به گزارش جهان نیوز، آیتالله عباس کعبی عضو هیئت رئیسه مجلس خبرگان رهبری و جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و از دوستان نزدیک شهید سید حسن نصرالله است که از نزدیک در جریان فرایندهای شکل گیری حزبالله دردهه 80 میلادی قرار داشته است.
آیتالله کعبی معتقد است حزب الله لبنان علی رغم خسارات بزرگی که در جنگ اخیر به آن وارد شده، توانسته با مدیریت و فرماندهی شیخ نعیم قاسم به عنوان دبیرکل جدید، خود را بازسازی کند و در این میان تدابیر شهید سید حسن نصرالله برای جایگزینی فرماندهان در حزب الله نیز تاثیر زیادی داشته است.
مشروح گفتگوی آیتالله کعبی با تسنیم به بهانه شهادت سید حسن نصرالله دبیرکل شهید حزب الله لبنان را در ادامه میخوانید:
موضوع گفتوگوی ما مرتبط با وقایع اخیر و به طور خاص شخصیت شهید نصراالله است؛ برای شروع گفتوگو میخواهم که درباره دهه 80 میلادی و روند تشکیل حزبالله لبنان و همچنین آشنایی خودتان با شهید نصرالله توضیحی بفرمائید.
بنده اواخر سال 61 و ابتدای سال 62 در قالب یک ماموریت چند مرحلهای از طرف سپاه به لبنان اعزام شدم که مرحله اول، سه ماه و نیم طول کشید.
در آن مقطع، نیروهای قوای محمد رسول الله به آنجا- لبنان- رفته بودند و 6 ماه هم از حضورشان میگذشت؛ جاویدالاثر حاج احمد متوسلیان هم تازه اسیر شده بود؛ آن موقع مشکلاتی در لبنان بود و من بر اساس یک ماموریت از سپاه عازم لبنان شدم.
شعار "راه قدس از کربلا میگذرد" هم دقیقاً همان زمان مطرح شده بود و سوال این بود که آیا کل نیروها به ایران برگردند یا اینکه با یک سازمان فرهنگی، اجتماعی، تشکیلاتی همراه شوند و کادرسازی نیروهای جدید لبنان را دنبال کنند.
در آن مقطع، شهید نصرالله، شهید سید عباس موسوی، شهید راغب حرب و بزرگان و علمای انقلابی لبنان به ایران میآمدند و با حضرت امام(ره) دیدار میکردند؛ آن موقع لبنان اشغال شده و اسرائیل تا بیروت هم رسیده بود و حالا انقلابیهای لبنان با امام(ره) دیدار داشتند که ببینند تکلیف چیست؟
از زبان شهید نصرالله که در این دیدار حضور داشتند، نقل میکنم. ایشان میگفت: خدمت امام (ره) که رسیدیم ایشان فرمود تکلیف روشن است. به لبنان برگردید. «إِن تَنصُرُواْ ٱللَّهَ یَنصُركُم وَیُثَبِّت أَقدَامَكُم». همین که امام چنین راهبردی را مشخص کردند، سپاه تصمیم گرفت نیروهایی برای کادرسازی و شکل دهی مبارزین لبنانی برای جنگ با اسرائیل به لبنان بفرستد.
آن موقع من در سپاه خوزستان بودم. با تماس گرفتند و گفتند حاضرید به لبنان بروید؟ گفتم بله. در آن سه ماه و نیم اول که ما مستقر شدیم، تقریباً روزی 13 - 14 ساعت با شهید سید عباس موسوی دبیر کل شهید حزبالله و بعد با آقای شهید سید حسن نصرالله و علمایی که در بقاع شرقی و در بعلبک بودند، جلسه میگذاشتیم و اصلاً با هم زندگی میکردیم.
آقای نصرالله یکبار در نبی شیث نماز میخواند و یکبار در بعلبک. شهید سید عباس هم همینطور. محل نمازشان جابهجا می شد و ما آشناییمان آنجا شکل گرفت یعنی قبل از تشکیل سازمان حزبالله.
آن زمان، شهید نصرالله با علما و روحانیون قم در ارتباط بود؟
بله در قم تحصیل میکردند. یادم هست شهید نصرالله 22 ساله بود و بنده 20 سال داشتم و با هم دوست شده بودیم. ایشان به من میگفت وقتی امام(ره) فرمود به لبنان برگردید، اول فکر میکردیم که امام(ره) میخواهد به ما روحیه بدهد. بعد فهمیدیم که پیروزی بر رژیم صهیونیستی با نصرت دین الهیست و این باعث شد که ما عزممان را جزم کنیم.
قبل از اشغال لبنان و سال 1982 شهید نصرالله ایران بود؟
قبل از اشغال لبنان توسط رژیم صهیونیستی در 1982 آقای نصرالله ایران بود. به قم آمده بود. سال 60 و ابتدای 61 در حوزه قم به طلاب لبنانی و عرب درس میداد و آنقدر شیرین و قوی درس می داد که طرفدار و خواهان زیادی داشت اما مسائل لبنان را هم دنبال میکرد.
* استقرار کادر سپاه در بعلبک و آغاز ماموریت سیدحسن نصرالله
درباره حضور همزمان شما با شهید نصرالله در بعلبک خاطرهای دارید؟
ایشان از سنین نوجوانی یعنی 14 -15 سالگی در روستایشان نماینده سیاسی اَمَل بود. امام موسی صدر، الهام بخش شهید نصرالله بود. در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی در کنگره چهارم اَمَل، شهید نصرالله و مجموعهای از نیروهای اَمَل خواهان تغییر اساسنامه بر پایه ولایتفقیه می شوند و میگویند ولایت فقیه مشروعیت بخش است و اصل ولایت فقیه را باید در اساسنامه بگنجانید تا ما بمانیم که موافقت نمیشود و اینها هم جدا میشوند و یک تشکیلاتی به نام اَمَل اسلامیه درست میکنند که دبیر این اَمَل اسلامیه ابوهشام (سیدحسین موسوی) بود.
کادر سپاه هم در بعلبک مستقر شده بود و به اتفاق مجموعه بسیجیهایی که آمده بودند، ماموریتشان آموزش، کار فرهنگی، اجتماعی و کادرسازی بود و محل آموزش این نیروهایی که میخواستند با اسرائیل بجنگند هم در پادگان جنتا قرار داشت که البته بعداً اسرائیل آنجا را چند بار بمباران کرد و تعدادی از بچههای سپاه و تعدادی هم از نیروهای لبنانیها شهید و زخمی شدند.
