شناسهٔ خبر: 69748576 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: جوان | لینک خبر

برای خونین‌شهر

بشکوچ، یک رمان عاشقانه و جنگی است با شخصیت‌هایی اندک. کل کتاب روی دوش چهار شخصیت می‌چرخد: کیارش، ایرانه، سلدا، و اسماعیل. کیارش و اسماعیل از تکاوران نیروی دریایی هستند که همراه ناخدا صمدی به خرمشهر اعزام می‌شوند.

صاحب‌خبر -

جوان آنلاین: بشکوچ، درباره ازخودگذشتگی و محافظت است. یک عاشقانه که بهانه روایتش، خون‌دادن و از جان‌گذشتن برای وطن است. در یک جمله، این نوشته از سلمان کریمی قصه بزرگ‌مردان ایران است. حالا اگر دلی و کمی غیررسمی‌اش را بخواهید بشنوید، باید بگویم بشکوچ داستان یک عالمه خون است که خرمشهر قبل از ۵۹ را برای همیشه خونین‌شهر کرد. 

 رمانی که توفیر دارد
بشکوچ، یک رمان عاشقانه و جنگی است با شخصیت‌هایی اندک. کل کتاب روی دوش چهار شخصیت می‌چرخد: کیارش، ایرانه، سلدا، و اسماعیل. کیارش و اسماعیل از تکاوران نیروی دریایی هستند که همراه ناخدا صمدی به خرمشهر اعزام می‌شوند. سلدا دخترعمو و خاطرخواه کیارش است؛ و آخری هم ایرانه که یک خرمشهری است و اصالتش به بختیاری‌ها برمی‌گردد. «بشکوچ» در یک نگاه کلی، قصه این چهار نفر است با لعابی از عشق. عشقی که البته با عشق و عاشقی مرسوم رمان‌ها فرق می‌کند. ساخت و بهانه‌اش توفیر دارد. 
 سلدا، خاطرخواه چندین‌ساله کیارش است ولی کیارش خبر ندارد. قبل از جنگ، مادر کیارش سر خود برنامه خواستگاری از سلدا را می‌چیند ولی کیارش توی ذوقش می‌زند. جنگ شروع می‌شود و قصه را به هم می‌پیچاند. روز اولی که کیارش و دسته‌اش به خرمشهر می‌رسند با «ایرانه» روبه‌رو می‌شوند که یک‌باره با اسلحه جلوی جیپ سبز می‌شود. کیارش هول می‌شود و، چون احتمال می‌دهد او ستون پنجم باشد، خیلی سریع و بدون فکر به ایرانه سیلی می‌زند. جنگ است دیگر، بالاپایین زیاد دارد و توی همین درگیری‌ها کیارش و ایرانه به هم دل می‌بندند. 
از طرف دیگر سلدا هم سخت خاطرخواه کیارش است. پرستار است و جانش را کف دست می‌گیرد و به خرمشهر و آبادان می‌رود. می‌شود مصداق کسی که روغن ریخته را نذر امام‌زاده می‌کند. هم از کیارشی که چند هفته است همه را بی‌خبر گذاشته، خبر می‌گیرد و هم به مجروحان می‌رسد. اینکه بقیه قصه چه می‌شود و کیارش در جنگ چه می‌کند و خرمشهر چگونه خونین‌شهر می‌شود را باید در کتاب بخوانید. 

 یک ۴۰ متری معروف
تقریباً همه شهرها، خیابان‌های خاص خودشان را دارند. یک خیابان با کلی خاطره و اتفاق بزرگ و کوچک که گذشته و آینده شهر را به ساکنانش گره می‌زند. این یکی فرق می‌کند. همه‌چیز ۴۰ متری معروف خرمشهر فرق می‌کند. دلیلش هم خون است. همه خون‌هایی که ریخته شد و به این خیابان و خرمشهر هویت داد. همه خون‌هایی که خرمشهر را خونین‌شهر کرده است. قسمت‌هایی زیادی از «بشکوچ»، روایت همین خونین‌شهر شدن است. صحنه‌هایی بهت‌برانگیز و تحریک‌کننده که از شدت تلخی، حتی اراده گریه را هم ازتان می‌گیرد و با همه اینها، بشکوچ کتاب تلخی نیست. سیاه‌نمایی هم نمی‌کند. کشمکش‌هایش به اندازه‌اند و در کل روایتی شور و شیرین و نزدیک به واقعیت از خرمشهر ارائه می‌دهد. 
بشکوچ بی‌تکلف هم هست، حرفش را صریح می‌زند و از گفت‌وگوها، برخی نقد‌ها به فرماندهی آن‌روز‌های جنگ به وضوح دیده می‌شود. در کنار این محتوای عالی باید جنبه روایت‌های چند‌گانه را هم اضافه کنید: این کتاب در بخش‌های مختلفی سامان یافته که هر بخش راوی اول‌شخص خودش را دارد. سلدا، ایرانه و کیارش، هر سه راویان این کتاب و بخش‌های مربوط به خودشان هستند. شخصیت‌ها را می‌توانید درک کنید و روایت‌ها را بهتر بشنوید، می‌توانید چرایی کنش‌های مختلف را بهتر درک کنید و این هنر ارزشمند نویسنده است که با بهره مناسب از این ساختار، چنین فرصتی را فراهم کرده است. 

 بَشکوچ؛ خوشگل ولی نامأنوس
بشکوچ همان شیردال است. موجودی افسانه‌ای که ترکیبی است از شیر و اسب. نماد محافظ است و در معماری‌های ایران باستان بسیار به کار رفته است. بشکوچ را ایرانه چند باری برای کیارش به کار می‌برد و چه برازنده هم هست. دیدید، بشکوچ کلمه‌ای بسیار زیباست. زیبا ولی نامأنوس که ارتباط اولیه با آن دشوار است. این مسئله برای کل کتاب هم صادق است. شاید چندصفحه اول شامل یکی از همان قصه‌های جنگی و عاشقانه باشد و نتوانید با آن ارتباط زیادی بگیرید. ولی رمان گیرایی است و چندصفحه‌ای که به آن فرصت دهید، مثل شیردال، سحرتان می‌کند. 
همه شخصیت‌های اصلی فداکار هستند، به عبارتی دیگر می‌توان بشکوچ را صفت همه شخصیت‌ها هم در نظر گرفت. از جان کف دست گذشته است، شخصیت‌های اصلی این کتاب چاقو به گلوی خودشان گذاشته‌اند تا قربانی شایسته‌ای برای آنچه می‌خواهند باشند. ایرانه، سلدا و کیارش هر کدام به نحوی در حال پاسبانی و محافظت از چیزی هستند و میان همه اینها کیارش است که بیشتر به بشکوچ می‌خورد. موجودی افسانه‌ای که محافظ معبد است و چه معبدی شایسته‌تر و ارزشمندتر از وطن. 
بشکوچ شما را درگیر می‌کند، در فضا و صحنه‌های خاصی قرارتان می‌دهد و احساستان را جوش می‌آورد. گاهی خشم، گاه شور و بیشتر وقت‌ها هم غصه فقدان عزیزان. همه اینها حول گذشت و فداکاری سامان گرفته‌اند که بشکوچ افسانه ایثار است. رمان، هدفش خلق احساس است و سلمان کریمی در این کتاب احساسات گوناگونی را بار‌ها خلق کرده است. 
این کتاب، از سوی انتشارات سوره مهر منتشر شده و حدوداً یک‌سالگی‌اش را جشن می‌گیرد. خوش‌خوان و روان است و می‌تواند گزینه خوبی برای آشنایی با خونین‌شهر باشد.