اما گویا این دستگاه دیوانی که ما داریم شخصیتهایی را که به سطوح بالای مدیریتی میرسند، هر قدر هم که قوی باشند، بدل به پیچ و مهرههای خودش میکند؛ با همان کارکرد و سروصدا و همان بروندادِ غالبا ناکارآمد! با گذشت چهارونیم دهه، انتظار این است که ماشین دولتی روانتر کار کند و نتیجههای کاری بهتری در عرصههای داخلی و خارجی داشته باشد؛ یعنی امنیت اقتصادی و فکری بهتری برای شهروندان خود فراهم سازد، جایگاه محکمتری در میان کشورهای جهان داشته باشد، و دستکم در منطقهی خاورمیانه بهشکل مثبت و اثربخش، نقشآفرین باشد.
سخنرانی رئیس سازمان حفاظت محیطزیست در کنفرانس تغییر اقلیم (که تقریباً مطمئنم محفلی با تفکر متفاوت با او برایش دیکته کرده) نمونهی دیگری از هزاران مورد سخنرانی و سخنپراکنی دولتمردان ایرانی بود که گویا فقط برای تمرین سخنوری و مبارزطلبی ایراد میشوند و نه برای گشودن گرهی از مشکلات درهمپیچیدهی ایران.
خانم انصاری در نخستین فراز از سخنان خود از "مسئولیت مشترک اما متفاوت" کشورها در مقابله با تغییر اقلیم گفت. تأکید بر "متفاوت" بودنِ مسئولیتی که ذات و کیفیت آن برای همهی کشورها یکسان است (و البته میزان آن علیالاصول بستگی به سهم هر کشور در گرم کردن زمین دارد) گذاشتنِ بنای ناسازگاری با دیگران در کوششی است که باید بدون مقصریابی و توجیه خود صورت گیرد! بهویژه اگر در نظر داشته باشیم که کشور ما با وجود آن که در تولید ناخالص داخلی از انبوهی از کشورهای جهان عقبتر است، به علت تولید و مصرفِ بالای سوختهای فسیلی جزو ده دوازده کشور نخستِ مؤثر در تغییر اقلیم است.
نکتهی بعدی که خانم انصاری به آن میپردازد، موضوع تحریمها است. چند دهه است که دولتمردان ایرانی، کلمهی تحریم را با صفت "ظالمانه" یاد میکنند، بی آن که مسئولیت خودشان را در استمرار تحریمها برعهده بگیرند. اینان در قالبی شبیه به اپوزیسیون، در برابر سازمانهای جهانی شعار میدهند و گویا فراموش کردهاند که نزدیک به پنجاه سال از آن زمان که جوانِ دانشجو یا طلبه یا کارگر بودند و فریادهای ضدسلطه سر میدادند، گذشته است. و گویا نمیدانند که نمیتوانند و وظیفهشان نیست که بر ضد نظام مسلط بر جهان انقلاب کنند. نتیجهی این ندانستنها، جری کردن قدرتهای جهانی در تشدید ستمشان بر ضد ایران بوده است. خانم انصاری با همان ادبیات شکستخوردهی دولتمردان ما، برای مبارزه با تغییر اقلیم خواستار رفع تحریمها شده است؛ سخنی که خودش و همه میدانند بدون اصلاح و تغییر سیاستهای کلی ایران به هیچ نتیجهی ملموس و مثبتی برای کشور نخواهد رسید.
