به گزارش ایکنا؛ کتاب خواندن مانند سفر است، سفر به دنیاهای دیگر. با خواندن کتاب با فرهنگهای مختلف آشنا میشویم، شیوه فکر کردن و چگونه زیستن را میآموزیم. کتاب خواندن، یک نوع سبک زیستن است و کودکان باید این سبک را از اوایل زندگی خود بیاموزند تا بتواند فردای بهتری را رقم بزنند. فردایی که در انتظار آنهاست تا دنیای واقعی به دست آنها ساخته شود و قهرمان آن باشند و امروز ما در تربیت و پرورش چنین قهرمانانی نقشآفرین هستیم، پس باید برای کودکان و نوجوانانمان کتاب بخوانیم.
حوزه نشر کتاب کودک و نوجوان در سالهای اخیر با مسائل متعددی مواجه بوده است که همین مسائل آن را مدام دچار فراز و نشیبهایی کرده است. در طول سالهای اخیر تنوع موضوعی، محتوایی و شکلی کتابها رو به رشد بوده است و این خبر خوبی است، چون نیازهای مخاطب امروز تغییر کرده است و باید بتوان این نیازها را با تولید کتابهای متنوع اقناع کرد.
هفته کتاب و کتابخوانی، فرصتی را فراهم کرد تا با نگاهی به حوزه نشر کتاب کودک و نوجوان، مسائل گوناگون آن را مورد بررسی قرار دهیم، مسائلی که بسیاری از آنها در میدان عمل، از جمله در کتابفروشیها، نمایشگاهها و ... لمس شده است.
همه دسترسی به کتاب ندارند
عنوان «کتاب خوب»، شاید مناسب به نظر نیاید؛ چراکه ممکن است این سؤال پیش بیاید که مگر در کشورمان کتاب بد، به ویژه برای کودک و نوجوان چاپ میشود؟! اما حقیقتاً کتابی را که بتواند نیازهای مخاطب را پاسخ دهد و به رشد فرهنگی، اجتماعی، ذهنی، عاطفی و ... کمک کند، باید عنوان «کتاب خوب» را به آن اطلاق کرد. چنین کتابی آنقدر لذتبخش است که اگر کودکی آن را مطالعه کند، خود طالب کتاب خواهد شد؛ بنابراین مشکل این است که بسیاری از کودکان یا والدین آنها به کتاب خوب دسترسی ندارند. در این راستا معرفی بستههای مطالعاتی با موضوعات گوناگون میتواند مفید واقع شود.
دسترسی همگانی به کتاب اهمیت ویژهای دارد، شاید برای برخی که در تهران و مراکز استانها زندگی میکنند، این مسئله قابل درک نباشد، اما شهرستانها و حتی روستاهای زیادی به کتاب دسترسی ندارند، البته نمایشگاه مجازی کتاب که همزمان با نمایشگاه کتاب تهران برپا میشود، قدری این معضل را حل کرده است، اما باید اطلاعرسانی بهتری در این زمینه انجام شود، چون بسیاری از افراد از وجود این نمایشگاه بیخبر هستند. نمایشگاه مجازی کتاب از شیوع کرونا در کشورمان، شکل گرفت و سال به سال قویتر شد، هر چند خالی از اشکال نیست.
سونامی ترجمه
با توجه به اینکه نمایشگاه کتاب را میتوان برآیندی از وضعیت نشر کشور دانست، براساس بازدیادی که امسال از بخش کودک و نوجوان نمایشگاه کتاب تهران امسال داشتیم و همچنین بازدید از کتابفروشیها و ویترینهای آنها حکایت از این دارد که؛ کتابهای ترجمهای بر تألیفی غالب هستند که برخی آن را سونامی ترجمه نامیدهاند. این وضعیت قابل تأمل است، چراکه ادبیات کودک و نوجوان در سالهای اخیر با آسیبهای زیادی دست و پنجه نرم کرده است و یکی از مهمترین آنها ادبیات وارداتی و گرایش ناشران به انتشار کتابهای ترجمه است. ورود سیلآسای ترجمهها به بازار نشر ایران، نویسندگان بومی را برای قلم زدن، بیانگیزه کرده است، چون تا کتاب ترجمهای وجود دارد، چرا ناشر باید سراغ مؤلف، تصویرگر و ... برود؟! کتابهایی که بدون حق کپیرایت، ترجمه و منتشر میشوند و سودهای بیدردسری را برای ناشران فراهم میکنند.
همین مسئله، مسئله مهمتری را به وجود آورده است و آن ترجمههای متعدد از یک کتاب است. یعنی وقتی یک ناشر میبیند یک کتاب خارجی مورد استقبال مخاطبان قرار گرفته است، ناشران دیگر سراغ این کتاب میروند و مخاطب با سردرگمی عجیب و غریبی مواجه میشود که کدام ترجمه بهتر است؟ چون در بسیاری از موارد دیده شده است که برخی آثار ترجمهای، به مترجم حرفهای سپرده نمیشود.
همه کتابهای ترجمهای از نظر محتوایی بد نیستند، اتفاقاً برخی موضوعات مهم در آنها مورد توجه قرار گرفته است که نویسندگان ما به آنها نپرداختهاند و این میتواند برای آنها نکته کلیدی باشد. اما برخی مسائل هم در آنها وجود دارد که باعث تغییر جهانبینی کودک شده و هیچ سنخیتی با فرهنگ بومی کشورمان ندارد. در میان کتابهای ترجمهای، به اذعان ناشران، کتابهای فانتزی که قصههای غیرواقعی و افسانهای دارند، خواهان زیادی در میان نوجوانان دارد، چون نوجوانان این کتابها را به دلیل قصههای جذاب و هیجانانگیزشان دوست دارند که به نظر میرسد نویسندگان داخلی باید در این زمینه اهتمام بیشتری داشته باشند و در ژانرهای گوناگون قلم بزنند.
