاقب آن در غزه میتواند منطقه را برای سالها متلاطم کند.
هفته گذشته، ترامپ استیون ویتکوف، از بزرگان املاک و مستغلات و اهدا کننده مبارزات انتخاباتی را به عنوان فرستاده ویژه خود در خاورمیانه منصوب کرد. ویتکوف، مدافع سرسخت اسرائیل است و هنگامی که نخست وزیر اسرائیل، بنیامین نتانیاهو، در ماه ژوئیه به کنگره رفت، حضور داشت. همچنین انتخاب رئیس جمهوری منتخب برای وزیر امور خارجه، سناتور مارکو روبیو از فلوریدا، و برای سفیر آمریکا در اسرائیل، مایک هوکابی، نیز از جنگ اسرائیل در غزه حمایت بی وقفه ای کرده اند.
زمانی که جرد کوشنر، داماد ترامپ، تلاش های کاخ سفید برای عادی سازی روابط بین اسرائیل و کشورهای عربی را در دولت گذشته رهبری کرد، فلسطینی ها عمدتاً در حاشیه بودند.
کشورهای عربی هیچ درخواستی برای گامهای مشخص به سوی تشکیل کشور فلسطینی به عنوان پیشنیاز برای یک پیمان دیپلماتیک با اسرائیل نداشتند. در نتیجه، نتانیاهو تقریباً از هیچ چیز برای دستیابی به یک پیروزی دیپلماتیک فروگذار نکرد؛ چندین نفر از دشمنان تاریخی اسرائیل به طور رسمی حق وجود آن را به رسمیت شناختند.
دولت بایدن در سال 2023 در تلاش برای دستیابی به یک پیمان دیپلماتیک بین اسرائیل و عربستان سعودی، استراتژی مشابهی را دنبال کرد، اما حملات 7 اکتبر و جنگ در غزه، چشمانداز دستیابی به توافق را از بین برد.
به طور خلاصه، با توجه به خشم داخلی در پادشاهی و سایر کشورهای عربی بر سر خونریزی در غزه، قیمت عربستان سعودی برای یک معامله بالا رفته است. محمد بن سلمان، ولیعهد سعودی، علناً گفته است که اسرائیل باید قبل از اینکه عربستان اسرائیل را به رسمیت بشناسد، به یک کشور فلسطینی متعهد شود. ولیعهد در یک سخنرانی عمومی در جمع مشاوران خود گفت: «پادشاهی از تلاش های خستگی ناپذیر خود برای ایجاد یک کشور مستقل فلسطینی با پایتختی بیت المقدس شرقی دست نخواهد کشید و ما تأیید می کنیم که پادشاهی بدون آن روابط دیپلماتیک با اسرائیل برقرار نخواهد کرد.» همیشه این احتمال وجود داشته است که شاهزاده محمد تقاضای خود را کاهش دهد یا آن را به قیمت مناسب کنار بگذارد. این رهبر در جریان مذاکرات قبل از حملات 7 اکتبر به مقامات آمریکایی گفته بود که تشکیل کشور برای فلسطینی ها برای او اولویت بالایی ندارد و در میان کارشناسان خاورمیانه تردیدی وجود ندارد که ولیعهد سعودی سرمایه گذاری غرب را در این زمینه می بیند. اولویت و هدف پادشاهی عربستان مدرن کردن اقتصاد عربستان سعودی است و در شرایط کنونی، اقدام عادی سازی روابط با اسرائیل خطرات بیشتری را برای جایگاه او در پادشاهی و در سراسر جهان عرب به همراه خواهد داشت. اکنون ممکن است سعودی ها از توافق با اسرائیل بیشتر بخواهند، اما اسرائیل اکنون مایل است کمتر بدهد.
