به گزارش اقتصادنیوز به نقل از عصر ایران، یک کاربر در اینستاگرام حدود ۱۴ ماه قبل چند خط درباره اتفاقی نوشت که هر چه از ان زمان گذشته است در دور و نزدیک بیشتر شاهد این عارضه هستم.
کاربری به اسم ro_abdiii در کپشن یکی از پستهایش در تاریخ ۲۷ شهریور ۱۴۰۲ نوشت:
«یه چند وقتیه اصن حوصله فیلم و سریال ندارم، نمی تونم تمرکز کنم، حوصله ام سر می ره، وسطاش به گوشیم ور می رم. ربطی به اضطراب اینا نداره، این کاریه که اینستاگرام و ریلز و اینا باهامون کرده، مغزمون عادت کرده همه چیز رو سریع و کوتاه و خلاصه دریافت کنه، حوصله نداره برای نتیجه گیری وقت بذاره.
همینم درباره رابطههامون، غذایی که میخوریم، پولی که درمیاریم و ... صادق شده.
یه زمانی ملت کل زندگیشون حول غذا خوردن میگذشت یعنی پروسه غذا خوردن از مواد اولیه تا پخت و پز یه روز کامل زمان میبرد، الان همه چیز سریع شده و تجربه ثابت کرده این وقت اضافه چیزی به ما اضافه نکرده! فقط ما رو بی حوصله، دمدمی مزاج و سطحی کرده.
کتاب کنده، فیلم معنا گرا کنده، عشق کنده، و حتی به وجود آوردن یه آدم دیگه کنده ... زندگی در سرعت غلطی داره اتفاق می افته این روزا ما عادت کردیم صحنه هایی از زندگی همو رو دور تند با یه آهنگ تند نگاه کنیم و داستان رو بفهمیم... این در حالیه که زندگی واقعی در سرعت دیگه ای اتفاق میوفته.
باید وایسم... سرعتمو کم کنم و جور دیگه ای زندگی کنم.»
نکاتی که این کاربر جوان به زبانی ساده به آنها اشاره کرده است اتفاقا از سیر تا پیاز یک روند فراگیر و غیر قابل انکار در تمام جهان است که از بزرگ تا کوچک با آن درگیر هستند.
از این قضیه به عنوان اختلال دیجیتالی یاد میشود، در مورد کودکان که وضعیت بسیار پیچیدهتر و حتی شاید گفت نگران کننده تر است که بحث اختلال اوتیسم دیجیتال یا اختلال بیبی دیجیتال مطرح شده است.
در بسیاری از کشورهای جهان برای کودکان و چگونگی استفاده آنها از دستگاههای ارتباطی دیجیتالی چون موبایل، تبلت، لب تاپ و ... قوانین سفت و سختی وجود دارد و یا در حال تدوین و اجرا محدودیتهای خاص جهت دسترسی به تلفن همراه هستند.
وزارت آموزش و پرورش هلند دوشنبه ۲ سپتامبر ۲۰۲۴ (۱۲ شهریور ۱۴۰۳) اعلام کرد که استفاده از تلفن همراه «در تمام مدارس ابتدایی هلند» ممنوع است. البته از ابتدای سال جاری میلادی ممنوعیت استفاده از تلفن همراه در مدارس متوسطه هلند به اجرا درآمده بود.
طبق مطالعهای که توسط سازمان همکاری و توسعه اقتصادی انجام شده است، ۶۵ درصد از دانشآموزان از تلفن همراه بهعنوان عامل حواسپرتی مرتبط با افت تحصیلی در کلاسهای درس از جمله درس ریاضیات نام بردهاند. بر اساس آخرین گزارش یونسکو در مورد نظارت بر آموزش جهانی، از هر چهار کشور، یک کشور قوانین ممنوعیت استفاده از تلفن همراه در کلاسهای درس را تصویب کرده است.
قضیه فقط محدود به کودکان و نوجوانان نیست، جاناتان هایت روانشناس اجتماعی و استاد دانشگاه نیویورک، میگوید: «حتی گوشی قفلشده در جیبمان یا روی میز کارمان بیصدا فریاد میزند و حواس تکهپاره و پخشوپلای ما را بهسوی خود میکشد.»
اگر یک جستجوی ساده درباره بیماریها و اختلالات ناشی از استفاده مداوم از اینترنت و موبایل انجام دهیم از تعداد آنها و تاثیرات بسیار شدید بر زندگی افراد تعجب خواهیم کرد. بیماریهایی چون: فابینگ (Phubbing)، سندروم نوموفوبیا (Nomophobia)، سندروم سایبر کندریا (Cyberchondriasis)، سندروم فومو یا Fear of missing out (FOMO)، سندروم تونل کارپا (carpal tunnel) و ...
قضیه جالب توجه این است وقتی درباره آنها مطالعه میکنیم پی می بریم که متاسفانه هم خودمان و هم بسیاری از اطرافیانمان به شکلهای مختلف درگیر این اختلالات و مشکلات هستیم.
برای مثال افراد حاضر در یک مهمانی یا دورهمی فامیلی هستند که به جای گفتگو و خوشوبشهای مرسوم، هرکسی در جایی از منزل در حال بررسی صفحه خود در شبکههای مجازی و ... است و با اینکه افراد عملاً حضور فیزیکی دارند اما هوش و حواسشان در جای دیگری است. طبق گفته «اما سپپلو» روانشناس و نویسنده از دانشگاه استنفورد: «ممکن است طی پدیده فابینگ فرد از طریق رسانههای اجتماعی یا پیامک در حال ارتباط با فرد یا افراد دیگری باشد، اما درعینحال در حال آسیبزدن به روابط اجتماعی حضوری خود در آن لحظه و با افراد حاضر است.»
از طرفی هم همه اتفاقات روزمره به این گوشیهای هوشمند گره خورده است و ناچار به استفاده از آنها هستیم و خود به خود آلوده شبکههای اجتماعی و ... شدهایم
انگار تنها راه چاره این است هر شخصی مانند یک رژیم عذایی، یک رژیم استفاده از این وسائل هوشمند، اینترنتی و شبکههای اجتماعی و ... برای خود تعریف کند.
برای همین دوباره یاد جملات ساده، درست و تاثیر گذار همان کاربر اینستاگرام میافتم که نوشته بود: «زندگی در سرعت غلطی داره اتفاق می افته، این روزا ما عادت کردیم صحنههایی از زندگی همو رو دور تند با یه آهنگ تند نگاه کنیم و داستان رو بفهمیم... این در حالیه که زندگی واقعی در سرعت دیگه ای اتفاق میوفته. باید وایسم... سرعتمو کم کنم و جور دیگه ای زندگی کنم.»
∎