به گزارش بورس نیوز: احتمالا بخش بزرگی از مشکلاتی که در این سال ها، فعالان بازار سرمایه با آن دست و پنجه نرم میکنند، مربوط به دوران مدیریت جناب همتی در ارکانهای اقتصادی و تاثیرگذار کشور است. چه زمانی که شاهد هنرنماییهای ایشان در سالهای ۱۳۹۷ تا ۱۴۰۰ در بانک مرکزی بودیم و چه در چند ماه گذشته که به عنوان وزیر اقتصاد، نقشی فراتر از تواناییهای خود را قبول کرده اند.
در روزهای گذشته شاهد اظهارنظرهای جالبی از سوی جناب همتی در خصوص نرخ ارز بودیم که ما را بر این داشت تا سوژه این هفته را به ایشان و برخی زوایای سخنان وی اختصاص دهیم.
باور بفرمائید در حد فاصل سال ۱۴۰۰ تا ۱۴۰۳ که ایشان به عنوان یکی از رقبای انتخاباتی جناب رئیسی، مشغول انتقادات زیرپوستی و توئیتهای پر از طعنه و کنایه به تیم اقتصادی دولت بودند، بارها شک کردیم که آیا ایشان همان عبدالناصر همتی و رئیس کل سابق بانک مرکزی هستند (جهش دلار ۸.۰۰۰ تومانی به ۳۰.۰۰۰ تومانی) یا یکی از فارغالتحصیلان پست دکترای اقتصاد از دانشگاه هاروارد که تازه چند ماه است به ایران برگشته است.
در این روزها که دلار رشدی ۱۰.۰۰۰ تومانی و ارزش پول کشور افتی ۱۵ درصدی را تجربه میکند، همواره منتظر توئیتهای تمسخر آمیز ایشان به تیم اقتصادی دولت پزشکیان هم بودیم که ناگاه یادمان میآمد که متاسفانه و از بد حادثه ایشان هم اکنون وزیر اقتصاد کشور هستند.
احتمالا خود ایشان هم دوست داشتند در این روزهای کذایی و خجالت آور، شخص دیگری وزیر اقتصاد میبود تا با همان ادبیات همیشگی و بیان برخی از مباحث مالی و ساده از ترمهای نخستین رشته اقتصاد، حسابی از خجالت آنها در بیایند، غافل از اینکه انتقاد کردن و ارسال توئیتهای شعارگونه، بسیار سادهتر از مدیریت وزارت اقتصاد و بهبود شرایط بحرانی یک اقتصاد از هم گسیخته میباشد.
از تقصیرات ما بگذرید ولی در کشورهای دیگر ساعتها مناظره و حتی مقالههای متعددی در خصوص وزرای اقتصاد و تیمهای مدیریت دولتی مینویسند:
باور بفرمائید هیچ کس به اندازه ما برای موفقیتها و انعکاس اخبار خوب اقتصادی لحظه شماری نمیکند و اطمینان داشته باشید آنقدر در مدح ویرانیهای اقتصاد نوشتیم که خودمان هم خسته شدیم، با این حال بد نیست برای یک بار هم که شده در یکی از رسانههای اقتصادی، چند سطری در خصوص تاثیرگذارترین فرد اقتصادی کشور در سالهای آتی نوشته شود.
بی تردید همه فعالان اقتصادی و بازار سرمایه کشور هم میبایست با دقت، پیشینه و سیاستهای جناب همتی را در نظر بگیرند تا شاید بتوانند به چشم انداز روشن تری از چرایی بحران و ورطهای که کشور در این روزها گرفتار آن شده است، دست یابند.
از محمد سمیعی به عبدالناصر همتی رسیده ایم
قصد نداریم در خصوص سوابق سیاسی و رزومه کاری ایشان خیلی توضیح دهیم، چرا که مطمئنا در این چند سال و البته به واسطه حضور ایشان در میان کاندیداهای ریاست جمهوری انتخابات سال ۱۴۰۰ تا حدودی با عقبه کاری و تحصیلی ایشان آشنا شدهاید. با این وجود برای آشنایی بیشتر بد نیست گزیدهای از سوابق کاری ایشان را مرور کنیم.
پلههایی که ۱۰ تا یکی طی شده
وقتی رزومه و سوابق جناب همتی را مطالعه میکنید اولین چیزی که به ذهنتان خطور میکند این است که یا ایشان یکی از نظرکردههای خداوند است و یا یکی از نوابغ جهان هستی با سطح آیکیویی بیش از ۱۷۰ تا ۱۸۰.
باورش دشوار است ولی ایشان با مدرک لیسانس اقتصاد از دانشگاه تهران و تنها با ۲۳ سال سن، به سمت مدیر پخش اخبار در صدا و سیما نائل آمدند و تا ۱۴ سال در صدا و سیمای جمهوری اسلامی فعالیت و سمتهای متعددی از قبیل مدیر کل خبر و همچنین معاون سیاسی صدا و سیما را در اختیار داشتند.