شهیدان نصرالله و سید عباس موسوی و بزرگان و روحانیت حوزه بعلبک جزو دوره اول آموزش نظامی و سیاسی بودند که در پادگان جنتا برگزار شد و آموزش رسمی نظامی سختی هم دیده بودند. بعد از آن، تشکیلاتی در بقاع درست شد که شهید نصرالله مسئول نیروی انسانی این تشکیلات بود.
* جذب نیرو از چه سالی شروع شد؟
در سال 62 جذب نیرو شروع شد. همزمان با آن، در بیروت هم نیروهای انقلابی مجاهدی مثل شهید عماد مغنیه، شهید مصطفی بدرالدین و شهید سید فواد شکر (حاج سید محسن) یک سازمانی به نام گروه جهاد اسلامی درست کردند که فعالیتهایی داشتند و این بستری برای مبارزه علیه رژیم صهیونیستی شد. هسته اصلی این فعالیت هم فضلا و علمایی بودند که همراه شهید سید عباس موسوی از نجف آمده بودند و در حوزه بعلبک مستقر شدند.
* تشکیل حوزه بعلبک و با مبارز با اسرائیل با کلاشنیکف
* حوزه بعلبک را چه کسی تاسیس کرد و فلسفه تشکیل آن چه بود؟
حوزه بعلبک را شهید سید عباس موسوی تاسیس کرد. شیخ حسن یاسین و شیخ محمد خاتون هم از هستههای اصلی حوزه بعلبک بودند و سپاه هم در بعلبک مستقر شده بود. کار سپاه، هم کار فرهنگی، اجتماعی، خدماتی، آموزش نظامی، آموزش نیروی انسانی بود و تعداد سپاهیان هم زیاد نبودند.
لبنانیها واقعاً وارد یک فضای دیگری شده بودند و میتوانم بگویم هسته اصلی با طلاب و فضلایی بود که در نجف تحصیل کرده و برگشته بودند اما فرهنگ حاکم در لبنان همچنان فرهنگ غربی و فرهنگ احزاب چپ و احزاب ناسیونالیست و امثال اینها بود.
حالا یک عده جوان با دست خالی و سلاحهایی مثل کلاشنیکف میخواستند با اسرائیل بجنگند. هیچ چیزی هم جز ایمان و امید نداشتند و یک عده هم مسخرهشان میکردند و میگفتند مگر می شود اینطور با اسرائیل جنگید؟
* سیدحسن گفت؛ روز عملیات احمد قصیر قرار بود 2 عملیات انجام شود
* آن زمان که هنوز حزبالله رسماً تشکیل نشده بود؛ عملیاتهای بزرگی مثل عملیات احمد قصیر انجام شد؛ این عملیاتها چطور طراحی می شد؟
درباره عملیات احمد قصیر. یادم هست شهید سید حسن درباره این عملیات به من میگفت قرار بود دو عملیاتی استشهادی انجام شود. عملیات احمد قصیر انجام شد و عملیات دیگر انجام نشد. این برادر( مجری عملیات دوم،) از عملیات برگشت و عملیات را انجام نداد. شهید نصرالله میگفت ما در اخلاصش، در ایمان، جهاد، فداکاری و عشقش به شهادتش شک نداشتیم. بعد از قول او گفت که ما میخواهیم شهید شویم و شهید باید طبق فتوا باشد؛ دقایق آخر که می خواستم عملیات استشهادی انجام دهم به فلان آقا که نماینده مرجع تقلید در لبنان بود زنگ زدم که این عملیات استشهادی جایز است یا جایز نیست. او هم برایم خیلی قید و شرط و شروط گذاشت دیدم نمیشود با قید و شرط این عملیات را انجام داد. تکلیف دیگری نداشتم و عملیات را انجام ندادم.
شهیدنصرالله میگفت از همان لحظه پی بردیم که اگر بخواهیم حزبی تشکیل بدهیم که پرچم جهاد به دست بگیرد و با اسرائیل بجنگد، این نمیشود مگر اینکه همهشان مقلد امام خمینی(ره) شوند و نمیشود بین تقلید و جهاد تفکیک کنیم. شهید نصرالله گفت بر همین اساس به ایران آمدیم و با بعضی از بزرگان صحبت کردیم و گفتیم که ما میخواهیم بحث تقلید را پیش ببریم اما در لبنان کارهایمان پیش نمی رود مگر اینکه تقلید از امام خمینی(ره) شود.
* سیدحسن گفت که مشکل عدول از تقلید را آقای شاهرودی حل کرد
شهید نصرالله میگفت، به برخی بزرگان گفتیم آیا اجازه میدهید عدول تقلید کنیم؟ (تغییر از مرجعی به مرجع دیگر) همه آقایون به ما می گفتند که علیالمبنا اگر اعلمیت امام برای شما ثابت نشود، نمیتواند از تقلید عدول کنید. بعد پیش مرحوم آیتالله آقای سیدمحمود هاشمی شاهرودی رفتیم که ایشان خیلی راحت مسئله را حل کرد و گفت پاسخ آسان است.
آقای هاشمی شاهرودی گفت استادمان شهید (محمدباقر) صدر معتقد است که اعلم تنها در مسائل فرعی فقهی و اصولی نیست بلکه اعلم در شناخت اسلام باید باشد و اعلم در اجرای فتوا در زندگی و اعلم در اسلام شناسی و امام خمینی(ره) در این زمینه ها اعلم از همه است.
* حزبالله زمان تشکیل 350 نفر نیرو داشت؛ دشمن فکر میکرد 10 هزار نیرو دارد
* درباره تشکیل رسمی حزبالله لبنان بفرمائید. این عملیاتهای چریکی و پارتیزانی چگونه منجر به تشکیل حزبالله لبنان شد؟
عملیات پارتیزانی برای مدتها ادامه پیدا کرد و کم کم حزبالله با پختگی، یک شورا به عنوان شورای سیاست گذاری یا شورای رهبری تشکیل داد. در واقع تشکیلات سیاسی شکل گرفت. تشکیلات نظامیشان هم خیلی ابتدایی بود و صهیونیستها فکر میکردند که مثلاً نیروی حزبالله در هنگام تاسیس 10 هزار نفر بود در حالی که حزبالله آنزمان 350 نفر بیشتر آدم نداشت.کلاً هسته اولیهاش طلبه، فاضل، معلم، دانشجو یا دانش آموز بود. بچههای عادی بودند.
* شهید عباس موسوی چه تفاوتی با شهید نصرالله داشت؟ و اساسا ارتباط آنها با یکدیگر چگونه بود؟
شهید سیدعباس موسوی پدر معنوی آقای نصرالله بود و سنش هم 12 سال از شهید نصرالله بزرگتر بود. خود آقای نصرالله برای من تعریف کرد موقعی که از سیدمحمد غروی نامه گرفت -که الان هم در قید حیات است- 14-15 ساله بود. در این نامه، شهید نصرالله به سه نفر یعنی آقای سیدمحمدباقر حکیم، مرحوم سیدمحمود هاشمی شاهرودی و سیدمحمد باقر صدر معرفی شده بود.
