شناسهٔ خبر: 69771518 - سرویس بین‌الملل
نسخه قابل چاپ منبع: راهبرد معاصر | لینک خبر

گزارش «القدس العربی»؛

جهان نگران تصمیمات خلق الساعه ترامپ

پیروزی نامزد جمهوری خواهان در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا تأثیرات زیادی بر سیاست بین‌الملل و تحولات غرب آسیا خواهد داشت. تغییرات احتمالی در کاخ سفید می‌تواند تبعات گسترده‌ای در جهان و منطقه داشته باشد.

صاحب‌خبر -

 

به گزارش «راهبرد معاصر»؛ پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات ریاست ‌جمهوری آمریکا برای مردم منطقه فاجعه‌ای بزرگ به شمار می رود که به مصیبت‌های متوالی از زمان عملیات «طوفان الاقصی» می افزاید. ورود ترامپ به کاخ سفید برای بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل که مدت‌ها مشتاقانه در انتظارش بود، فرصتی طلایی به شمار می‌رود. 
 
وی برای دستیابی به این هدف از هیچ تلاشی فروگذار نکرد؛ از تحریک متحدان راست‌گرای خود در آمریکا گرفته تا خودداری از آتش‌بسی که کمپین ریاست ‌جمهوری جو بایدن و حزب دموکرات برای استفاده انتخاباتی در غزه به شدت به آن نیازمند بودند. اکنون با قطعی شدن بازگشت ترامپ به کاخ سفید پرسش اساسی اینکه چه آینده‌ای پیش روی منطقه خواهد بود؟
 

در ارتباط با فلسطین، ترامپ طرح «معامله قرن» را پیشنهاد کرد که از دید بسیاری ناظران غیرمنصفانه بود و حتی محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین آن را رد کرد


مطالعه رفتار ترامپ در دوره نخست ریاست‌جمهوری‌اش و تحلیل مواضع اخیر وی در کمپین انتخاباتی و اطلاعاتی که از نزدیکانش منتشر شده است، نشان می‌دهد وی درصدد است خود را به عنوان چهره‌ای «صلح طلب» معرفی کند و در مقابل، بایدن را فردی «ناتوان در پایان دادن به جنگ ها» نشان دهد. ترامپ تمایل دارد جنگ‌هایی را که برای آمریکا سودی ندارند، پایان دهد؛ اما در مواردی که منافع آشکار آمریکا مطرح است، به جدیت اهداف خود را دنبال می‌کند.
 
در دوره نخست ریاست ‌جمهوری، وی با طالبان مذاکره کرد تا زمینه خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان را فراهم کند و به درخواست رجب طیب اردوغان، رئیس‌جمهور ترکیه حمایت نظامی از کردهای سوریه را کاهش داد. با وجود این، حضور نظامی آمریکا در عراق را حفظ و به صراحت اعلام کرد، علاقه‌مند به منابع نفتی این کشور است.
 
در ارتباط با فلسطین، ترامپ طرح «معامله قرن» را پیشنهاد کرد که از دید بسیاری ناظران غیرمنصفانه بود و حتی محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین آن را رد کرد. اما نتانیاهو که می‌دانست هیچ مقام فلسطینی نمی‌تواند چنین شرایطی را بپذیرد، از طرح استقبال کرد و امیدوار بود مخالفت فلسطینیان با این پیشنهاد به اسرائیل مجوزی برای گسترش اراضی خود در غرب رود اردن بدهد.
 
ترامپ سیاست رسمی آمریکا در قبال مناقشات منطقه‌ای را کاملاً به نفع اسرائیل تغییر داد و با به‌رسمیت شناختن الحاق بلندی‌های جولان سوریه به این رژیم، انتقال سفارت آمریکا به قدس و تعطیلی کنسولگری آمریکا در اراضی اشغالی سال ۱۹۶۷، حمایتش را از اهداف توسعه‌طلبانه اسرائیل به نمایش گذاشت.
 
