شناسهٔ خبر: 70556904 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: جوان | لینک خبر

جعفر حسن‌خانی

سرانجام دموکراسی‌خواهی نیابتی غرب برای ما

دموکراسی یا دیکتاتوری؟ غرب و امریکا کدام یک را برای ما می‌پسندد؟ در رسانه‌های فارسی‌زبان که از سوی دولت‌های غربی تأمین مالی می‌شوند، نوید آن داده می‌شود که خواست و پسند غربی‌ها برای ما دموکراسی است و برای آن در تلاش هستند

صاحب‌خبر -
دموکراسی یا دیکتاتوری؟ غرب و امریکا کدام یک را برای ما می‌پسندد؟ در رسانه‌های فارسی‌زبان که از سوی دولت‌های غربی تأمین مالی می‌شوند، نوید آن داده می‌شود که خواست و پسند غربی‌ها برای ما دموکراسی است و برای آن در تلاش هستند. اما آیا این تصویر دموکراسی‌خواهی نیابتی غرب با واقعیت مطابقت دارد؟ برای پاسخ به این سؤال باید به سراغ زمین واقعیت رفت، چراکه سیاست‌های اعمالی با سیاست‌های اعلامی یکی نیست. در سیاست‌خارجی کشور‌ها آنچه اعلام می‌شود با آنچه اعمال می‌شود گاهی متضاد است. خوش خیالی است که سیاست‌های اعلامی را درباره عملکرد یک کشور مبنای قضاوت قرار داد، لذا برای پاسخ به این سؤال مهم که «آیا این تصویر دموکراسی‌خواهی نیابتی غرب با واقعیت مطابقت دارد یا نه» باید به تاریخ عملکرد‌ها رجوع کرد. 
 
 تاریخ ایران چه می‌گوید 
در تاریخ ایران غرب یک بار برای ما انتخاب کرد، اما انتخاب او برای ما دموکراسی نبود؟ انتخاب غرب برای ایران همان انتخابی بود که برای دیگر کشور‌های منطقه نظیر ترکیه و مصر کرده بود. انتخاب غرب برای ما و دیگر کشور‌های هم‌سرنوشت با ما، حکومت‌های خودکامه بود. در ابتدای قرن قبلی جایی که حکومت ایران یعنی حکومت قاجار ضعیف و قدرت و حضور غربی‌ها در ایران نیز فزاینده شده بود، آنها از سرنگونی «حکومت مشروطه» در ایران حمایت و «حکومت دیکتاتوری» را در این سرزمین بر قرار کردند. برخی روشنفکران غرب‌زده هم در مدح و فواید دیکتاتوری و منور بودن آن شروع به نوشتن و گفتن کردند. این‌گونه بود که دیکتاتوری رضا شاه در ایران شروع به کار کرد. در آن دوران غربی‌ها با حمایت خود، حکومتی در ایران برقرار کردند که تا خصوصی‌ترین حوزه‌ها دخالت می‌کرد. به عنوان مثال در دوران ریاست رکن‌الدین مختاری بر شهربانی، نامه‌های شهروندان قبل از ارسال جلوی صندوق پست خوانده می‌شد، و حتی سفر بین شهری نیازمند اجازه از حکومت بود، مخالف و موافق منتقد در آن به سرعت کشته می‌شدند و فرقی نمی‎کرد آن فرد چه کسی باشد: مرگ یا زندان برای مخالف و منتقد تنها کالای اهدایی حکومت بود. میرزاده عشقی شاعر نوگرا، تقی آرانی نظریه پرداز مارکسیسم، علی‌اکبر اسدی داماد اولین نخست وزیر حکومت و بسیار نفرات دیگر از عمق جان و به قیمت جان نتیجه انتخاب غربی‌ها برای مردم ایران را درک کردند. سؤال همچنان باقی است چرا در آن دوران که غرب در ایران قدرت داشت از دموکراسی در ایران حمایت نکرد و دیکتاتوری چکمه پوش بر سر کار آورد؟ طرح جمهوری‌خواهی رضاخانی هم دموکراسی نبود بلکه همان ریاست جمهوری‌های مادام عمری بود که امروزه در برخی کشو‌های عربی متداول است. 
 
