شناسهٔ خبر: 69763833 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: اعتماد آنلاین | لینک خبر

«اعتمادآنلاین» گزارش می‌دهد:

طلاق از شوهر خشن از ترس جان

ساناز بعد از سال‌ها زندگی مشترک تصمیم به طلاق گرفته است. او وقتی از شوهرش حرف می‌زند با کینه‌ای عمیق صحبت می‌کند.

صاحب‌خبر -
طلاق از شوهر خشن از ترس جان
کد خبر: 685255
|
۱۴۰۳/۰۸/۲۶ ۱۷:۳۰:۱۶

ساناز بعد از سال‌ها زندگی مشترک تصمیم به طلاق گرفته است. او وقتی از شوهرش حرف می‌زند با کینه‌ای عمیق صحبت می‌کند. این زن برای اعتمادآنلاین درباره دلایل جدایی می‌گوید.

*چند سال با شوهرت زندگی می‌کنی؟

ما ۱۰ سال قبل ازدواج کردیم و همه روزها و شب‌ها را با هم گذراندیم تا اینکه یک ماه قبل وقتی تصمیم به طلاق گرفتم، همسرم من را از خانه بیرون کرد.

*بچه هم دارید؟

یک دختر و یک پسر داریم که هر دو دبستان می‌روند.

*با دو بچه چرا می‌خواهی از همسرت جدا شوی؟

محسن خیلی خشن است. او من را کتک می‌زند. رفتارهایش دیگر برایم قابل تحمل نیست.

*از چه زمانی این درگیری شروع شد؟

از همان ماه اول ازدواج‌مان کتک می‌خوردم. اوایل بعد از اینکه می‌زد عذرخواهی می‌کرد اما بعد دیگر این کار را هم نکرد و گفت اگر نمی‌خواهی برو. من به خاطر بچه‌ها مانده بودم ولی دیگر قابل تحمل نیست.

*به نظر می‌رسد شوهرت کنترل خشم ندارد. برای درمان او کاری کرده‌ای؟

او اصلاً قبول نمی‌کند که کارش غیرعادی است، حتی خانواده‌اش او را تشویق می‌کنند. مادرش می‌گوید من هم جوان بودم از شوهرم کتک می‌خوردم. مرد باید بتواند زندگی‌اش را کنترل کند و برای این کار زنش را هم کتک می‌زند!

*چطور با همسرت آشنا شدی؟

ما از یک طایفه بودیم. در شهرستان ازدواج کردیم و به تهران آمدیم. شوهرم کار می‌کرد و من هم در خانه بودم.

*حالا بعد از جدایی می‌خواهی چه کنی؟

تصمیم دارم خانه‌ای اجاره و زندگی‌ام را اداره کنم. بچه‌ها را با حکم دادگاه به من می‌دهند تا کمی ‌بزرگ‌تر شوند. شوهرم بچه‌نگه‌دار نیست، مگر اینکه بخواهد من را اذیت کند. مهریه‌ام را هم برای اجرا گذاشته‌ام.

*می‌خواهی مهریه‌ات را بگیری؟

مهریه‌ام یک زمین بزرگ در شهرمان است. این کار را کردم تا شوهرم مجبور شود حضانت بچه ها را به من بدهد. آن‌وقت من هم زمین را به او می‌دهم. من فقط بچه‌هایم را می‌خواهم.

*کجا زندگی می‌کنی؟

تازگی‌ها در یک خانه کار می‌کنم و نظافت خانه را انجام می‌دهم. صاحبخانه گفته می‌تواند یک اتاق در حیاط خانه‌اش بدهد تا با بچه‌هایم زندگی کنم.

*فکر نمی‌کنی راهی برای حفظ زندگی مشترک وجود داشته باشد؟

آخرین بار شوهرم چنان من را زد که دستم شکست. می‌ترسم دفعه بعد جانم را بگیرد. 

برچسب‌ها: