شناسهٔ خبر: 69749652 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: خبرآنلاین | لینک خبر

اصناف ایران در گذر تاریخ؛

گفت‌وگو با نخستین زن قصاب در ایران / زاهدان بالاتر از چهارراه «چه‌کنم؟»

من هر روز چندین شقه گوشت گاو را به‌راحتی جابه‌جا و تکه‌تکه می‌کنم. این‌که چیزی نیست، اگر در دین اسلام ذبح گاو و گوسفند برای زن‌ها ممنوع نشده بود، قسم می‌خورم که در همین سن و سال کار ذبح گاوها را هم خودم انجام می‌دادم!

صاحب‌خبر -

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، در پاییز ۱۳۵۳ خبرنگار روزنامه‌ی اطلاعات در زاهدان گفت‌وگوی جالبی برای مرکز فرستاد. او با یک زن قصاب به نام «بیگم خانم» گفت‌وگو گرفته بود، نخستین زن قصاب در ایران. شرح این گزارش گفت‌وگو را که روز شنبه ۲۵ آبان ۵۳ منتشر شد در ادامه می‌خوانید:

اولین قصاب زن ایرانی «بیگم خانم» پیرزن ۶۲ ساله‌ی زاهدانی است که در خیابان پهلوی زاهدان، کمی بالاتر از چهارراه معروف «چه‌کنم؟» در یک دکان قصابی کوچک و نقلی و تر و تمیز از صبح تا شب ده‌ها تکه گوشت را شقه می‌کند و با ده‌ها مشتری زن و مرد چک و چانه می‌زند.

بیگم خانم خوش‌اخلاق، شیرین‌زبان و خوش‌مشرب است. و حتما به خاطر همین خصوصیات است که کار او بیش از کار هر قصاب دیگری در زاهدان سکه است.

«بیگم جاری شهرکی» ۶۲ سال پیش در زاهدان به دنیا آمد. هنوز خیلی جوان (یا بهتر است گفته شود بچه‌سال) بود که ازدواج کرد. شوهرش کار و بار درست و حسابی نداشت. پس از چند سال این در و آن در زدن، دست زن و بچه‌هایش را گرفت و با آن‌ها از زابل به زاهدان آمد. در زاهدان یک دکان قصابی باز کرد. اما هنوز مدت درازی نگذشته بود که ناگهان بیمار و زمین‌گیر شد. بیگم خانم می‌گوید:

- من آن زمان ۲۸ ساله بودم. دیدم نمی‌شود دست روی دست گذاشت و یک شوهر مریض و از کار افتاده را نگاه کرد و گرسنگی کشید. این بود که یک روز آستین‌ها را بالا زدم و گفتم: «هرچه بادا باد، خودم می‌روم پشت ترازو می‌ایستم و گوشت می‌فروشم...»

بیگم خانم می‌افزاید: «البته روزهای اول کار چندان ساده‌ای نبود. اما بعد هم من به کارم عادت کردم، هم مردم به این‌که از یک قصاب زن گوشت بخرند عادت کردند... و هر طور بود من توانستم زندگی خودم، شوهرم و چهار بچه‌ام را اداره کنم: فاطمه ۳۵ ساله، بدیل سی‌ساله، زهرا ۲۳ ساله و رضا ۲۲ ساله که همه‌شان ازدواج کرده‌اند و هر کدام برای خود زندگی مستقلی دارند...

بیگم با لحن خاصی می‌گوید:

- شوهرم محمد شهرکی هنوز علیل و فرتوت در خانه به سر می‌برد و در خانه به کارهای ساده می‌پردازد. اما هنوز آشپزی و لباس‌شویی را خودم انجام می‌دهم. یک مرد، در هر حال مرد است و اگر زنی کار و درآمد داشت، نباید وظایف اصلی خودش را فراموش کند...

بیگم خانم که از راه همین قصابی روزانه به طور متوسط بیست تومان خالص درآمد دارد می‌گوید:

- الان ۳۴ سال است که در این شهر قصابی می‌کنم. جالب این‌که من گوشت گاو می‌فروشم و می‌دانید که تکه‌تک کردن لاشه‌های گوشت گاو مشکل‌تر از قصابی گوشت گوسفند است. با این حال من هر روز چندین شقه گوشت گاو را به‌راحتی جابه‌جا و تکه‌تکه می‌کنم. این‌که چیزی نیست، اگر در دین اسلام ذبح گاو و گوسفند برای زن‌ها ممنوع نشده بود، قسم می‌خورم که در همین سن و سال کار ذبح گاوها را هم خودم انجام می‌دادم!

۲۳۲۵۹