سید عبدالجواد موسوی در خبرآنلاین نوشت: هرچند به ظاهر گریزی از این کار نداشت و بالاخره باید برای شعار انتخاباتی اش چیزی دست و پا میکرد، اما کاش وقت بیشتری میگذاشت و کلمه ناخوش آهنگی را برمی گزید تا به این راحتی «وفاق» بازیچه مخالفان و موافقان نشود. پایداری چیها و بقیه تمامیت خواهان که همان روز اول گفتند این دولت نفاق است و نه وفاق. بهانه هم که جور بود. حضور ظریف که سالها استخوان در گلوی این جماعت بود بهانه خوبی بود برای قافیه ساختن. دیری نگذشت که اصلاح طلبها هم جا پای پایداری چیها گذاشتند.
خیلی از اصلاح طلبان مثل مخالفانشان دغدغهای جز به دست آوردن قدرت ندارند و درست به همین دلیل هرجا که یکی از خودشان در مصدر امور گرفت به به و چه چه راه انداختند و هرجا که دستشان از قدرت کوتاه شد همین کلمه وفاق را به سخره گرفتند و مثل پایداری چیها به وزن و قافیه متوسل شدند. این ماجرای وزن و قافیه را به حساب شوخی مگذارید. ما گاهی فقط و فقط به دلیل دلبستگی و عادت تاریخی به وزن و قافیه شعارهایی درست میکنیم که شاید از حیث محتوایی به آن اعتقاد چندانی هم نداریم و همین وزن و قافیه برخی اوقات ما را به جاهایی میبرد که نباید ببرد. امیدوارم کسی همت کند و در این باره یک تحقیق جانانه و علمی ارائه دهد. بگذریم.
بی تعارف روزگاری است که نه دشمن خارجی مدارا سرش میشود و نه دشمن داخلی. تازه به نظرم اگر دشمن خارجی بنابر ملاحظات دیپلماتیک- این وسط اسرائیل بی همه چیز را استثناء کنید- کمی مدارا حالی اش شود این دشمنان داخلی هیچ رقمه مدارا سرشان نمیشود. کافی است کمی به رویشان بخندی و یا اندکی تواضع به خرج دهی تا زنده زنده پوستت را بکنند. درست مثل همین کاری که یکی دو روز پیش با عراقچی کردند.
خبر آمد که نماینده ایران در سازمان ملل با ایلان ماسک دیدار کرد. خیلیها آن را نشانه گشایشی دانستند برای کمتر کردن تنش اوضاع کنونی. به درست یا غلط بودن این تحلیلها کاری ندارم، اما خیلیها گفتند این اتفاق میتواند دست کم اندکی از بار روانی روی کار آمدن جانوری مثل ترامپ را کم کند. اتفاق خاصی نیفتاده بود. نه چیزی خلاف شرع و عرف انجام گرفت و نه چیزی خلاف عزت و مصلحت و حکمت که قرار بود بنیاد دیپلماسی جمهوری اسلامی باشد. تا این که کیهان نوردان شیفته بازی وزن و قافیه وارد ماجرا شدند و مثل همیشه هیاهوی بسیار برای هیچ به راه انداختند. کسی هم آنها را جدی نگرفت. آنها نه از ره کین که به اقتضای طبیعتشان چنین کردند که اگر غیر از این میکردند جای تعجب داشت. با این حال تنها کسی که آنها را جدی گرفت دولت آقای پزشکیان بود. تا آن جا که وزیر خارجه اصل موضوع را انکار کرد. آن هم سه روز بعد از خبری شدن مذاکره. فکر میکنید چه اتفاقی افتاد؟ فکر میکنید این تکذیبیه را حرمت نهادند و عراقچی را تحسین کردند؟ خیر. تازه طلبکار هم شدند که چرا این قدر دیر در این باره توضیح دادید.
همین ماجرا درباره گشت ارشاد هم اتفاق افتاد. گشت ارشاد اگرچه به ظاهر تعطیل شد، اما در عوضش کلینیک حجاب و عفاف راه انداختند تا علاوه بر توهین و تحقیر جمع کثیری از مردم، هم کاسبی جدیدی راه انداخته باشند و هم به پزشکیان بگویند وفاق کیلویی چند؟ در ماجرای رفع فیلترینگ که اصلا شورش را درآورده اند. حالا که دولت عزمش را جزم کرده که این سیرک مضحک فیلتر و فیلتر فروشی را جمع کند، کاسبان فیلترینگ به جای عذرخواهی از مردم و پاسخ دادن به میلیونها آدمی که تحقیرشان کرده اند رسما میگویند تعرفه استفاده از فیلترشکن را ده برابر کنید!
ما با چنین موجوداتی روبروییم که هیچ درک و فهمی از مفاهیمی مثل حیا و شرم ندارند. بله، وفاق تنها راه نجات و صریح بگویم آخرین راه نجات جامعه متشتت و پریشان حال ماست. اما و، اما اگر چاشنی اقتدار را به آن نیفزایی ملعبه قدرت پرستان پایداری چی و اصلاح طلبانی میشوی که برای به چنگ آوردن قدرت به صنعت الفاظ روی میآورند و حاضرند برای پیشبرد اهداف و اغراضشان دودمان ملک و دولت را بر باد دهند. فتامل جدا.