 تاریخ منطقه چه می‌گوید
در منطقه هم تاریخ به ما می‌گوید بعد از فروپاشی عثمانی همه حکومت‌های عربی شکل گرفته، حاصل انتخاب غربی‌ها بود. انتخاب غربی‌ها برای هیچ یک از این حکومت‌ها دموکراسی نبود. از سواحل غربی شمال آفریقا تا سواحل شرقی شبه جزیره عرب، غربی‌ها هیچ دموکراسی تأسیس نکردند. البته دموکراسی سرنگون کردند، نظیر آنچه در برخی کشور‌های اسلامی در جریان بیداری اسلامی و بهار عربی رخ داد. 
 
 تجربه سوریه چه می‌گوید 
این روز‌ها در سوریه «حکومت سکولار فردسالار تک حزبی» که مخالف غرب بود از میان رفته است. اما امریکا و اروپا در سیاست‌های اعمالی خود، از یک عضو القاعده را که خود و اطرافیانش سویه‌های فکری ارتجاعی و تکفیری دارند، مورد حمایت قرار داده و از فهرست تروریست‌ها حذف کرده‎ است. هیچ نشانه واقعی از حمایت غرب از دموکراسی در سوریه دیده نمی‌شود. آخرین روز حکومت سکولار فردسالار تک حربی، اولین روز حمله نظامی امریکا و اسرائیل به زیرساخت‌های سوریه بود. برای حفظ ظاهر هم که شده هدیه بمب به مردم سوریه را به تعویق نینداختند و از فردای سقوط حکومت سوریه بمباران را آغاز کردند. سوریه امروز در میانه حمله نظامی، اشغال خارجی در شمال و جنوب و حضور نیرو‌های غیر دموکراتیک تکفیری قرار گرفته است. چه بسیار روشنفکران غربگرای سوری که در سال‌های قبل از ۲۰۱۱ میلادی، بر این تصور بودند که فردای حکومت بعث در سوریه، زیبا و دموکراتیک خواهد بود. اما امروز ارمغان فرستادگان امریکا به سوریه دیدار و توافق با فردی است که هیچ نسبتی با تصویرسازی‌های رؤیایی آن روشنفکران در آن سال‌ها ندارد. 
 
 فرجام سخن
تاریخ یک سده سیاست اعمالی غرب شامل انگلیس و امریکا در منطقه غرب آسیا که تجربه سوریه آخرین نمونه آن بود، نشان می‌دهد که ارمغان غربی‌ها برای ما انتخاب میان دو چیز است: هرج و مرج یا دیکتاتوری. آنان زمین سوخته می‌خواهند، زمینی که هیچ توانی برای عرض اندام دربرابرشان نداشته باشد. زمینی که فاقد امکان پیشرفت و توسعه باشد تا احتمال مخالفت با غرب در آینده این منطقه منتفی شود. مردم‌سالاری دینی ما با ضعف‌ها و قوت‌هایش انتخاب مردم این سرزمین برای خود است. اساساً مردم‌سالاری را نمی‌توان با دستور و فرمایش خارجی و به شکل نیابت از مردم برقرار کرد. غربی‌ها دغدغه توانمندسازی مردم‌سالاری ما را ندارند. خواب و سیاست اعمالی و نه اعلامی آنها برای آینده ایران یا هرج مرج است یا بازسازی یک دیکتاتوری وابسته. این دموکراسی‌خواهی نیابتی غرب برای ایرانیان، زرورقی بیش نیست که سیاست اعمالی خود را در آن شکلات‌پیچ کرده است.