شناسهٔ خبر: 69818387 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: دانشجو | لینک خبر

گزارش|

فاجعه شبکه نمایش خانگی و تلویزیون برای نویسندگان در حال رقم خوردن است/ سجادپور: کارشناسان بی تجربه در حال هنرکشی هستند!

فقدان سریال های خیابان خلوت کن و عدم نوآوری در تلویزیون و همچنین نیز رانت بازی در پلتفرم های شبکه نمایش خانگی دغدغه بسیاری از نویسندگان کهن کار و تازه کار هنری است. فیلمنامه هایی که خوانده یا نخوانده رد می شوند و به دست تولید نمی رسند!

صاحب‌خبر -

 

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری دانشجو، تلویزیون ، همان جعبه جادویی ای که بعد از ظهور در سال ۱۳۴۶ به رویای مردم رنگ واقعیت داد و بسیاری را در خانه هایشان میخکوب خود کرده بود ، فیلم و سریال هم همان رنگ پر رنگی بود که بوم این جعبه را زیور میداد. جادویی که هرچه بیشتر گذشت کمتر مورد توجه قرار گرفت.

فقدان سریال های خیابان خلوت کن

در سال‌های اخیر، تلویزیون به عنوان یکی از اصلی‌ترین رسانه‌های جمعی با چالش‌های جدی ای در زمینه کاهش آمار بازدید و کاهش مخاطبان مواجه شده است به قولی دیگر «سریال های خیابان خلوت کن» روی آنتن تلویزیون دیده نمی شود.

با ظهور رسانه‌های دیجیتال و پلتفرم‌های استریمینگ، الگوی مصرف رسانه‌ای تغییر کرده است. مخاطبان به ویژه نسل جوان، به سمت محتوای آنلاین و برنامه‌های درخواستی گرایش پیدا کرده‌اند؛ اما این تمام دلیلی نیست که تلویزیون نمیتواند مخاطب و نسل جوان را به خود جذب کند.

درست در جایی که پلتفرم‌هایی به عنوان شبکه نمایش خانگی با برخی تابوشکنی های سطحی و یا تغییرات غریب الوقوع در محتوای خود توانستند نظر برخی از مخاطبان را به خود جلب کنند تلویزیون کماکان با داشتن الگوی یکپارچه و غیرقابل انعطافش و با محدودیت های سختگیرانه در انتخاب محتوا و نوع پردازش آن به مخاطب قصد تزریق نوعی آرمان گرایی اخلاقی را دارد که حتی در مرحله جذب مخاطب هم نتوانسته خودی نشان دهد.

هر چند که شبکه نمایش خانگی هم تعریفی ندارد با دیدن سریال های درحال پخش آن در می بینیم، همین پلتفرمی که به ظاهر از بسیاری محدودیت ها و قوانین شانه خالی کرده و حتی دست به نمایش آثار سخیف نیز می زند باز هم بسیاری از فیلم ها و سریال های ساخته شده برای شبکه نمایش خانگی چنگی بر دل نمی زنند، بازیگران و چهره های آشنایی که در هر سریال تکرار می شوند ، همچون گروهی مافیایی شدند که آثار شبکه نمایش خانگی را تشکیل داده اند ، این بازیگران از فیلم ، سریال و یا برنامه ای به فیلمی دیگر می روند. این موضوع نه تنها در خصوص بازیگران بلکه در خصوص کارگردانان ، تهیه کنندگان ، نویسندگان و عوامل پشت صحنه نیز تعمیم می یابد و کم کم جامعه را در چرخه فاجعه بار هنر و هنرمند کشی فرو می برد! مخاطب چقدر می تواند یک چهره آشنا را در هر سریالی ببیند؟! یا چقدر می تواند آثار نزدیک به هم و مشابهی را از یک کارگردان ببیند؟!

کاهش چشمگیر بازدید برنامه ها و سریال های تلویزیونی و ترجیح مخاطب برای دیدن سریال های تکراری در شبکه آی فیلم حکم تاییدی بر ضعف عمیق مدیریت در این حوزه است.

مخاطبان دیگر نمی‌خواهند در مقابل صفحه‌ای بنشینند که داستان‌های تکراری و بی‌روح را روایت می‌کند و این درست همان نقطه ای است که «فقدان نوآوری» در میان ضعف های مکرر را به رخ می کشد.

*اهمیت فیلمنامه در جذابیت سریال‌ها

فیلمنامه، قلب تپنده هر سریال است که داستان را به زندگی می‌آورد ؛ درست همان کلید راه گشایی که می تواند «فقدان نوآوری» را در این شرایط بغرنج به یک فرصت تبدیل کند .

یک فیلمنامه قوی نه تنها روایتگر یک داستان جذاب است، بلکه شخصیت‌ها را به شکلی عمیق و قابل‌احساس معرفی می‌کند. دیالوگ‌های هوشمندانه و طبیعی، لحظات کمدی و درام را به یادماندنی می‌سازند و بیننده را درگیر احساسات شخصیت‌ها می‌کنند.

