شناسهٔ خبر: 69778997 - سرویس اجتماعی
نسخه قابل چاپ منبع: حوزه | لینک خبر

میزبانی شهید حیدریان از شهدای استان قم

ورزشگاه شهید حیدریان امروز حامل پیام این شهید و شهدای عزیز برای مردم و جوانان استان قم است که می‌توانند سمبل مقاومت و ایستادگی باشند و با روحیه پهلوانی در برابر ظلم و ایادی استکبار و صهیونیسم ایستادگی و صف‌آرایی کنند.

صاحب‌خبر -

به گزارش خبرگزاری حوزه، خبرگزاری حوزه، داود شمس، مسئول بسیج رسانه استان قم به مناسبت برگزاری سی امین یادواره شهدای استان که امروز ۲۷ آبان ۱۴۰۳ بعد از نماز مغرب و عشاء به میزبانی ورزشگاه شهید جعفر حیدریان برگزار می شود، در یادداشتی آورده است: امروز روز میثاق مجدد با شهداست؛ شهدایی که امروز میهمان شهید حیدریان در ورزشگاه حیدریان هستند و ناظر بر حضور مردم و مسئولین استان قم؛ شهدایی که از نفس افتادند تا ما از نفس نیفتیم، قامت راست کردند تا ما قامت خم نکنیم، به خاک افتادند تا ما به خاک نیفتیم .

آری، وعده‌گاه ما ورزشگاه شهید حیدریان است که میزبان شدند تا مجدداً منش پهلوانی و خصلت جوانمردی خود را به ما نشان دهند و بدانیم نام و نشان شهدا برای اماکن و معبرها بی‌حکمت نیست و با جمع شدن و مهمان شهدا شدن در این اماکن برای آگاهی از منش، اخلاص شهدا و نقش هدایتگری همیشگی آنان در زندگی ماست و تلنگری است تا بدانیم حتی اگر کوچه‌هایمان هم به نام شهدای عزیز نامگذاری شده، آدرس منزل‌مان از گذرگاه خون کدام شهید است که با آرامش به خانه می‌رسیم .

ورزشگاه شهید حیدریان امروز هم حامل پیام این شهید و شهدای عزیز برای مردم و جوانان استان قم است که جوانان این خطه شایسته بهترین‌ها هستند و با پرورش جسم و روح می‌توانند سمبل مقاومت و ایستادگی باشند و با روحیه پهلوانی در برابر ظلم و ایادی استکبار و صهیونیسم ایستادگی و صف‌آرایی کنند.

شهید حیدریان را بیشتر بشناسیم

شهید جعفر حیدریان فرزند رضا متولد دهم خرداد سال ۱۳۳۵ در روستای «فردو» از توابع بخش کهک قم است. جعفر ۷ ساله شاهد بود که پدرش وقتی خبر دستگیری و تبعید امام را شنید، به دلیل تعصب دینی و عشق و ارادتی که به حضرت امام(ره) داشت، اهالی روستای فردو را علیه رژیم شاه شوراند و این موضوع سبب شد مردم روستا کفن‌پوش و شمشیر به دست با پیشتازی او به‌طرف قم حرکت کنند.

جعفر همچنین شاهد عشق و دلدادگی پدر به اهل‌بیت(ع) و به‌ویژه امام حسین(ع) بود و با برپایی مجالس تعزیه که خود یکی از تعزیه‌خوانان آن نیز بود، انس و ارادت خویش را به غم و اندوه خود را به اهل‌بیت(ع) نشان می‌داد.

او در ۱۰ سالگی پدر را از دست داد و خود مسئولیت سنگین خانواده هشت نفره را بدوش گرفت، لذا مجبور شد در کنار تحصیل، در یک کارگاه زرگری در قم مشغول کار شود.

نقل‌شده با پس‌اندازی که از کار در زرگری جمع کرده بود توانست یک عبا بخرد. آن را به دوش می‌انداخت و در درس حوزه شرکت می‌کرد. یک روز طلبه‌ای را می‌بیند که عبای بسیار کهنه به دوش داشته و او عبای خود را به دوش طلبه می‌اندازد و می‌گوید: «عبای شما برازنده یک روحانی نیست. من عبایم را به شما می‌بخشم»

بهره‌گیری از درس اخلاق آیت‌الله مشکینی

او که در کوران حوادث و مشکلات زندگی آبدیده شده بود، در اوقات فراغت در درس اخلاق آیت‌الله مشکینی شرکت می‌کرد و در مدت کوتاهی به کمالات روحی و معنوی رسید. با اخذ دیپلم و مطالعات کتب سیاسی و دینی به علم خود افزود و خود را برای مرحله جدیدی از دوران زندگی آماده کرد.

