شناسهٔ خبر: 69828870 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه وطن‌امروز | لینک خبر

یادداشت روز

ایران و تجربه‌ دوره اول ترامپ

صاحب‌خبر - رضا رحمتی: ۲ ماه دیگر سکان کاخ سفید به دست ترامپ و ترامپیست‌ها خواهد افتاد. مستقل از هرگونه رویکرد سیاسی، سیاست خارجی و منافع ملی در ایران باید فصل مشترک بین گروه‌ها و نیروهای سیاسی باشد و این یادداشت نیز با همین رویکرد نوشته شده است که سیاست خارجی را محل منازعه نبیند و منافع ملی را یک امر مورد اجماع بین تمام طرف‌های سیاسی در ایران قلمداد کند. بر این اساس برای اینکه بدانیم سیاست خارجی باید چه ریخت و پیکری داشته باشد تا بتواند بیشینه منافع ایران را در دوره ترامپیست‌ها حاصل کند، باید تصویری روشن از سیاست‌های ترامپ علیه ایران داشته باشیم. * نگاهی به سیاست‌های دوره اول ترامپ درباره ایران به طور کلی می‌توان سیاست‌های ترامپ علیه ایران را به سه دسته اقدامات سیاسی، اقدامات اقتصادی و سیاست‌های امنیتی تقسیم کرد. در حوزه سیاسی، خروج از برجام مهم‌ترین اقدام ترامپ بود، در حوزه اقتصادی مهم‌ترین سیاست ترامپ سیاست تصفیر نفت ایران یا به صفر رساندن نفت ایران بود و در حوزه امنیتی نیز مهم‌ترین اقدام ترامپ ترور فرمانده سپاه قدس شهید سپهبد سلیمانی بود؛ موضوعی که تااکنون نیز پیچیدگی روابط دو کشور را بر طرف نکرده و فصل جدیدی از روابط بین دو کشور را به وجود آورده است. 1- اقدامات سیاسی ترامپ خروج ترامپ از توافق هسته‌ای چندجانبه بین ایران و کشورهای موسوم به ۱+۵ در 18 اردیبهشت ۹۷ موثرترین تصمیم سیاسی ترامپ علیه ایران بود. ترامپ در حالی از توافق هسته‌ای خارج شد که دائم بر انعقاد توافق دیگری اصرار می‌کرد. خروج از توافق هسته‌ای توسط ترامپ را می‌توان انسداد مسیر دیپلماتیک و شکل‌گیری وضعیتی بغرنج در روابط ۲ کشور قلمداد کرد؛ وضعیتی که سبب تقویت عدم اعتماد در طرف ایرانی نسبت به آمریکا حتی در دوره بایدن و تقویت‌کننده ایده «غیرقابل اعتماد بودن آمریکا» شد. علاوه بر این در حوزه سیاسی، تلاش ترامپ برای تحدید نفوذ ایران در غرب آسیا نیز حائز اهمیت است. ابتکار «معامله قرن» یا موافقتنامه‌های موسوم به آبراهام و تلاش برای تقویت روابط اسرائیل و کشورهای عرب حاشیه خلیج ‌فارس و کشورهای مسلمان در قاره آفریقا، همگی جهت بستن دست ایران در سطح منطقه‌ای بود. در این مسیر، شتاب روابط بین این کشورها و اسرائیل خود نمودی از تلاش ترامپ برای مهار ایران در سطح منطقه بود. این در حالی بود که امتیازات گسترده ترامپ به اسرائیل شبیه «به رسمیت شناخت حاکمیت اسرائیل بر بلندی‌های جولان اشغالی» و «انتقال سفارتخانه آمریکا به بیت‌المقدس»، تیشه بر ریشه توهمات عربی نسبت به راه‌حل دو دولتی برای حل‌وفصل مسائل اسرائیل و فلسطین بود. 2- اقدامات اقتصادی ترامپ مهم‌ترین اقدام ترامپ در دوره اول ریاست جمهوری‌اش در ایالات متحده علیه ایران سیاست به صفر رساندن نفت بود. دوره اول ریاست جمهوری ترامپ در آمریکا، برای ایران نتیجه‌ای جز سخت‌گیری‌های بین‌المللی نداشت. اقدامات ایالات متحده در قبال ایران به چند دسته تقسیم می‌شود؛ خروج آمریکا از توافق هسته‌ای (برجام) موثرترین تصمیم ترامپ در حوزه سیاسی بود. هنگامی که ترامپ مه ‌سال 2018 (اردیبهشت 1397) از این توافق به‌صورت یکجانبه خارج شد، نتیجه گفت‌وگوهای فشرده بین‌المللی بر سر یکی از حساس‌ترین پرونده‌های بین‌المللی را بی‌اعتبار کرد. ترامپ در پی این بود که تا نوامبر 2018 (پاییز سال 1397) صادرات نفت از ایران به کشورهای دیگر را به صفر برساند. اگرچه این موضوع به سبب همخوانی‌ای که با «تحریم» ایران دارد، تازگی نداشت و خود منبعث از «قانون اختیارات دفاع ملی آمریکا 2012 (2012NDAA,)» است که در قسمت 1245 و در زیربخش D به تحریم بانک مرکزی، همچنین تحریم خرید نفت خام ایران اشاره داشته است اما در ادبیات