علاوه بر این، فیلمنامه‌های نوآورانه با تم‌های عمیق و معنادار، مخاطب را به تفکر وادار می‌کنند و ارتباطی عاطفی با آن‌ها برقرار می‌سازند. در واقع، یک فیلمنامه خوب می‌تواند یک سریال را از یک اثر معمولی به یک تجربه فراموش‌نشدنی تبدیل کند. بنابراین، اهمیت فیلمنامه در جذابیت سریال‌ها غیرقابل‌انکار است و کلید موفقیت هر تولید تلویزیونی محسوب می‌شود.

*اقدامات مدیران تلویزیون برای رشد و تولید محتوا

مدیر کل دفتر فیلمنامه رسانه ملی، حسین اسدی‌زاده، در نخستین اقدام خود برای ارتقاء کیفیت فیلمنامه‌ها، از مصوبه جدیدی رونمایی کرد که به ساماندهی فیلمنامه‌های تمامی نویسندگان می پردازد.

در سال‌های اخیر، رسانه ملی به منظور بهبود کیفیت تولیدات نمایشی و پاسخگویی به نیازهای مخاطبان، اقدام به راه‌اندازی مراکز مختلف تولید محتوا کرده است. این مراکز شامل سیمافیلم، مرکز سیمرغ، و خانه تولیدات جوان هستند که هر یک به نوعی از تولیدات نمایشی اختصاص یافته‌اند.

تمامی مجموعه‌های نمایشی از جمله سریال‌ها، سیتکام‌ها، تله‌فیلم‌ها، تله‌تئاترها و مینی‌سریال‌ها در مرکز سیمافیلم تولید می‌شوند.

این نهاد به منظور تسهیل روند نوشتن و تولید فیلمنامه‌ها ایجاد شده است. به گفته اسدی‌زاده، یک آیین‌نامه در اداره کل فیلمنامه تهیه شده که بر اساس آن، تمامی امور تولید و نوشتن فیلمنامه‌ها انجام می‌شود. این آیین‌نامه با تایید مدیران ارشد و فیلم‌نامه‌نویسان به تصویب رسیده و بخش زیادی از آن به ساختار و فرم تولیدات مربوط می‌شود

*اما نویسندگان چه می گویند؟

فاجعه شبکه نمایش خانگی و تلویزیون برای نویسندگان/ سجادپور: کارشناسان بی تجربه در حال هنرکشی هستند!

با وجود این تلاش‌ها، نویسندگان و فیلم‌نامه‌نویسان در خصوص عملکرد این سازمان انتقادات جدی ای دارند.

سیدمهدی سجادپور ، نویسنده و کارگران سریال های تلویزیونی که حدود ۲۰ اثر فیلمنامه ای در سال های فعالیت خود در تلویزیون به عرصه نمایش گذاشته است در خصوص روند این سازمان گله مند است.

به گفته وی در روزهای ابتدایی فعالیت سازمان بسیاری از نویسندگان از این اقدام خشنود بودند و تصور آن را داشتند که روند نوشتاری در تلویزیون با ارتباط مستقیم میان فیلمنامه نویسان و سازندگان تسهیل یافته است.

اما سجادپور به ممنوعیت های سختگیرانه مسئولان و عدم تخصص کافی بسیاری از کارشناسان این سازمان اشاره دارد.

در این بین بسیاری از نویسندگان با روند طولانی دیده شدن آثار خود درگیر هستند علاوه بر آن محدودیت های سختگیرانه سازمان برای نمایش بسیاری از محوریت های اجتماعی ، فرهنگی و نیز آرمان گرایی اخلاقی  آسیب جدی ای به بدنه نوشتاری آنان وارد کرده است ، به طوری که به وضوح بسیاری از نویسندگان با تجربه تلویزیونی که در سال های گذشته تجربه کار با این جعبه جادویی را داشتند ، از کار کردن با رسانه ملی کناره گیری کرده اند و یا کنار گذاشته شده است.

به گفته وی : عدم انعطاف‌پذیری در انتخاب موضوعات و نوع پردازش آن‌ها، باعث می‌شود که تلویزیون نتواند به خوبی با تغییرات اجتماعی و فرهنگی جامعه هماهنگ شود. در دنیای امروز، مخاطبان به دنبال محتوایی هستند که نه تنها سرگرم‌کننده باشد، بلکه به چالش‌های واقعی زندگی آن‌ها پاسخ دهد، تلویزیون تبدیل به یک بنگاه خبری شده است که بیشتر توجه خود را در بخش اخبار و تحلیلی های خبری و سیاسی معطوف کرده است ، همه این ها نیاز هستند اما جای برنامه های سرگرم کننده که بتواند مردم را پای تلویزیون بکشاند خالی است!