شهید حیدریان چون با نام امام خمینی(ره) از کودکی آشنا بود، در راه‌اندازی تظاهرات مردم قم در دوران انقلاب، نقش مؤثری داشت و با سخنرانی‌های آتشین، جوانان قم را علیه سلطنت پهلوی تشویق و ترغیب. در تظاهرات قم دستش شکست اما با این‌حال، هر جا حرکت جدیدی علیه رژیم ستم‌شاهی به وجود می‌آمد، جعفر از طراحان آن بود.

انقلاب در آستانه پیروزی بود که زمزمه ورود امام خمینی(ره) به ایران مطرح شد. جمعی از جوانان انقلابی در تهران حفاظت امام(ره) را در بهشت‌زهرا(س) به عهده داشتند، جعفر نیز در این کار فرماندهی جمعی از جوانان قم را در اختیار داشت.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی و تشریف‌فرمایی امام به قم، شهید حیدریان حفاظت بیت ایشان را به عهده گرفت. با تشکیل سپاه به عضویت این نهاد مقدّس درآمد و در واحد عملیات و کشف خانه‌های تیمی منافقین در قم تلاش کرد، سپس در واحد آموزش نظامی به تعلیم و آموزش پاسداران همّت گماشت.

جعفر قبل از اعزام به کردستان و مبارزه با اشرار در خطّه سنندج، با دخترخاله‌اش ازدواج کرد.

وقتی سنندج میدان تاخت‌وتاز ضدانقلاب قرار گرفت، گروهی از پاسداران قم به فرماندهی جعفر به آن منطقه اعزام شدند. شهر در دست ضدانقلاب بود و جمعی از برادران ارتشی در باشگاه افسران در محاصره ضدانقلاب بودند، جعفر توانست محاصره را شکسته و وارد باشگاه شود، اما چیزی نگذشت که با حمله مجدد ضدانقلاب، باشگاه بار دیگر به محاصره درآمد و به مدت 19 روز محاصره ادامه یافت تا اینکه بالأخره با استقامت نیروهای تحت امر و تدبیر صحیح جعفر محاصره باشگاه شکسته شد.

شهید حیدریان و همرزمانش به تعقیب ضدانقلاب در شهر پرداختند و به فرماندهی شهید محمد بروجردی از سپاه و شهید صیاد شیرازی از ارتش، سنندج و سپس جاده سنندج- مریوان از لوث وجود ضدانقلاب پاک‌سازی شد. پس‌ از آن جعفر به قم بازگشت، ولی تعدادی از دوستان و نیروهای او در سنندج شهید شدند.

در سال ۱۳۶۰ جعفر مأموریت پیدا می‌کند در جبهه جنوب مقابل متجاوزان بعثی بایستد. قبل از اعزام در زادگاهش سخنرانی می‌کند و با بیان شیوا و پرصلابتش از انقلاب دفاع می‌کند و اهداف تجاوز صدام بعثی به کشور اسلامی را تبیین می‌کند. بعد از این سخنرانی، ۱۵۰ نفر از جوانان غیور روستای «فردو» و رزمندگان قمی به همراه جعفر به جبهه اعزام می‌شوند و در محور تپه چشمه در قالب گردان اباذر از تیپ هفت ولی‌عصر (عج) دزفول از لشکر ۲۱ حمزه سیدالشهدا (ع) به فرماندهی شهید حیدریان به انجام عملیات فتح المبین مبادرت می‌ورزند.

دوکوهه شاهد سخنرانی شهید حیدریان در سال ۱۳۶۰ بود؛ جعفر در حضور سردار رشید اسلام شهید صیاد شیرازی و جمعی از بسیجیان، پاسداران و ارتشیان با خدای خود عهد و پیمان بست که برای بیرون راندن متجاوزان از کشور اسلامی، تا آخرین نفس بجنگد.

عملیات فتح‌المبین از عملیات‌های دفاع مقدس بود که به طور مشترک توسط سپاه و ارتش انجام شد. جعفر در این عملیات فرماندهی محور تپه چشمه را به عهده داشت و شب و روز در جهت پیشبرد اهداف از پیش تعیین‌شده تلاش می‌کرد، اما در این عملیات تیری به پایش اصابت کرد و به پشت جبهه منتقل شد و در بین راه ندای پروردگارش لبیک گفت و به شهادت رسید. مزار مطهر این شهید عزیز در گلزار شهدای شیخان قم قرار دارد.

شهید بروجردی با شنیدن خیر شهادت جعفر می‌گوید: «جعفر در کردستان چه حماسه‌ها آفرید و چه رشادت‌ها از خود نشان داد، چطور می‌شود او را نشناخت؟»

انتهای پیام