* روایت سید حسننصرالله از جلسه پرسش و پاسخ با شهید محمدباقر صدر
شهیدنصرالله میگفت: هرکاری کردم مرحوم آقای حکیم را پیدا نکردم و آقای شاهرودی هم نشد. از طریق یکی از دوستان لبنانی علی کریم -که شهید شد- شهید سید عباس را پیدا کردم. ایشان من را پیش شهید سید محمد باقر صدر برد و شهید سید محمد باقر صدر از من سوالاتی کرد که عمده آن سوالات سیاسی بود. ایشان دید که من نسبت به لبنان پختگی دارم و خیلی کامل جواب میدهم. بعد هم یک سری سوالات اجتماعی و دینی کرد. گفتم کتاب ارشاد القلوب نوشته حسن بن ابى الحسن دیلمى را خواندهام. ایشان خوشش آمد و خطاب به دیگران گفت که من جزو رهبران آینده خواهم شد و توصیه من را به شهید سید عباس موسوی کرد.
* شهید نصرالله در آن زمان از چه طریقی با حضرتامام ارتباط میگرفتند و رابطشان چه کسی بود؟
در ایران از طرف امام و جمهوری اسلامی رابط حزبالله، امام خامنهای بود که آن موقع تازه رئیسجمهور شده بودند. شهید نصرالله از آیتالله خامنهای خط میگرفتند و ایشان هم آن موقع به گونهای به خطدهی کردند که اختلاف اَمَل و حزبالله تمام شود.
* توصیه ویژه رهبر انقلاب به سید حسن درباره نبیه بری
شهید نصرالله به نقل از مقام معظم رهبری برای من تعریف میکرد که امام خامنهای به او گفته است، روزی خواهد رسید که شما و حزبالله به جنش اَمَل و شخص آقای نبیه بری نیازمند خواهید شد و ارتباط با ایشان خیرات و برکاتی برای شما خواهد داشت.
آقای نصرالله به من میگفت، راهنمایی حضرت آقا اختلافات را پایان داد و کمکم بعد از جنگ 2006 که معروف به جنگ 33 روزه بود دیدیم که آقای نبیه بری تبدیل شد به فرمانده دیپلماسی حزبالله. طوری که آقای نصرالله همه کارهای مذاکرات را به ایشان سپرده بود. به تدریج اگر چه اَمَل و حزبالله دو تشکیلات شیعه جدا بودند منتهی از لحاظ سیاسی با وحدت و هم افزایی کار میکردند.
آقای نصرالله میگفت پیشبینیهای مقام معظم رهبری خیلی عجیب بود و همهشان هم محقق و حزبالله به یک قدرت بلامنازع در لبنان و حتی در کشورهای عربی تبدیل شد. کاری کرد که ارتش همه کشورهای عربی نمیتوانستند انجام بدهند.
سید حسن نصرالله به رهبر شجاع و عزیز ملتهای عرب تبدیل شد و فوقالعاده در منطقه قدرت پیدا کرد و به تدریج حزبالله از یک هسته کوچک به یک حزب قوی بر پایه ایمان، جهاد، فداکاری، مقاومت و مقابله با رژیم صهیونیستی تبدیل گردید و سید حسننصرالله در مدت زمان کمی به مظهر وحدت، عزت و پیشرفت در لبنان بدل شد.
*تدوین برنامه 20 ساله شهید نصرالله برای نابودی رژیم صهیونیستی
* تحرکات و فعالیتهای شهید نصرالله از چه زمانی محدود، مخفیانه و محرمانه شد؟
شهید نصرالله قبل از جنگ 33 روزه، در میان همه مجموعهها رفت و آمد میکرد. بعد از جنگ 2006 که شرایطش امنیتی شد، محدودیتهای امنیتی پیدا کرد. دیگر به شکل ویژهای زندگی میکرد. نوع زندگیاش هم این بود عبادت، تهجد، تلاوت قرآن، توسل، دعا، تحلیل، مطالعه، مشورت گرفتن، قدرت عملیات جنگ روانی، به موقع صحبت کردن، تقسیم کار، توزیع نقش، دیدهبانی، رصد، دشمن شناسی.
ایشان روزنامهها و برنامههای دشمن را روز به روز مطالعه میکرد و ارزیابی کلان راهبردی از تحرکات رژیم صهیونیستی داشت؛ استراتژیهای 20 ساله نابودی اسرائیل را تدوین کرده بود. خودشان و شهید عماد مغنیه و دوستانش بر اساس همان راهبرد 20 ساله حرکت کردند الان 20 سال از آن راهبرد نگذشته که رژیم صهیونیستی در مسیر نابودی قرار گرفته است.
حزبالله با درایت شهید عباس موسوی و شهید نصرالله از یک حزب محلی به یک حزب ملی و یک قدرت منطقهای و بین المللی برپایه ایمان، جهاد، فداکاری و شهادت طلبی تبدیل شد.
*روایت آیتالله کعبی از آخرین دیدارش با سیدحسننصرالله
* میگویند شهید نصرالله به مسائل امنیتی، توجه جدی داشت و نسبت به مسائل حفاظتی و امنیتی بسیار هوشیار بود. نظر شما در اینباره چیست؟
شهید سید حسن نصرالله به مسائل امنیتی فوق العاده اهمیت میداد و به این مسائل از موضع عمل به تکلیف شرعی نگاه میکرد. با این حال عاشق شهادت بود. در یکی از دیدارهای اخیری که با ایشان داشتم- فکرمیکنم دیدار آخر- ایشان به من گفت، پیر شدم اما شهید نشدم.
*نصرالله سازمان حفاظت اطلاعات را در حزبالله تاسیس کرد
شهید نصرالله در مسائل امنیتی خیلی دقیق بود و مسائل حفاظتی و اطلاعاتی را به دقت اجرا میکرد. ایشان یکبار در واکنش به یک اقدام ضد امنیتی دشمن، اقدامات هوشمندانهای انجام دادند که من نمیخواهم توضیح بدهم.
سختیهای زیادی هم به خاطر مسائل حفاظتی کشید. آن اواخر، حفاظت اطلاعات حزبالله لبنان را با نظر خودش تاسیس و راهاندازی کرد. اما نحوه ترور شهید نصرالله را ببینید که چقدر بمب آنهم همراه با مواد دیگر روی یک ساختمان ریختند تا شهید نصرالله را ترور کنند.