خوانندگان ژانر وحشت
یکی از موضوعات دیگری که در آثار ترجمهای دیده میشود، ژانر وحشت است، برخی ناشران به دلیل استقبال نوجوانان، لاین ویژهای در این زمینه دارند و یا فقط به چاپ کتاب با همین ژانر برای نوجوانان میپردازند. این علاقه به ژانر وحشت، بد نیست، چراکه در ادبیات کهن هم، این ژانر را در قالب داستانهای ترسناک داریم و در داستانهایی چون هزار و یک شب و هفت پیکر نظامی رگههایی از داستانهای ترسناک وجود دارد. بنابراین جای آن در ادبیات ایران، خالی نیست، اما تعداد آثاری که امروز بتوانیم از آنها نام ببریم و بومی خودمان باشد، اندک است و بازار نشر کتاب، مملو از کتابهای ترجمهای ترسناکی است که در این صورت کتابهای خوب و بد همزمان وارد بازار میشوند و باید کتاب خوب را در این زمینه پیدا کنیم.
این علاقه را میتوان فرصتی برای ارتباط با نوجوانان تلقی کرد؛ چراکه این دسته از کتابها، امکان حضور در اتفاقاتی را فراهم میکند که حضور فیزیکی در آن ندارند، اما میتوانند با حواس خود آن را تجربه کنند، آنها نیاز به هیجان، ترس و اضطراب دارند، اما باید کنترل شده باشد، همانند آنچه در پارکها میبینیم، وقتی قطار وارد تونل وحشت میشود، ترسناک اما لذتبخش است. بنابراین باید اثر خوب را شناخت، چون اثری که دارای صحنههای مشمئزکننده باشد و پیامی به مخاطب منتقل نکند، آسیبزننده خواهد بود و اثری جز ترس، اضطراب و بیخوابی برای آنها نخواهد داشت.
طراحی جلد ضعیف تألیفیها
نگاهی دقیق به طرح جلد کتابها نشان میدهد طرح جلد اغلب کتابها ضعیف است، در حالی که ناشر حرفهای باید برای دیده شدن کتابش، طراحی جلد را نه هزینه بلکه سرمایهگذاری بداند، چون طرح جلد، ویترین کتاب است و میتواند به همراه عنوان کتاب، مخاطب را برای انتخاب ترغیب کند.
کتابهای تصویری که ویژه کودکان و بدون هیچ متنی منتشر میشود، در سالهای اخیر رو به فزونی است و این نقطه قوت است و توجه ناشران به نیاز و ذائقه کودک را نشان میدهد. چون مخاطب کودک به ویژه در سنین زیر ۷ سال قادر به مطالعه کتاب نیست و تصاویر میتواند دنیای گستردهای را پیش روی آنها باز کند تا در آن داستان غوطهور شود و خیالش را با واژگان هر چند محدود بسازد.
معرفی کتاب؛ دستیار تربیت
همه آنچه گفته شد به این معنا نیست که کتاب خوب نداریم، بلکه به این معناست که مخاطب کودک و نوجوان در ارتباط یا به عبارتی در معرض کتابهای ضعیف و کممحتواست و تعدادشان هم کم نیست؛ چراکه این کتابها تربیت او را تحت تأثیر قرار خواهند داد، بنابراین باید کتابهای خوب از سوی رسانهها و یا مراکز دانشگاهی و ... به والدین معرفی شود و به نوعی دستیار آنها در تربیت فرزندانشان باشد که حقیقتاً کتاب میتواند بخشی از تربیت را عهدهدار شود.
این روزها که کودکان و نوجوانان ارتباط زیادی با فضای مجازی پیدا کردهاند، مطالعه اندکی دارند، بنابراین به چند نکته درباره تشویق مخاطبان به ویژه نوجوانان به خواندن کتاب پیشنهاد میشود.
کانون پرورش فکری کودکان و نوجوان سابقه ۶۰ ساله دارد و میتواند ارتباط وثیقی با مدارس داشته باشد و مربیانی از کانون در مدارس حضور داشته باشند و برخی کتابها را برای کودکان و نوجوانان معرفی کنند. کتابخانهها با کتابهای جدید تجهیز شوند و برای تشویق دانشآموزان به کتابخوانی فعالیتهایی نظیر مطالعه گروهی، مسابقه کتابخوانی، اجرای تئاتر براساس محتوای کتاب و ... انجام شود.
متأسفانه ارتباط ناشر با مخاطب قطع است، ناشر میتواند مخاطب را رها نکند و کتابهایی را در مناسبتهای مختلف به او پیشنهاد کند یا حتی به مناسبت تولد مخاطب، کتاب به او هدیه بدهد. اینها میتواند مخاطب نوجوان را به کتاب علاقهمند کند، چرا که حس ارزشمندی به او میدهد.
تبلیغ کتاب به ویژه در رسانه ملی اهمیت ویژهای دارد، یکی از کتابهای بهنشر با عنوان «قصههای مامان جونی و زیارت» که در شبکه پویا هم معرفی و تبلیغ شده است، از سوی کودکان بسیار مورد توجه قرار گرفته است، به طوری که در نمایشگاه کتاب امسال، این کتاب در غرفه ناشر تمام شد و برخی از کودکان به دلیل اینکه کتاب به آنها نرسیده بود، گریه میکردند و آنهایی که کتاب را خریده بودند، هیجان و لبخندی وصفناپذیر داشتند. بنابراین، تبلیغ صحیح کتاب در رسانه میتواند اثر کلیدی داشته باشد.
به امید اینکه نسل آینده کتابخوان داشته باشیم.
گزارش از سمیه قربانی
انتهای پیام