در قبال ایران، ترامپ موضعی کاملاً همسو با اسرائیل اتخاذ کرد و توافق هسته‌ای به‌دست‌آمده میان دولت باراک اوباما، رئیس جمهور اسبق آمریکا و تهران را که پس از مذاکرات طولانی حاصل شده بود، لغو کرد. وی حتی با دستور ترور قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران سطح تحریکات نظامی علیه ایران را افزایش داد.
 
از دیدگاه ترامپ، حمایت از اوکراین برای آمریکا سودی ندارد و در عوض، ترجیح می‌دهد به توافقی دست یابد که رضایت ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه را جلب کند، زیرا علاوه بر تحسین شخصیت محافظه‌کار پوتین، به سرمایه‌گذاری در روسیه نیز علاقه‌مند است. رئیس جمهور منتخب آمریکا تنها در صورتی همکاری با کشورهای اروپایی را سودمند می‌بیند که این کشورها امتیازات اقتصادی بیشتری به واشنگتن دهند و تلاش‌های نظامی اش را در مقابله با چین (که از نظر وی رقیب اصلی آمریکا و پایه‌ای از ایدئولوژی راست‌گرای امپریالیستی به شمار می‌رود) افزایش دهند.
 
علاوه بر این، ترامپ نفت و ثروت کشورهای عربی خلیج فارس را از منافع کلیدی آمریکا می‌داند و اسرائیل را به دلیل نقشش در حمایت از این منافع، متحدی ارزشمند تلقی می‌کند. وی نگاه کوتاه‌مدت و سودمحوری به «منافع آمریکا» دارد که در آن، منافع شخصی و خانوادگی بر هر ملاحظه دیگری اولویت دارند و با این رویکرد، سعی دارد احساسات ابتدایی و غرایز مخاطبانش را برانگیزد؛ رویکردی که غالباً عوام‌فریبانه توصیف می‌شود. در حقیقت، این نگاه سودجویانه، انگیزه اصلی رفتارهای ترامپ را شکل می‌دهد. پیروزی وی در انتخابات ریاست ‌جمهوری آمریکا برای مردم منطقه فاجعه‌ای بزرگ است که به سلسله مصیبت‌های جاری از زمان «طوفان الاقصی» اضافه می‌شود.
 
پیش‌بینی می‌شود ترامپ در قبال لبنان به سیاست‌های دولت بایدن پایبند بماند و برای توقف درگیری‌های داخلی این کشور با شرایطی تلاش و رضایت اسرائیل را جلب کند. این شرایط شامل عقب‌نشینی نیروهای حزب‌الله به شمال مناطقی است که قطعنامه ۱۷۰۱ شورای امنیت سازمان ملل متحد در سال ۲۰۰۶ تعیین کرده است و به تدریج ارتش لبنان جایگزین نیروهای حزب‌الله و سایر نیروهای مسلح در نواحی مرزی می‌شود.
 

ترامپ نفت و ثروت کشورهای عربی خلیج فارس را از منافع کلیدی آمریکا می‌داند و اسرائیل را به دلیل نقشش در حمایت از این منافع، متحدی ارزشمند تلقی می‌کند


این طرح تحت نظارت آمریکا تضمین می‌کند حزب‌الله به این مناطق بازنگردد و از دریافت تسلیحات موشکی جدید از ایران به وسیله سوریه محروم شود. بخشی از این برنامه نیز به تقویت ارتش لبنان اختصاص دارد تا موازنه قدرت به نفع دولتی زیر نفوذ آمریکا و در برابر حزب‌الله تغییر یابد. با وجود این، دستیابی به چنین توافقی مستلزم موافقت ایران است، که تاکنون محقق نشده است، زیرا تهران ترجیح می‌دهد حزب‌الله در این معادله باقی بماند تا در صورت وقوع درگیری با ائتلاف آمریکا و اسرائیل، نقش بالقوه‌ای ایفا کند.