به هرجهت، سید حسن نصرالله بین دو گزینه مخیر بود. یا از صحنه جبهه و جهاد کنار بکشد و به فکر حفظ خودش باشد یا در دوران شرایط سخت میدان را فرماندهی کند حتی اگر ریسک و خطر جهاد را داشته باشد و ایشان راه دوم که راه جهاد و شهادت و در واقع راه فرماندهی و خطر کردن بود را انتخاب کرد.
* رژیم صهیونیستی؛ شهید نصرالله را از طریق تکنولوژی ترور کرد نه نفوذ گسترده
* برخی میگویند در کنار موفقیتهای بزرگ سید حسننصرالله، بعضاً نفوذ به تشکیلات حزبالله لبنان نیز وجود داشت. به نظر شما چقدر چنین ادعای صحیح است؟
ایشان جلوی نفوذ را تا حد زیادی گرفته بود. من با توجه به شناختی که از حزبالله لبنان دارم این تحلیل را نمیپذیرم که نفوذ گستردهای از سوی رژیم صهیونیستی در حزبالله وجود داشت. مزدورها انگشت شمار بودند و رژیم صهیونیستی از تکنولوژی و فنآوری استفاده کرد. سرویسهای جاسوسی جهان و آمریکا و اروپا که در خدمت رژیم صهیونیستی بوده و هستند.
اگر حزبالله از لحاظ امنیتی دچار فروپاشی میشد و نفوذ رژیم صهیونیستی در تشکیلات حزبالله گسترده و واقعی بود حزبالله نمیتوانست در این جنگ سرنوشت ساز بلافاصله خودش را بازسازی کند. الان حزبالله خودش را بازسازی کرده است هم در مسائل نظامی قویتر شده و هم در مسائل امنیتی.
* تدبیر شهیدنصرالله برای شرایط بعد از ترور فرماندهان
* گفته شده بازسازی حزبالله لبنان و جایگزین شدن فرماندهان تدبیر شهید نصرالله بوده و ایشان برای شرایط بعد از ترور احتمالی فرماندهان برنامه داشته است.
شهید نصرالله تدبیر کرده بود که در هر فرمانده، چند نفر جانشین داشته باشد است که اگر فرماندهی، شهید شد جانشینش فوراً کار را به عهده بگیرند.
من به عنوان کسی که هم فرماندهان شهید را میشناختم و هم فرماندهان جایگزین را، میگویم که حزبالله در بٌعد نظامی بسیار قویتر و خلاقتر شده است. اکنون حزبالله لبنان اتاق فرماندهی جنگ تشکیل داده است و از ساختار سیاسی شان بازسازی شده متناسب با وضعیت جدیدشان کار را ادامه میدهند.
همه عملیاتهای نظامی و حمله زمینی رژیم صهیونیستی شکست خورده است به گونهای که وزیر جنگ آنها که عزل شد اعتراف کرده بود که رژیم صهیونیستی در جنگ زمینی نمیتواند موفق باشد. سانسور شدیدی در سرزمینهای اشغالی حاکم است و بر اساس این سانسور، رژیم تلفاتش را به صورت واقعی اعلام نمیکند. ضربههای حزبالله به رژیم صهیونیستی فلج کننده بوده است.
* پیام معاون لجستیکی حزبالله درباره ذخایر موشکی
* درباره ذخایر استراتژیک؛ رژیم صهیونیستی مدعی است که حزبالله توان فرسایشی کردن جنگ را به دلیل کاهش ذخایر راهبردی ندارد.
حسب اطلاعی که دارم، مطمئنم که اینطور نیست و حزبالله آماده یک جنگ طولانی با رژیم صهیونیستی است. شهید سهیل حسین حسینی که معاون لجستیکی حزبالله لبنان بود، 4- 5 روز روز قبل از شهادتش و بعد از شهادت سیدحسن، به بنده پیام داد و گفت ما از لحاظ نظامی، امکانات، توان مالی و نظامی بسیار قوی هستیم و نگران ادامه جنگ نیستیم.
* از نظر شما مهمترین عامل موفقیت شهید نصرالله چه بود؟
توکل و ایمان به خدا و ولایتمداری. من بارها از او شنیدم که کرامتها، الطاف، امدادها و توجهات خاص حضرت ولی عصر(عج) شامل حال حزبالله شده است و خیلی به امدادهای حضرت ولیعصر(عج) امیدوار بود و بر اساس این ارتباط معنوی، ایشان به رهبر معظم انقلاب عشق میورزید.
شهید نصرالله یکبار به من گفت که ما بعد از کنفرانس شرم الشیخ به ایران آمده بودیم. به آقا عرض کردیم که حزبالله دیگر دارد تمام میشود چون بحث خلع سلاح حزبالله مطرح بود و ما دیگر نمیتوانستیم کاری کنیم. خلع سلاح هم بشویم کاری از ما برنمی آید. میگفت آقا فرمود نگران نباشید هیچکس نمیتواند حزبالله را خلع سلاح کند.
* خبری از تشییع شان پیکر شهید نصرالله ندارید؟
لازم است که بعد از اعلام پیروزی، یک تشییع باشکوه منطقهای و جهانی در تراز شهید سیدحسن نصرالله و شهید هاشم صفی الدین برگزار شود؛ ان شاءالله این تشییع بعد از آتشبس انجام می شود.
* آتشبس یعنی پیروزی حزبالله
* هر آتش بسی تعریفش پیروزی حزبالله است؟
منظور از آتشبس، یعنی ترسیم معادله و توازن قدرت به نفع حزبالله. حزب الله از همان اول گفته است و خود شهید نصرالله هم گفته بودند که ما موقعی دست از جنگ برمیداریم که رژیم صهیونیستی از غزه عقب بنشیند.
* شیخ نعیم قاسم ساختار حزبالله را بر اساس جنگ سرنوشتساز متحول کرده است
* سؤال پایانی درباره شیخ نعیم قاسم است. نظرتان درباره معرفی ایشان به عنوان دبیرکل حزبالله چیست؟
حجت الاسلام والمسلمین علامه مجاهد شیخ نعیم قاسم با ایمان، جهاد، صلابت و استحکام پرچم مکتب شهید نصرالله را به دست گرفته است. خود ایشان اعلام کردند همه برنامههای جهادی شهیدنصرالله را مو به مو اجرایی میکنیم و اساساً اسم عملیاتهای خودشان را لبیک یا نصرالله گذاشتند و بهحمدالله خیلی خوب پیش رفتهاند و ضربههای سختی به رژیم صهیونیستی زدهاند.