سیاسی، تاثیر بسیاری بر جا گذاشت و ادراک عمومی بین‌المللی را نسبت به خرید نفت ایران شدیدا تحت تاثیر قرار داد. «تصفیر» هم از نظر لغتی و هم به لحاظ استراتژیک، سیاستی است که همسو با سیاست‌های اقتصادی آمریکا برای ایجاد فشار حداکثری علیه ایران بوده است اما ترامپ برای عملی کردن این سیاست، همپیمانان و شرکای آمریکا را شدیدا تحت فشار قرار داد که نتیجه آن عدم ورود نفت ایران به کره‌جنوبی و بلوکه شدن دارایی‌هایی ایران (حاصل از فروش نفت به کره) توسط سئول شد. در شرایطی که آمریکایی‌ها به رهبری ترامپ معتقد بودند توانسته‌اند اجماع بین‌المللی علیه ایران را به وجود آورند در عمل اما آنها نتوانستند کشورهای دیگر از جمله هند و چین را مجاب کنند خرید نفت از ایران را به صفر برسانند. تنها کاری که آمریکایی‌ها در آن برهه موفق به انجام آن شدند این بود پیشنهاد دهند «کشورهای خریدار نفت از ایران، پول نفت را به ایران ندهند و به جای آن به ایران کالا بدهند». با این پیشنهاد آمریکا با توجه به انتفاعی که این کشور‌ها از این پیشنهاد می‌بردند و آنها را از تعهدات مربوط به پرداخت پول به ایران می‌رهانید، شرایط به ضرر ایران تمام شد. کشورهای خریدار نفت ایران نسبت به مبادله نفت با غذا و دارو بهانه‌هایی در دست گرفتند و همین موضوع سبب شد مبادله نفت با کالاهای ساخت این کشورها برای آنها مقدور شود. با استفاده از این سیاست هم آمریکایی‌ها خوشحال بودند که توانسته‌اند فشار اقتصادی علیه ایران را عملی کنند و هم کشورهای خریدار نفت ایران از اینکه به جای پرداخت پول به ایران، اقلام و کالاهای خود را به ایران صادر می‌کردند خشنود بودند. اینک بعد از آزمون سیاست «تصفیر نفت» ایران توسط آمریکا، ترامپ می‌داند در به صفر رساندن خرید نفت از ایران در چه بخش‌هایی موفق خواهد شد و در کجاها نمی‌تواند مانور دهد. به نظر می‌رسد ترامپ اینک می‌داند چین و ترکیه مهم‌ترین موانع رسیدن به سیاست تصفیر نفت ایران خواهند بود، به همین دلیل سیاست بعد ترامپ برای زمینگیر کردن ایران و متعاقبا اجازه ندادن به بهره‌برداری از درآمدهای نفتی‌اش، فشار به کشورهایی است که در فرآیند تهاتر کالا با نفت نقش دارند. این سیاست می‌تواند محیط عملیاتی سیاست‌های سخت‌گیرانه ترامپ در برابر ایران را تا حد بسیاری تسهیل کند. بنابراین باید منتظر فشار ترامپ بر چین و ترکیه درباره ایران بود؛ موضوعی که تا پیش از آمدن ترامپ باید مسیرهای جایگزینش مورد توجه قرار گیرد. 3- اقدامات امنیتی از جمله دیگر اقدامات ترامپ در برابر ایران، «تروریست اعلام کردن سپاه پاسداران انقلاب اسلامی» در آوریل سال 2019 بود. این اقدام ترامپ در حالی بود که پیش از آن هیچ کشوری یک بخش نظامی کشور دیگر را با این عنوان قلمداد نکرده بود، این موضوع نیز سبب شد برخی دیگر کشورها سپاه را تحت شمول «سازمان تروریستی» قرار دهند. بعد از آن ترامپ مهم‌ترین فرمانده نظامی ایران را در فرودگاه بغداد به شهادت رساند. بعد از تست موفقیت‌آمیز قدرت تهاجمی ایران در برابر اسرائیل در وعده صادق 1 و وعده صادق 2، اینک ترامپ بخوبی می‌داند ایران از نظر قدرت منطقه‌ای و نظامی، متفاوت از 4 سال پیش است، بنابراین امکان‌ها و محدودیت‌های امنیتی آمریکا را بخوبی درک می‌کند. ایران نیز باید با تقویت همین بعد از قدرت، یعنی بازیگری منطقه‌ای محدودیت‌های امنیتی آمریکا برای مواجهه با ایران را به حداقل برساند. به‌ طور کلی سیاست ترامپ را درباره ایران در دور نخست ریاست‌جمهوری‌اش، می‌توان فشار حداکثری و ممانعت از دسترسی ایران به شریان‌های اقتصادی بین‌المللی قلمداد کرد؛ سیاست‌هایی که همگی ریل فشار حداکثری در دوره بایدن را نیز علیه ایران فراهم کرد و مهم‌ترین قرارداد بین‌المللی چندجانبه بین ایران و آمریکا یعنی برجام را تحت تاثیر قرار داد و یک آجر قدرتمند بر دیوار بزرگ بی‌اعتمادی بین ۲ کشور قرار داد.