حتی ایشان در اوج جنگ ۸ ساله و تحمیلی ایران و عراق نیز به عنوان یکی از مسئولان تبلیغات جنگ مشغول به فعالیت بودند.
با این حال و با همه این گرفتاریها در اوج جنگ ایران و عراق و کنترل سیاسی صدا و سیما، هرگز علاقه خود به علم اقتصاد را رها نکرده و موفق شدند با همه مشغولیتها، هم کارشناسی ارشد و هم دکترای اقتصاد خود را از دانشگاه تهران دریافت کند.
دوستانی که در دانشگاههای تهران، شریف، بهشتی و ...، مشغول گذراندن دوره دکترا یا فارغالتحصیل دکترای اقتصاد و مالی هستند، حتما میدانند که دریافت چنین مدارک تحصیلی، با چنین سطحی از مشاغل حساس سیاسی چقدر دشوار بوده و همینجاست که به ضریب هوشی بالای ایشان پی میبریم.
۱۴ سال کار و تجربه سیاسی در اخبار و صدا سیما داشته باشید اما یک شبه رئیس کل بیمه مرکزی شوید:
یکی دیگر از نشانههای نظرکردگی ایشان در ساحت مدیران انقلاب و خداوند بزرگ، پست تخصصمحور و حساس ریاست بیمه مرکزی کشور، آن هم پس از ۱۴ سال سابقه کار سیاسی و اخبار در صدا و سیمای کشور است.
شاید اگر بگوییم ایشان پلههای ترقی را ۱۰ تا یکی طی کردهاند، کم لطفی در حق ایشان باشد. زیرا به اعتقاد ما، عنوان ریاست کل بیمه مرکزی کشور پس از مدیر کلی اخبار و تبلیغات جنگی، ۱۰۰ تا یکی طی کردن پلههای ترقی محسوب میشود.
اوج کار ایشان در زمان ریاست بانک مرکزی
احتمالا خدمات گسترده و فلاکتهای چشمگیر تیم اقتصادی جناب روحانی در دروه دوم ریاست جمهوری ایشان را به یاد دارید. اتفاقا یکی از اصلیترین بازیگران تاریخ سیاه اقتصادی سالهای ۱۳۹۷ تا ۱۴۰۰، جناب همتی به عنوان ریاست بانک مرکزی کشور بود. صفهای طولانی اخذ دلارهای سهمیهای در آن سالها و آشفتگی فضای مالی آن دوره را به یاد دارید؟ رشد روز افزون تورم و نرخ دلار را چه؟
علی رغم همه این اتفاقات و بحرانهای مالی در زمان وی، اعتماد به نفس بالای ایشان (که منشاء آن را میتوان انرژی الهی و هوش بالای وی دانست) منجر به کاندیداتوری ریاست جمهوری و استعفا از سمت ریاست بانک مرکزی برای شرکت در کارزار انتخاباتی شد.
احتمالا مابقی آن را نیز میدانید، سه سال انواع و اقسام توئیتهای تحقیرآمیز تا به روی کار آمدن دولت وفاق ملی و وزارت اقتصاد.
پیش از آنکه به جناب همتی گوشزد کنیم که اتفاقا یکی از دلایل افزایش تورم انتظاری، افرادی نظیر ایشان هستند. گریزی تاریخی برای معرفی یکی از روسای سابق بانک مرکزی و وزرای سابق اقتصاد میزنیم تا ببینیم که قحطالرجال چه بر سر این مملکت آورده است.
فرق سمیعی و علینقی عالیخانی با عبدالناصر همتی " معادل " فرق تورم ۲.۶ درصدی با تورم ۴۴ درصدی
پیش از معرفی ایشان و به دلیل ترس بالای این رسانه از درگاه خدای بزرگ و احترام کامل به برخی مسئولین و بچههای بالا، لازم به یادآوری است که معرفی آقایان سمیعی و عالیخانی صرفا بابت مروری بر تاریخ اقتصاد ایران، شخصیت علمی و خدمات اقتصادی ایشان است و ابدا قصد نداریم دستاوردهای بزرگ و استثنایی انقلاب اسلامی ایران را منکر شویم.
بر خلاف جناب همتی که در سالهای اولیه انقلاب و با داشتن مشغلههای متعدد موفق به دریافت مدرک دکترای اقتصاد از دانشگاه داخلی تهران شدند، محمد سمیعی فارغ التحصیل دانش اقتصادی و علوم بانکی از دانشگاه LSE لندن و علینقی عالیخانی پس از اخذ کارشناسی علوم سیاسی، دیپلم مطالعات عالی را در پاریس و سپس در رشته اقتصاد مدرک دکترای دولتی فرانسه تحصیل و مدرک تحصیلی عالی گرفت.
هر چه از یادگارها و اقدامات ارزنده محمد سمیعی به عنوان یکی از نوابغ مالی ایران در سالهای ۱۳۳۰ تا ۱۳۵۰ بخوانید باز هم بخشهایی از فعالیتهای وی شما را حیرت زده میکند.