نتانیاهو وقتی به قدرت بازگشت که پذیرفت رهبری راستگراترین دولت تاریخ این کشور را برعهده بگیرد. زمانی که ترامپ در کاخ سفید بود نتانیاهو چنین دولتی نداشت. وزرای ناسیونالیست افراطی در ائتلاف دولت نتانیاهو در دو سال گذشته شهرک سازی بیشتر اسرائیل در کرانه باختری و دامن زدن به خشونت شهرک نشینان علیه فلسطینیان در آنجا را خواستار بوده اند. از زمان حملات 7 اکتبر، سیاستمدارانی مانند بزالل اسموتریچ، وزیر دارایی، و ایتامار بن گویر، وزیر امنیت ملی، علناً از بیرون راندن فلسطینی ها از نوار غزه و بازپس گیری این سرزمین برای اسرائیلی ها حمایت کرده اند.
نتانیاهو برای حفظ دولت ائتلافی خود و به تعویق انداختن انتخاباتی که ممکن است شکست او را به همراه داشته باشد و همچنین حسابرسی او در مورد حملات 7 اکتبر، به راست افراطی اسرائیل وابسته است. در نتیجه، او در موقعیتی نیست که بخواهد به عنوان بخشی از هر گونه معامله بزرگ در خاورمیانه، هیچ امتیاز معناداری به فلسطینی ها بدهد.
آخرین دولت ترامپ، معاملات بین اسرائیل و کشورهای عربی را بخشی از یک استراتژی بلندمدت علیه ایران میدانست که سالها جنگهای نیابتی خونینی را برای برتری بر منطقه با کشورهای عرب خلیج فارس مانند عربستان سعودی و امارات متحده عربی انجام داد. اما اکنون یخ روابط ایران و کشورهای حوزه خلیج فارس در حال آب شدن است. در طول سال گذشته، دیپلماتهای ایرانی مستقیماً با مقامات عربستان سعودی، امارات متحده عربی و دیگر کشورهای عربی خلیج فارس دیدار کردهاند. همین ماه گذشته بود که رسانهها گزارش دادند که وزیر امور خارجه ایران با هدف توقف «جنایتهای» اسرائیل در غزه و لبنان به چندین کشور عرب خلیج فارس سفر کرد. در بهترین حالت، می توان گفت که تنش ضعیفی میان ایران و کشورهای عرب این حوزه در جریان است. برای کشورهای عربی، این امر تا حدودی ناشی از واقعگرایی است که درک کرده اند ایالات متحده سالهاست تلاش می کند حداقل از نظر نظامی از خاورمیانه خارج شود.
مقامات سعودی همواره این اقدام دولت ترامپ را یادآور می شوند که وقتی حملات پهپادی و موشکی ایران در سال 2019 به تأسیسات نفتی آرامکو در اعماق پادشاهی اصابت کرد، کاخ سفید به انتقام جویی تصمیم نگرفت.
به این حال به نوبه خود عربستان سعودی ممکن است دولت بعدی ترامپ را وادار کند تا یک پیمان دفاعی رسمی ببندد که در صورت حمله خارجی، ایالات متحده را به دفاع از پادشاهی متعهد کند. چیپ آشر، تحلیلگر ارشد سابق خاورمیانه، در این باره می گوید که سعودیها خوشحال خواهند شد که «پا در هر دو اردوگاه» داشته باشند. آنها میتوانند «با ایران نزدیک شوند، حتی اگر نیمه صمیمانه باشد و در عین حال به شدت به دنبال تعهدات امنیتی با ایالات متحده باشند.»
یک معاهده دفاعی مستلزم تصویب دو سوم سنای ایالات متحده است، که اگر سعودیها نیز موافقت نکنند اسرائیل را بهعنوان بخشی از توافق به رسمیت بشناسند، بعید است به آن برسند.
بنابراین سعودی ها و سایر کشورهای خلیج فارس احتمالاً به قمار خود ادامه خواهند داد. اولریشسن در این باره می گوید: «رهبران خلیج فارس در حال انجام محاسبات خود برای 10 تا 15 سال آینده هستند در مورد اینکه چگونه عدم مشارکت ایالات متحده ممکن است توازن قوا را تغییر دهد. این واقعیتی است که تیم ترامپ باید با آن زندگی کند.»
منبع: نیویورک تایمز / ترجمه: محمد حسین واحدی