در فرازی دیگر، خانم انصاری میگوید که ایران با امضای پانزده توافقنامهی محیط زیستی، یکی از کشورهای فعال در مقابله با تغییر اقلیم است. این هم سخن دیگری از همان جنس است که در ابتدا به آن اشاره کردم. امضا کردن توافقنامههای جهانی (و حتی وضع قوانین داخلی) مادامی که ارادهی مؤثر برای اجرای مفاد آن مقررات در کار نباشد، هیچ فایدهای نخواهد داشت. چنین بوده که در ایران برای مثال مطابق چند قانون، پروژههای سدسازی باید برای شروع، ارزیابی محیط زیستی داشته باشند اما دهها مورد داریم که پروژه آغاز شده و سالها پیش رفته اما گزارش ارزیابی نداشته است. در مورد توافقنامههای جهانی، وضع بسیار بدتر است؛ برای نمونه میتوان به کنوانسیون تنوع زیستی اشاره کرد که الحاق به آن در مجلس شورای اسلامی هم تصویب شده است. اما برخلاف روح این کنوانسیون، زیستگاههای بسیاری در کشور با ساخت سدهای بیشمار، پروژههای راهسازی بیرویه، معدنکاریهای گسترده، و طرحهای گردشگری مخرب نابود شده یا در معرض نابودی هستند.ِ همچنین به نماد حیات وحش کشور، یوز میتوان اشاره کرد که با تأسف باید گفت پس از آن همه سروصدا و پروژه ، امروز باید آن را تقریبا منقرضشده دانست.
خانم انصاری از اقدامهای ایران برای کاهش گازهای گلخانهای، به ساخت نیروگاههای سیکل ترکیبی و هستهای اشاره میکند. این در حالی است که نیروگاههای حرارتی ایران بهطور میانگین با راندمان زیر چهل درصد کار میکنند، یعنی شصت درصد از آنچه را که میسوزانند به جای برق تبدیل به حرارتی میکنند که آزادانه وارد فضا میشود. اگرچه وزارت نیرو ادعا میکند که راندمان نیرگاههای ایران از میانگین جهانی بالاتر است ولی به هرحال این نیروگاهها سوخت فسیلی میسوزانند و به علت افزایش مصرف برق و مصرف سوختهای نامناسب مانند مازوت، نقش داشتن نیروگاههای سیکل ترکیبی در کاهش گازهای گلخانهای کشور، ادعایی ناپذیرفتنی است. در مورد نیروگاههای هستهای هم معلوم نیست کشوری که هنوز نتوانسته زبالهها و پساب شهری خود را مدیریت کند، چگونه میتواند زبالههای هستهای را به شکل بیخطر نگه دارد. بگذریم که "هزینههای فرصت" از دست رفته برای ساخت نیروگاه هستهای تا چه حد برای محیط زیست و اقتصاد زیانآور بوده است. از سوی دیگر، ایران که بنا به اظهار وزارت نیرو جزو سه چهار کشور نخست جهان در ساخت سد و تولید برق آبی است، با تخریب گستردهی پوششهای گیاهی در ساختگاه سدها و گاز متانی که در مخزن سدها تولید میکند، نقش مؤثری در گرمتر شدن جو دارد.
خانم انصاری بهدرستی دربارهی اثر هراسآور جنایتهای جنگی اسرائیل در تخریب محیط زیست هم سخنانی گفته، اما تکرار اینگونه سخنان از سوی مقامهای دولتی، در حالی که دولت نتوانسته موقعیتی بسازد که در توقف جنگ مؤثر باشد، بیشتر شبیه شعارهای گروههای غیر دولتی و دانشجویی در محکوم ساختن دولت نتانیاهو است تا عملی که از یک دولت انتظار میرود.
خانم انصاری اظهار امیدواری کرده که جامعهی بینالمللی "بدون ملاحظات سیاسی" و اِعمال تحریم به تبادل دانش و فناوری بپردازد. نخست این که این سخن آرزویی محال است، چرا که همهی دولتهای جهان ملاحظات سیاسی خودشان را دارند. دوم و جالب توجه این که این سخن از زبان مدیر کشوری برمیآید که در آنجا نوشیدن آب هم میتواند سیاسی تلقی شود و بیشترِ سخنان خودش هم در این سخنرانی مطالبههای سیاسی بوده است! در پایان، خانم انصاری گفته که کشورهای پیشرفته [به بهانهی کاهش گازهای گلخانهای] نباید مانع پیشرفت کشورهای در حال توسعه شوند که این یعنی ما حق داریم همچنان به روشهای خودمان در راه "توسعه" پیش برویم… .
*کنشگر محیط زیست
۲۳۳۲۳۳