حسب اطلاع بنده از تغییرات ساختاری در حزبالله لبنان، آقای شیخ نعیم قاسم، ساختار و تشکیلات حزبالله لبنان را بر اساس یک جنگ سرنوشتساز در مسیر نابودی رژیم صهیونیستی متحول کرده است.
آیتالله کعبی معتقد است حزب الله لبنان علی رغم خسارات بزرگی که در جنگ اخیر به آن وارد شده، توانسته با مدیریت و فرماندهی شیخ نعیم قاسم به عنوان دبیرکل جدید، خود را بازسازی کند و در این میان تدابیر شهید سید حسن نصرالله برای جایگزینی فرماندهان در حزب الله نیز تاثیر زیادی داشته است.
مشروح گفتگوی آیتالله کعبی با تسنیم به بهانه شهادت سید حسن نصرالله دبیرکل شهید حزب الله لبنان را در ادامه میخوانید:
موضوع گفتوگوی ما مرتبط با وقایع اخیر و به طور خاص شخصیت شهید نصراالله است؛ برای شروع گفتوگو میخواهم که درباره دهه 80 میلادی و روند تشکیل حزبالله لبنان و همچنین آشنایی خودتان با شهید نصرالله توضیحی بفرمائید.
بنده اواخر سال 61 و ابتدای سال 62 در قالب یک ماموریت چند مرحلهای از طرف سپاه به لبنان اعزام شدم که مرحله اول، سه ماه و نیم طول کشید.
در آن مقطع، نیروهای قوای محمد رسول الله به آنجا- لبنان- رفته بودند و 6 ماه هم از حضورشان میگذشت؛ جاویدالاثر حاج احمد متوسلیان هم تازه اسیر شده بود؛ آن موقع مشکلاتی در لبنان بود و من بر اساس یک ماموریت از سپاه عازم لبنان شدم.
شعار "راه قدس از کربلا میگذرد" هم دقیقاً همان زمان مطرح شده بود و سوال این بود که آیا کل نیروها به ایران برگردند یا اینکه با یک سازمان فرهنگی، اجتماعی، تشکیلاتی همراه شوند و کادرسازی نیروهای جدید لبنان را دنبال کنند.
در آن مقطع، شهید نصرالله، شهید سید عباس موسوی، شهید راغب حرب و بزرگان و علمای انقلابی لبنان به ایران میآمدند و با حضرت امام(ره) دیدار میکردند؛ آن موقع لبنان اشغال شده و اسرائیل تا بیروت هم رسیده بود و حالا انقلابیهای لبنان با امام(ره) دیدار داشتند که ببینند تکلیف چیست؟
از زبان شهید نصرالله که در این دیدار حضور داشتند، نقل میکنم. ایشان میگفت: خدمت امام (ره) که رسیدیم ایشان فرمود تکلیف روشن است. به لبنان برگردید. «إِن تَنصُرُواْ ٱللَّهَ یَنصُركُم وَیُثَبِّت أَقدَامَكُم». همین که امام چنین راهبردی را مشخص کردند، سپاه تصمیم گرفت نیروهایی برای کادرسازی و شکل دهی مبارزین لبنانی برای جنگ با اسرائیل به لبنان بفرستد.
آن موقع من در سپاه خوزستان بودم. با تماس گرفتند و گفتند حاضرید به لبنان بروید؟ گفتم بله. در آن سه ماه و نیم اول که ما مستقر شدیم، تقریباً روزی 13 - 14 ساعت با شهید سید عباس موسوی دبیر کل شهید حزبالله و بعد با آقای شهید سید حسن نصرالله و علمایی که در بقاع شرقی و در بعلبک بودند، جلسه میگذاشتیم و اصلاً با هم زندگی میکردیم.
آقای نصرالله یکبار در نبی شیث نماز میخواند و یکبار در بعلبک. شهید سید عباس هم همینطور. محل نمازشان جابهجا می شد و ما آشناییمان آنجا شکل گرفت یعنی قبل از تشکیل سازمان حزبالله.
آن زمان، شهید نصرالله با علما و روحانیون قم در ارتباط بود؟
بله در قم تحصیل میکردند. یادم هست شهید نصرالله 22 ساله بود و بنده 20 سال داشتم و با هم دوست شده بودیم. ایشان به من میگفت وقتی امام(ره) فرمود به لبنان برگردید، اول فکر میکردیم که امام(ره) میخواهد به ما روحیه بدهد. بعد فهمیدیم که پیروزی بر رژیم صهیونیستی با نصرت دین الهیست و این باعث شد که ما عزممان را جزم کنیم.
قبل از اشغال لبنان و سال 1982 شهید نصرالله ایران بود؟
قبل از اشغال لبنان توسط رژیم صهیونیستی در 1982 آقای نصرالله ایران بود. به قم آمده بود. سال 60 و ابتدای 61 در حوزه قم به طلاب لبنانی و عرب درس میداد و آنقدر شیرین و قوی درس می داد که طرفدار و خواهان زیادی داشت اما مسائل لبنان را هم دنبال میکرد.
* استقرار کادر سپاه در بعلبک و آغاز ماموریت سیدحسن نصرالله
درباره حضور همزمان شما با شهید نصرالله در بعلبک خاطرهای دارید؟
ایشان از سنین نوجوانی یعنی 14 -15 سالگی در روستایشان نماینده سیاسی اَمَل بود. امام موسی صدر، الهام بخش شهید نصرالله بود. در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی در کنگره چهارم اَمَل، شهید نصرالله و مجموعهای از نیروهای اَمَل خواهان تغییر اساسنامه بر پایه ولایتفقیه می شوند و میگویند ولایت فقیه مشروعیت بخش است و اصل ولایت فقیه را باید در اساسنامه بگنجانید تا ما بمانیم که موافقت نمیشود و اینها هم جدا میشوند و یک تشکیلاتی به نام اَمَل اسلامیه درست میکنند که دبیر این اَمَل اسلامیه ابوهشام (سیدحسین موسوی) بود.
کادر سپاه هم در بعلبک مستقر شده بود و به اتفاق مجموعه بسیجیهایی که آمده بودند، ماموریتشان آموزش، کار فرهنگی، اجتماعی و کادرسازی بود و محل آموزش این نیروهایی که میخواستند با اسرائیل بجنگند هم در پادگان جنتا قرار داشت که البته بعداً اسرائیل آنجا را چند بار بمباران کرد و تعدادی از بچههای سپاه و تعدادی هم از نیروهای لبنانیها شهید و زخمی شدند.
شهیدان نصرالله و سید عباس موسوی و بزرگان و روحانیت حوزه بعلبک جزو دوره اول آموزش نظامی و سیاسی بودند که در پادگان جنتا برگزار شد و آموزش رسمی نظامی سختی هم دیده بودند. بعد از آن، تشکیلاتی در بقاع درست شد که شهید نصرالله مسئول نیروی انسانی این تشکیلات بود.