وی سالها، رئیس بانک توسعه صنعتی و معدنی، رئیس بانک مرکزی، رئیس سازمان برنامه و سرانجام رئیس صندوق توسعه کشاورزی بود و در هر یک از این سمتها، تصمیمات درخشانی گرفت و در تصمیمات تعیینکننده برای تأمین زیرساختهای کشور نقش داشت. این واقعیت را که بانک مرکزی ایران مؤسسهای عاری از فساد، نسبتاً مستقل و به نحو غریبی کارآمد بود به مدیریت او منتسب کردهاند.
انجمن حسابداران خبره ایران در ۲ اسفند ۱۳۵۱ با حمایت مؤثر وی راهاندازی شد. وی یکی از ۳۴ بنیانگذار این انجمن بود و در همه سالهای پیش از انقلاب ۱۳۵۷ ایران ریاست شورای عالی این انجمن حرفهای مستقل غیردولتی را برعهده داشت.
و... اما در خصوص علینقی عالیخانی، پس از بهمن ۱۳۴۱ و در حالی که کشور دچار رکودی سنگین شده بود، محمد رضا پهلوی و اسدالله اعلم، وزارتخانههای بازرگانی و صنایع را با هم تلفیق و وزارت اقتصاد را ایجاد کرد. علینقی عالیخانی که از فارغالتحصیلان اقتصاد فرانسه محسوب میشد، در بهمن سال ۱۳۴۱ به عنوان وزیر اقتصاد و پس از آن در سه کابینه اعلم، منصور و هویدا به فعالیتهای خود در این وزارت خانه ادامه داد.
اشخاصی که با تاریخ اقتصادی ایران آشنا هستند میدانند که ترکیب علینقی عالیخانی، رضا نیازمند و مهدی سمیعی (رئیس بانک مرکزی وقت) سالهای طلایی اقتصاد را در قرن گذشته رقم زدند.
متوسط نرخ رشد سالانه اقتصادی ۱۱.۵ درصد برای کشور، متوسط نرخ تورم سالانه ۲.۶ درصدی و دلار با نرخ ۷۰ ریالی برای سالهای متوالی، تنها برخی از دستاوردهای سمیعی و عالیخانی به عنوان وزیر اقتصاد در آن سالها بود.
البته شاید عدهای بگویند که درآمدهای نفتی در آن سالها مسبب بخش عمدهای از دستاوردها بود، اما یادمان نرود که جناب احمدینژاد و بهمنی رئیس بانک مرکزی وقت ایشان، چگونه بیش از ۱.۰۰۰ میلیارد دلار درآمدهای نفتی کشور را بر باد دادند و نتوانستد چنین یادگارهایی از خود به جا گذارد. (البته از جناب احمدینژاد یادگاریهای زیادی به جا مانده که همچنان درد بسیاری از آنها را در زندگی روزمره مان حس میکنیم).
و... اما نرخ تورم انتظاری
برعکس دوران اسفناک اقتصادی در دولت رئیسی که توئیتهای جناب همتی حول موضوع سیاست گذاریهای پولی - بانکی بانک مرکزی و نقش نقدینگی در رشد تورم و قیمت نرخ دلار بود، ظاهرا ایشان رشد ۱۰.۰۰۰ تومانی قیمت دلار در طول دو یا سه هفته گذشته را به سیاستهای عجیب و افزایش نرخ دلار نیمایی مرتبط نمیدانند و رشد نرخ دلار را ناشی از افزایش نرخ تورم انتظاری میدانند.
ما هم معتقدیم که بخشی از این رشد، مربوط به افزایش نرخ تورم انتظاری است اما میدانید مهمتر از مسائل سیاسی و امنیتی دخیل در رشد نرخ تورم انتظاری چیست؟
از نظر ما مهمتر از مسائل و چالشهای سیاسی و امنیتی (که البته برای سالهای زیادی گریبان این کشور را رها نکرده است)، ناامیدی مردم از توانایی افرادی است که در سمتهای تاثیرگذار قرار گرفتهاند.
باور بفرمایید بخش بزرگی از تورم انتظاری آتی، مربوط به ناشایستگی و ناکارآمدی کابینه پزشکیان و عدم اقدام جدی در چند ماه گذشته است. اقتصاد این مملکت با چنین اوضاع بحرانی و اسفناک، نیاز به افرادی چون علینقی عالیخانی و مهدی سمیعی دارد و نه عبدالناصر همتی در کسوت رئیس بانک مرکزی و وزیر اقتصاد.
سخن آخر:
جناب همتی دلمان برای توئیتهای تمسخر آمیزتان تنگ شده. خواهشا ما را در جریان چرایی رشد نرخ تورم و دلار قرار دهید، حتی اگر خود شما به عنوان وزیر اقتصاد مسبب این اتفاقات بودید.
پایان مطلب