مهدی سجادپور در خصوص مثال هایی از آرمان گرایی های اخلاقی و نیز الگوهای یکپارچه که هدف تلویزیون برای فیلمنامه نویسان است ، گفت: در تمام زندگی روزمره ، یک شخصیت بد میتواند حتی کارهای خیرخواهانه ای نیز انجام دهد ، تلویزیون کاراکتری که از یک شخصیب بد و به اصلاح بدمن قصه می سازد افراط گرایانه است ، موضوعی که اخیرا شبکه نمایش خانگی توانسته است به راحتی با استفاده از رعایت آن حسی را به مخاطب القا کند که بتواند حتی شخصیت بد داستان را هم دوست بدارد ! این شخصیت پردازی افراطی در خصوص کاراکتر خوب داستان نیز به چشم میخورد، کاراکتری که عمدتا برای خانواده اش نیز محبوب است و مورد تبریک و تحسین جامعه ی اطراف خود شده است در صورتی که در زندگی واقعی حتی یک آدم با ویژگی های بسیار خوب و خیرخواهانه ممکن است رفتارهای ناخوشایندی نیز داشته باشد.

وی در خصوص پلتفرم های شبکه های خانگی گفت : برخی از پلفرم های خصوصی و شبکه نمایش خانگی در ابتدای شروع به کار آگهی دادند که هر کسی می تواند طرحی را ارائه دهد و این پلتفرم در ساخت و پخش با شما همکاری داشته باشد ، سوال من این است تا کنون نویسنده ای و یا کسی از مردم توانسته این طور فیلم خود را بسازد ؟ یا پلتفرم از آن حمایت کرده است؟  با کمی دقت در فیلم ها ، سریال ها و یا برنامه های در حال پخش در شبکه نمایش خانگی متوجه می شوید چهره هایی آشنا گرد هم آمدند و مانند گروهی ثابت برای فیلم سازی فعالیت می کند. به طور کلی تلویزیون که با تمهیدات جدیدش بسیاری از نویسنده ها از خود رانده است و شبکه نمایش خانگی هم اجازه ورود نویسنده ی جدید یا بدون پشتوانه ای را به پلتفرم خود نمی دهد! بسیاری از همکاران ما در فیلمسازی بع اصطلاح از آن ور مانده  و از این ور رانده شدند!

سجادپور در ادامه در خصوص نحوه کارشناسی نویسندگان برای آثار گفت: تمام تغییرات در فیلمنامه به دست کارشناسانی انجام می شود که همراه یک فیلمنامه نویس فعالیت می کند ، کارشناسانی که گاها  تخصص نوشتاری ندارند و انعطافی در پی تولید محتوا خرج نمیکنند ؛ این کارشناسان می توانند هر زمان که خواستند دستور توقف فیلمنامه را دهند و یا درخواست کنند فیلمنامه نویس دیگری به میدان بیاید و در این بین چندین ماه کار مداوم بی هیچ ثمره ای برای فیلمنامه نویس تعلیق می شود.

سخن پایانی

با دانستن همه این انتقاد ها باز هم تلویزیون خانه اصلی بسیاری از مردم و هنرمندان است، هنرمندانی که علاوه بر دغدغه های شدید مالی ناشی از بیکار شدندنشان نیز عرق خاصی به این رسانه ملی دارند و همه امیدوار بهبود شرایط و نیز تصحیح فقدان نوآوری در این عرصه هستند.

»داستان گویی های خلاقانه» می تواند نفس تازه ای به جسم کم جان تلویزیون دهد.

ایجاد داستان‌های نوآورانه و جذاب می‌تواند مخاطب را به خود جذب کند و او را درگیر ماجراهای شخصیت‌ها نماید. در کنار این، «شخصیت‌پردازی عمیق» نیز اهمیت دارد. توسعه شخصیت‌های چندبعدی و قابل‌احساس، ارتباطی عاطفی با بینندگان برقرار می‌کند و تجربه‌ای فراموش‌نشدنی به آن‌ها می‌بخشد.

علاوه بر این، «تنوع موضوعات» می‌تواند به جذابیت سریال‌ها بیفزاید. پرداختن به موضوعات مختلف اجتماعی و فرهنگی، بازتاب‌دهنده واقعیت‌های زندگی است و تنوع را به برنامه‌ها اضافه می‌کند. همچنین، «کیفیت تولید بالا» با استفاده از تکنیک‌های پیشرفته فیلم‌برداری و تدوین، به زیبایی بصری و کیفیت کلی اثر کمک می‌کند.

در نهایت، توجه به نیازهای نسل جدید امری ضروری است. شناخت سلیقه و علایق نسل جوان و تولید محتوایی متناسب با آن‌ها، می‌تواند به جذب بیشتر بینندگان کمک کند.

خبرنگار مهلا رنجبران