نتانیاهو در این رویارویی مطمئن است ترامپ آمادگی بیشتری نسبت به بایدن برای ورود دارد. وی حتی نماینده‌ای به دیدار رئیس‌جمهور منتخب فرستاد تا درباره گام‌های آینده علیه ایران مذاکره کند. این رویکرد با هدف دفع نفوذ ایران در موضوع فلسطین و جلوگیری از حملات احتمالی تهران به تأسیسات نفتی این کشورها اتخاذ شد؛ تهدیدی که ایران اعلام کرده است در صورت حمله به تأسیسات هسته‌ای خود عملی خواهد کرد. از این رو، با بازگشت ترامپ به کاخ سفید احتمال حمله مشترک آمریکا و اسرائیل به ایران به شدت افزایش می‌یابد و ترامپ به دنبال احیای نفوذ آمریکا در منطقه خلیج‌فارس است که در دوران اوباما و بایدن تضعیف شده بود.
 
درباره موضوع فلسطین، احتمال می‌رود ترامپ از الحاق رسمی بخش‌های مهمی از کرانه باختری و نوار غزه به وسیله اسرائیل حمایت کند. این الحاق به‌ویژه شامل شمال نوار غزه است، منطقه‌ای که ارتش اسرائیل همچنان به پاکسازی قومی آن ادامه می‌دهد. با این رویکرد، روند شهرک‌سازی در کرانه باختری ادامه خواهد یافت و شهرک‌سازی مجدد در غزه نیز همراه با کنترل مناطق راهبردی به وسیله اسرائیل، که امکان نظارت بر تجمعات فلسطینی را فراهم می‌کند، از سر گرفته خواهد شد.
 
بر مبنای طرح «معامله قرن» که به وسیله جرد کوشنر، داماد ترامپ اوایل سال ۲۰۲۰ ارائه شد، این معامله در ازای سرزمین‌های اشغالی، به فلسطینیان از طریق واگذاری بخشی از صحرای نقب غرامت می‌دهد. چند ماه پیش نیز کوشنر تمایل خود را به تصرف بخش شمالی غزه به وسیله اسرائیل و بهره‌برداری از ساحل آن و انتقال ساکنان فلسطینی به صحرای نقب اعلام کرده بود.
 
این طرح که برای فلسطینیان تحقیرآمیز تلقی می‌شود و هیچ‌یک از گروه‌های معتبر فلسطینی را به پذیرش آن وادار نخواهد کرد. در نتیجه، اسرائیل این فرصت را خواهد یافت طرح را یک‌جانبه، با اعمال زور اجرا و فشار راست افراطی صهیونیست برای تکمیل پروژه سال ۱۹۴۸ و الحاق کامل سرزمین‌های فلسطینی میان رود اردن و دریا و اخراج بیشتر ساکنان آن را تقویت کند.

 
نتیجه گیری

ترامپ با اولویت‌دهی به منافع کوتاه‌مدت و سودمحور برای آمریکا قصد دارد با اعمال سیاست‌های یک‌جانبه و حمایت کامل از اسرائیل، به‌ویژه در مواجهه با ایران و موضوع فلسطین، نفوذ خود را در منطقه احیا کند. این رویکرد، به‌ویژه در راستای معامله قرن و احتمال تشدید سیاست‌های الحاقی اسرائیل در کرانه باختری و غزه، موجب افزایش تنش‌ها و ناآرامی‌های گسترده خواهد شد. 
 
در این میان، کشورهای عربی خلیج‌فارس نیز به‌دلیل نگرانی از نفوذ ایران و تأثیرات آن بر منافع اقتصادی خود، ممکن است با سیاست‌های ضدایرانی ترامپ همراه شوند. بازگشت ترامپ به کاخ سفید آینده‌ای نامشخص و پرمخاطره را برای منطقه به همراه خواهد داشت، زیرا منافع ملی کشورهای خاورمیانه را به مسیری پرچالش و تنش‌آفرین سوق می‌دهد.