* جذب نیرو از چه سالی شروع شد؟
در سال 62 جذب نیرو شروع شد. همزمان با آن، در بیروت هم نیروهای انقلابی مجاهدی مثل شهید عماد مغنیه، شهید مصطفی بدرالدین و شهید سید فواد شکر (حاج سید محسن) یک سازمانی به نام گروه جهاد اسلامی درست کردند که فعالیتهایی داشتند و این بستری برای مبارزه علیه رژیم صهیونیستی شد. هسته اصلی این فعالیت هم فضلا و علمایی بودند که همراه شهید سید عباس موسوی از نجف آمده بودند و در حوزه بعلبک مستقر شدند.
* تشکیل حوزه بعلبک و با مبارز با اسرائیل با کلاشنیکف
* حوزه بعلبک را چه کسی تاسیس کرد و فلسفه تشکیل آن چه بود؟
حوزه بعلبک را شهید سید عباس موسوی تاسیس کرد. شیخ حسن یاسین و شیخ محمد خاتون هم از هستههای اصلی حوزه بعلبک بودند و سپاه هم در بعلبک مستقر شده بود. کار سپاه، هم کار فرهنگی، اجتماعی، خدماتی، آموزش نظامی، آموزش نیروی انسانی بود و تعداد سپاهیان هم زیاد نبودند.
لبنانیها واقعاً وارد یک فضای دیگری شده بودند و میتوانم بگویم هسته اصلی با طلاب و فضلایی بود که در نجف تحصیل کرده و برگشته بودند اما فرهنگ حاکم در لبنان همچنان فرهنگ غربی و فرهنگ احزاب چپ و احزاب ناسیونالیست و امثال اینها بود.
حالا یک عده جوان با دست خالی و سلاحهایی مثل کلاشنیکف میخواستند با اسرائیل بجنگند. هیچ چیزی هم جز ایمان و امید نداشتند و یک عده هم مسخرهشان میکردند و میگفتند مگر می شود اینطور با اسرائیل جنگید؟
* سیدحسن گفت؛ روز عملیات احمد قصیر قرار بود 2 عملیات انجام شود
* آن زمان که هنوز حزبالله رسماً تشکیل نشده بود؛ عملیاتهای بزرگی مثل عملیات احمد قصیر انجام شد؛ این عملیاتها چطور طراحی می شد؟
درباره عملیات احمد قصیر. یادم هست شهید سید حسن درباره این عملیات به من میگفت قرار بود دو عملیاتی استشهادی انجام شود. عملیات احمد قصیر انجام شد و عملیات دیگر انجام نشد. این برادر( مجری عملیات دوم،) از عملیات برگشت و عملیات را انجام نداد. شهید نصرالله میگفت ما در اخلاصش، در ایمان، جهاد، فداکاری و عشقش به شهادتش شک نداشتیم. بعد از قول او گفت که ما میخواهیم شهید شویم و شهید باید طبق فتوا باشد؛ دقایق آخر که می خواستم عملیات استشهادی انجام دهم به فلان آقا که نماینده مرجع تقلید در لبنان بود زنگ زدم که این عملیات استشهادی جایز است یا جایز نیست. او هم برایم خیلی قید و شرط و شروط گذاشت دیدم نمیشود با قید و شرط این عملیات را انجام داد. تکلیف دیگری نداشتم و عملیات را انجام ندادم.
شهیدنصرالله میگفت از همان لحظه پی بردیم که اگر بخواهیم حزبی تشکیل بدهیم که پرچم جهاد به دست بگیرد و با اسرائیل بجنگد، این نمیشود مگر اینکه همهشان مقلد امام خمینی(ره) شوند و نمیشود بین تقلید و جهاد تفکیک کنیم. شهید نصرالله گفت بر همین اساس به ایران آمدیم و با بعضی از بزرگان صحبت کردیم و گفتیم که ما میخواهیم بحث تقلید را پیش ببریم اما در لبنان کارهایمان پیش نمی رود مگر اینکه تقلید از امام خمینی(ره) شود.
* سیدحسن گفت که مشکل عدول از تقلید را آقای شاهرودی حل کرد
شهید نصرالله میگفت، به برخی بزرگان گفتیم آیا اجازه میدهید عدول تقلید کنیم؟ (تغییر از مرجعی به مرجع دیگر) همه آقایون به ما می گفتند که علیالمبنا اگر اعلمیت امام برای شما ثابت نشود، نمیتواند از تقلید عدول کنید. بعد پیش مرحوم آیتالله آقای سیدمحمود هاشمی شاهرودی رفتیم که ایشان خیلی راحت مسئله را حل کرد و گفت پاسخ آسان است.
آقای هاشمی شاهرودی گفت استادمان شهید (محمدباقر) صدر معتقد است که اعلم تنها در مسائل فرعی فقهی و اصولی نیست بلکه اعلم در شناخت اسلام باید باشد و اعلم در اجرای فتوا در زندگی و اعلم در اسلام شناسی و امام خمینی(ره) در این زمینه ها اعلم از همه است.
* حزبالله زمان تشکیل 350 نفر نیرو داشت؛ دشمن فکر میکرد 10 هزار نیرو دارد
* درباره تشکیل رسمی حزبالله لبنان بفرمائید. این عملیاتهای چریکی و پارتیزانی چگونه منجر به تشکیل حزبالله لبنان شد؟
عملیات پارتیزانی برای مدتها ادامه پیدا کرد و کم کم حزبالله با پختگی، یک شورا به عنوان شورای سیاست گذاری یا شورای رهبری تشکیل داد. در واقع تشکیلات سیاسی شکل گرفت. تشکیلات نظامیشان هم خیلی ابتدایی بود و صهیونیستها فکر میکردند که مثلاً نیروی حزبالله در هنگام تاسیس 10 هزار نفر بود در حالی که حزبالله آنزمان 350 نفر بیشتر آدم نداشت.کلاً هسته اولیهاش طلبه، فاضل، معلم، دانشجو یا دانش آموز بود. بچههای عادی بودند.
* شهید عباس موسوی چه تفاوتی با شهید نصرالله داشت؟ و اساسا ارتباط آنها با یکدیگر چگونه بود؟
شهید سیدعباس موسوی پدر معنوی آقای نصرالله بود و سنش هم 12 سال از شهید نصرالله بزرگتر بود. خود آقای نصرالله برای من تعریف کرد موقعی که از سیدمحمد غروی نامه گرفت -که الان هم در قید حیات است- 14-15 ساله بود. در این نامه، شهید نصرالله به سه نفر یعنی آقای سیدمحمدباقر حکیم، مرحوم سیدمحمود هاشمی شاهرودی و سیدمحمد باقر صدر معرفی شده بود.
