سرویس ادبیات خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - نجمه شمس: اخیراً کتاب «کارکرد عناصر روایی در جهانشناسی ادبیات کودک و نوجوان» به قلم افسانه غیاثوند پس از تایید کمیته داوری جشنواره پایاننامههای برتر زبان و ادبیات فارسی از سوی بنیاد استاد شهریار به عنوان رساله منتخب جشنواره، معرفی و منتشر شده است.
هر متن ادبی ویژگیهایی دارد که بنابر اهدافی برای خوانندهها و مخاطبانش نوشته شده است. ویژگیهای هر متن ادبی با متن ادبی دیگر تفاوتها و تشابههایی دارد و آنچه مهم است اقتضائات خاص مخاطب است و اینکه خالق متن، آن را برای چه نوع و چه دسته مخاطبانی نوشته است. برای نمونه مخاطبان بزرگسال اقتضائات خاص خود را دارند و مخاطبان خردسال نیز جهانبینی و معرفت خاص خود را دارا هستند.
خالق متن ادبی به این اقتضائات توجه میکند و درجه مقبولیت و موفقیت اثر او به رعایت این اقتضائات و چینش هنرمندانه آنها برمیگردد. متن ادبی به عنوان یک مخلوق و گاهی جدا از هر نوع مناسبات دیگری مورد بررسی قرار میگیرد. برای نمونه بعد از خلق متن ادبی، گاهی بدون توجه به خالق آن، شرایط اجتماعی، فرهنگی و تاریخی بررسی میشود و گاهی تمام عوامل و روابط دیگری نیز که در خلق متن ادبی تأثیر داشتهاند، مورد توجه قرار میگیرند. بدیهی است توجه نویسنده به این اقتضائات، موفقیت و مقبولیت اثر او را تأمین میکند.
افسانه غیاثوند در خلال اثر خود، ضمن تحلیل و بررسی عناصر روایی در مجموعه داستانی قصههای مجید به نقش و تاثیر این عناصر در تبیین و شناخت جهان معرفتی کودک و نوجوان پرداخته است. بنا بر نظر او این مجموعه داستانی که اثر هوشنگ مرادی کرمانی است جزو آن دسته از آثار ادبی قرار میگیرد که برای مخاطبان خردسال کودک و نوجوان نوشته شدهاند.
بخش اعظم این مجموعه داستان، تجربه زیسته خود نویسنده است که در فضا و مکان خاصی شکل گرفته و برای مخاطبانی خلق شده که جهانبینی و معرفت خاص خود را دارند، از این رو نویسندهاش سعی داشته آن را به خوبی بازنمایی کند. نقش تخیل نیز در خلق این اثر مشهود است اما در مجموع نویسنده سعی کرده فضای حاکم بر اثر، واقعگرایانه باشد.
از آنجا که روایتشناسی، دانش بررسی و تحلیل متون داستانی است و از خلال آن، شگردهای روایی، نظام و ساختار حاکم بر اثر، پیوند اجزا و عناصر روایی با درونمایه کشف میشود، در این اثر نیز با تکیه بر همین دانش به بررسی و تحلیل شگردهای روایی در قصههای مجید پرداخته شده است.
مجموعهای که مرادی کرمانی آن را از زبان راوی درون داستانی (مجید) و با توجه به جهان معرفتی کودک و نوجوان، با هدف نشان دادن پیوند روایتگری با جهان معرفتی خواننده نوشته تا تفاوت و تمایز روایت کودک و نوجوان با روایت بزرگسال مشخص و روشن شود.
نتایج به دست آمده حاکی از آن است که تمام عناصر روایی در خدمت بازنمایی دنیای کودک و نوجوان قرار گرفته و راوی بیرون داستانی (مرادی کرمانی) از زبان راوی درون داستانی (مجید)، با تکیه بر تمام اقتضائات دنیای کودک و نوجوان، قصههای مجید را روایت کرده است.
مرادی کرمانی با استفاده از تقابل موجود در دو دنیای معرفتی (بزرگسال در وجود بیبی و نوجوان در وجود مجید) به خوبی روایت را خلق کرده است.
راوی درون داستانی نیز دقیقاً با تکیه بر بلاغت خاص خود که بیشتر متکی بر حواس پنجگانه است، رخدادهای داستانی را روایت کرده است. روایت در قصههای مجید، به دور از پیچیدگی خاص روایتهای بزرگسال است و پیرنگ آن نیز مستقیم و خطی است. دلیل این امر توجه به جهان معرفتی کودک و نوجوان است که باید رخدادها را فهم کند. همچنین الگوی کنشگری نیز با تکیه بر تقابلهایی که گریماس مطرح کرده، قابل بررسی است و کنشگرهای قصههای مجید، اصولاً کنشگرهایی هستند که بر اساس شغل و منصب خود نامگذاری شدهاند. این نوع نامگذاری نیز دقیقاً متناسب با اقتضائات فهم و معرفت کودک و نوجوان است. نقش تخیل نیز در خلق این اثر مشهود است اما در مجموع نویسنده سعی کرده فضای حاکم بر اثر، واقعگرایانه باشد.
∎