* روایت سید حسننصرالله از جلسه پرسش و پاسخ با شهید محمدباقر صدر
شهیدنصرالله میگفت: هرکاری کردم مرحوم آقای حکیم را پیدا نکردم و آقای شاهرودی هم نشد. از طریق یکی از دوستان لبنانی علی کریم -که شهید شد- شهید سید عباس را پیدا کردم. ایشان من را پیش شهید سید محمد باقر صدر برد و شهید سید محمد باقر صدر از من سوالاتی کرد که عمده آن سوالات سیاسی بود. ایشان دید که من نسبت به لبنان پختگی دارم و خیلی کامل جواب میدهم. بعد هم یک سری سوالات اجتماعی و دینی کرد. گفتم کتاب ارشاد القلوب نوشته حسن بن ابى الحسن دیلمى را خواندهام. ایشان خوشش آمد و خطاب به دیگران گفت که من جزو رهبران آینده خواهم شد و توصیه من را به شهید سید عباس موسوی کرد.
* شهید نصرالله در آن زمان از چه طریقی با حضرتامام ارتباط میگرفتند و رابطشان چه کسی بود؟
در ایران از طرف امام و جمهوری اسلامی رابط حزبالله، امام خامنهای بود که آن موقع تازه رئیسجمهور شده بودند. شهید نصرالله از آیتالله خامنهای خط میگرفتند و ایشان هم آن موقع به گونهای به خطدهی کردند که اختلاف اَمَل و حزبالله تمام شود.
* توصیه ویژه رهبر انقلاب به سید حسن درباره نبیه بری
شهید نصرالله به نقل از مقام معظم رهبری برای من تعریف میکرد که امام خامنهای به او گفته است، روزی خواهد رسید که شما و حزبالله به جنش اَمَل و شخص آقای نبیه بری نیازمند خواهید شد و ارتباط با ایشان خیرات و برکاتی برای شما خواهد داشت.
آقای نصرالله به من میگفت، راهنمایی حضرت آقا اختلافات را پایان داد و کمکم بعد از جنگ 2006 که معروف به جنگ 33 روزه بود دیدیم که آقای نبیه بری تبدیل شد به فرمانده دیپلماسی حزبالله. طوری که آقای نصرالله همه کارهای مذاکرات را به ایشان سپرده بود. به تدریج اگر چه اَمَل و حزبالله دو تشکیلات شیعه جدا بودند منتهی از لحاظ سیاسی با وحدت و هم افزایی کار میکردند.
آقای نصرالله میگفت پیشبینیهای مقام معظم رهبری خیلی عجیب بود و همهشان هم محقق و حزبالله به یک قدرت بلامنازع در لبنان و حتی در کشورهای عربی تبدیل شد. کاری کرد که ارتش همه کشورهای عربی نمیتوانستند انجام بدهند.
سید حسن نصرالله به رهبر شجاع و عزیز ملتهای عرب تبدیل شد و فوقالعاده در منطقه قدرت پیدا کرد و به تدریج حزبالله از یک هسته کوچک به یک حزب قوی بر پایه ایمان، جهاد، فداکاری، مقاومت و مقابله با رژیم صهیونیستی تبدیل گردید و سید حسننصرالله در مدت زمان کمی به مظهر وحدت، عزت و پیشرفت در لبنان بدل شد.
*تدوین برنامه 20 ساله شهید نصرالله برای نابودی رژیم صهیونیستی
* تحرکات و فعالیتهای شهید نصرالله از چه زمانی محدود، مخفیانه و محرمانه شد؟
شهید نصرالله قبل از جنگ 33 روزه، در میان همه مجموعهها رفت و آمد میکرد. بعد از جنگ 2006 که شرایطش امنیتی شد، محدودیتهای امنیتی پیدا کرد. دیگر به شکل ویژهای زندگی میکرد. نوع زندگیاش هم این بود عبادت، تهجد، تلاوت قرآن، توسل، دعا، تحلیل، مطالعه، مشورت گرفتن، قدرت عملیات جنگ روانی، به موقع صحبت کردن، تقسیم کار، توزیع نقش، دیدهبانی، رصد، دشمن شناسی.
ایشان روزنامهها و برنامههای دشمن را روز به روز مطالعه میکرد و ارزیابی کلان راهبردی از تحرکات رژیم صهیونیستی داشت؛ استراتژیهای 20 ساله نابودی اسرائیل را تدوین کرده بود. خودشان و شهید عماد مغنیه و دوستانش بر اساس همان راهبرد 20 ساله حرکت کردند الان 20 سال از آن راهبرد نگذشته که رژیم صهیونیستی در مسیر نابودی قرار گرفته است.
حزبالله با درایت شهید عباس موسوی و شهید نصرالله از یک حزب محلی به یک حزب ملی و یک قدرت منطقهای و بین المللی برپایه ایمان، جهاد، فداکاری و شهادت طلبی تبدیل شد.
*روایت آیتالله کعبی از آخرین دیدارش با سیدحسننصرالله
* میگویند شهید نصرالله به مسائل امنیتی، توجه جدی داشت و نسبت به مسائل حفاظتی و امنیتی بسیار هوشیار بود. نظر شما در اینباره چیست؟
شهید سید حسن نصرالله به مسائل امنیتی فوق العاده اهمیت میداد و به این مسائل از موضع عمل به تکلیف شرعی نگاه میکرد. با این حال عاشق شهادت بود. در یکی از دیدارهای اخیری که با ایشان داشتم- فکرمیکنم دیدار آخر- ایشان به من گفت، پیر شدم اما شهید نشدم.
*نصرالله سازمان حفاظت اطلاعات را در حزبالله تاسیس کرد
شهید نصرالله در مسائل امنیتی خیلی دقیق بود و مسائل حفاظتی و اطلاعاتی را به دقت اجرا میکرد. ایشان یکبار در واکنش به یک اقدام ضد امنیتی دشمن، اقدامات هوشمندانهای انجام دادند که من نمیخواهم توضیح بدهم.
سختیهای زیادی هم به خاطر مسائل حفاظتی کشید. آن اواخر، حفاظت اطلاعات حزبالله لبنان را با نظر خودش تاسیس و راهاندازی کرد. اما نحوه ترور شهید نصرالله را ببینید که چقدر بمب آنهم همراه با مواد دیگر روی یک ساختمان ریختند تا شهید نصرالله را ترور کنند.
به هرجهت، سید حسن نصرالله بین دو گزینه مخیر بود. یا از صحنه جبهه و جهاد کنار بکشد و به فکر حفظ خودش باشد یا در دوران شرایط سخت میدان را فرماندهی کند حتی اگر ریسک و خطر جهاد را داشته باشد و ایشان راه دوم که راه جهاد و شهادت و در واقع راه فرماندهی و خطر کردن بود را انتخاب کرد.
* رژیم صهیونیستی؛ شهید نصرالله را از طریق تکنولوژی ترور کرد نه نفوذ گسترده
* برخی میگویند در کنار موفقیتهای بزرگ سید حسننصرالله، بعضاً نفوذ به تشکیلات حزبالله لبنان نیز وجود داشت. به نظر شما چقدر چنین ادعای صحیح است؟
ایشان جلوی نفوذ را تا حد زیادی گرفته بود. من با توجه به شناختی که از حزبالله لبنان دارم این تحلیل را نمیپذیرم که نفوذ گستردهای از سوی رژیم صهیونیستی در حزبالله وجود داشت. مزدورها انگشت شمار بودند و رژیم صهیونیستی از تکنولوژی و فنآوری استفاده کرد. سرویسهای جاسوسی جهان و آمریکا و اروپا که در خدمت رژیم صهیونیستی بوده و هستند.
اگر حزبالله از لحاظ امنیتی دچار فروپاشی میشد و نفوذ رژیم صهیونیستی در تشکیلات حزبالله گسترده و واقعی بود حزبالله نمیتوانست در این جنگ سرنوشت ساز بلافاصله خودش را بازسازی کند. الان حزبالله خودش را بازسازی کرده است هم در مسائل نظامی قویتر شده و هم در مسائل امنیتی.
* تدبیر شهیدنصرالله برای شرایط بعد از ترور فرماندهان
* گفته شده بازسازی حزبالله لبنان و جایگزین شدن فرماندهان تدبیر شهید نصرالله بوده و ایشان برای شرایط بعد از ترور احتمالی فرماندهان برنامه داشته است.
شهید نصرالله تدبیر کرده بود که در هر فرمانده، چند نفر جانشین داشته باشد است که اگر فرماندهی، شهید شد جانشینش فوراً کار را به عهده بگیرند.
من به عنوان کسی که هم فرماندهان شهید را میشناختم و هم فرماندهان جایگزین را، میگویم که حزبالله در بٌعد نظامی بسیار قویتر و خلاقتر شده است. اکنون حزبالله لبنان اتاق فرماندهی جنگ تشکیل داده است و از ساختار سیاسی شان بازسازی شده متناسب با وضعیت جدیدشان کار را ادامه میدهند.
همه عملیاتهای نظامی و حمله زمینی رژیم صهیونیستی شکست خورده است به گونهای که وزیر جنگ آنها که عزل شد اعتراف کرده بود که رژیم صهیونیستی در جنگ زمینی نمیتواند موفق باشد. سانسور شدیدی در سرزمینهای اشغالی حاکم است و بر اساس این سانسور، رژیم تلفاتش را به صورت واقعی اعلام نمیکند. ضربههای حزبالله به رژیم صهیونیستی فلج کننده بوده است.
* پیام معاون لجستیکی حزبالله درباره ذخایر موشکی
* درباره ذخایر استراتژیک؛ رژیم صهیونیستی مدعی است که حزبالله توان فرسایشی کردن جنگ را به دلیل کاهش ذخایر راهبردی ندارد.
حسب اطلاعی که دارم، مطمئنم که اینطور نیست و حزبالله آماده یک جنگ طولانی با رژیم صهیونیستی است. شهید سهیل حسین حسینی که معاون لجستیکی حزبالله لبنان بود، 4- 5 روز روز قبل از شهادتش و بعد از شهادت سیدحسن، به بنده پیام داد و گفت ما از لحاظ نظامی، امکانات، توان مالی و نظامی بسیار قوی هستیم و نگران ادامه جنگ نیستیم.
* از نظر شما مهمترین عامل موفقیت شهید نصرالله چه بود؟
توکل و ایمان به خدا و ولایتمداری. من بارها از او شنیدم که کرامتها، الطاف، امدادها و توجهات خاص حضرت ولی عصر(عج) شامل حال حزبالله شده است و خیلی به امدادهای حضرت ولیعصر(عج) امیدوار بود و بر اساس این ارتباط معنوی، ایشان به رهبر معظم انقلاب عشق میورزید.
شهید نصرالله یکبار به من گفت که ما بعد از کنفرانس شرم الشیخ به ایران آمده بودیم. به آقا عرض کردیم که حزبالله دیگر دارد تمام میشود چون بحث خلع سلاح حزبالله مطرح بود و ما دیگر نمیتوانستیم کاری کنیم. خلع سلاح هم بشویم کاری از ما برنمی آید. میگفت آقا فرمود نگران نباشید هیچکس نمیتواند حزبالله را خلع سلاح کند.
* خبری از تشییع شان پیکر شهید نصرالله ندارید؟
لازم است که بعد از اعلام پیروزی، یک تشییع باشکوه منطقهای و جهانی در تراز شهید سیدحسن نصرالله و شهید هاشم صفی الدین برگزار شود؛ ان شاءالله این تشییع بعد از آتشبس انجام می شود.
* آتشبس یعنی پیروزی حزبالله
* هر آتش بسی تعریفش پیروزی حزبالله است؟
منظور از آتشبس، یعنی ترسیم معادله و توازن قدرت به نفع حزبالله. حزب الله از همان اول گفته است و خود شهید نصرالله هم گفته بودند که ما موقعی دست از جنگ برمیداریم که رژیم صهیونیستی از غزه عقب بنشیند.
* شیخ نعیم قاسم ساختار حزبالله را بر اساس جنگ سرنوشتساز متحول کرده است
* سؤال پایانی درباره شیخ نعیم قاسم است. نظرتان درباره معرفی ایشان به عنوان دبیرکل حزبالله چیست؟
حجت الاسلام والمسلمین علامه مجاهد شیخ نعیم قاسم با ایمان، جهاد، صلابت و استحکام پرچم مکتب شهید نصرالله را به دست گرفته است. خود ایشان اعلام کردند همه برنامههای جهادی شهیدنصرالله را مو به مو اجرایی میکنیم و اساساً اسم عملیاتهای خودشان را لبیک یا نصرالله گذاشتند و بهحمدالله خیلی خوب پیش رفتهاند و ضربههای سختی به رژیم صهیونیستی زدهاند.
حسب اطلاع بنده از تغییرات ساختاری در حزبالله لبنان، آقای شیخ نعیم قاسم، ساختار و تشکیلات حزبالله لبنان را بر اساس یک جنگ سرنوشتساز در مسیر نابودی رژیم صهیونیستی متحول کرده است.