شناسهٔ خبر: 69723348 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: جوان | لینک خبر

محمدرضا وحیدزاده، شاعر، نویسنده و پژوهشگر ادبیات:

تقلید از الگو‌های غربی آفت تولید کتاب است

تقلید از الگو‌های غربی در نویسندگی نتیجه‌بخش نیست چراکه تبدیل به نسخه‌های دست‌چندم خواهیم شد جهانی‌شدن از مسیر حفظ هویت بومی می‌گذرد

صاحب‌خبر -

جوان آنلاین: محمدرضا وحیدزاده، متولد ۱۳۶۴ در تهران، کارشناس زبان و ادبیات فارسی، دانشجوی دکترای پژوهش هنر و عضو پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی، منتقدی است که در کنار شاعری به کار تدریس در دانشگاه و تحقیق و پژوهش در هنر و ادبیات معاصر نیز مشغول است. از او تا کنون سه مجموعه‌شعر به نام‌های «اقرار»، «پیشواز» و «دادخواهی» به چاپ رسیده است. آثار پژوهشی «سبک‌شناسی هنر انقلاب اسلامی»، «رسم شاعری»، «شعر و اعتراض»، «نقاشی و اعتراض» و سفرنامه‌های «ماهی‌خوران»، «شام ملیتا» و «از این ستون به آن ستون» و نیز «شمایل صبح» از دیگر تألیفات اوست. وحیدزاده هم‌اکنون مدیریت گروه ادبیات پایداری در دانشگاه سوره را نیز بر عهده دارد. او معتقد است در نویسندگی، مسئله هویت بومی و حفظ ارزش‌های ملی اهمیت زیادی دارد و بسیاری معتقدند برای رسیدن به جهانی شدن، باید از هویت فرهنگی خود آغاز کرد و آن را به طور قدرتمند ادامه داد. در نویسندگی تقلید از الگو‌های غربی نتیجه‌بخش که نیست، آسیب زا هم است، چراکه تبدیل به نسخه‌های دست چندم خواهیم شد. در عوض، اگر تلاش کنیم هویت خود را با جنبه‌های هنری ترکیب کنیم، جهان بیشتر از آن استقبال خواهد کرد. این همان مسیری است که بسیاری از نویسندگان بزرگ از آن عبور کرده‌اند. «جوان» با این کارشناس به مناسبت هفته کتاب گفت‌وگویی داشته که مشروح آن در زیر آمده است. 
 
 مهم‌ترین چالش‌های حوزه کتاب و کتابخوانی در جامعه و خانواده‌های ایرانی چیست؟
در ایران سبک زندگی با چالش‌های زیادی روبه‌روست و یکی از مهم‌ترین این چالش‌ها دوری از کتاب و کتابخوانی است. عادات روزمره، چه در زندگی فردی و چه در زندگی اجتماعی، ما را از مطالعه دور کرده است و بیشتر وقت خود را صرف کار‌های دیگری می‌کنیم. به‌ویژه در عصر زندگی دیجیتال و شبکه‌های اجتماعی، زمان زیادی را به خواندن مطالب پراکنده و سطحی می‌گذرانیم که نمی‌توان آنها را به‌عنوان مطالعه جدی تلقی کرد. این نوع وبگردی بیشتر وقت ما را می‌گیرد و فرصتی برای خواندن کتاب باقی نمی‌گذارد. برای مثال، در مسیر‌های روزانه مثل مترو، می‌توانیم وقت‌مان را با خواندن کتاب بگذرانیم، اما اغلب افراد سرگرم تلفن همراه هستند، حتی در زمان‌های استراحت در خانه نیز به‌جای استفاده مفید از این زمان، باز هم سراغ تلفن همراه می‌رویم. درحالی‌که بیشتر روز خود را با همین وسیله سپری کرده‌ایم، برای پر کردن اوقات فراغت نیز همچنان به آن وابسته‌ایم. این عادت پرش از صفحه‌ای به صفحه دیگر، به‌نوعی به مغزمان آموزش داده است که تمرکز بر یک موضوع دشوار باشد. این رفتار باعث شده است حتی اگر بخواهیم مطالعه کنیم، حوصله‌مان سر برود، چون ذهن‌مان به نوعی پراکندگی عادت کرده است. در نتیجه، مهم‌ترین چالشی که با آن روبه‌رو هستیم، همین سبک زندگی است که باید آن را تغییر دهیم. 

 به عنوان یک نویسنده، چه مسئولیتی برای ترویج فرهنگ کتابخوانی دارید؟
به‌عنوان نویسنده، وظیفه من این است، مطالب را طوری بنویسم که خواننده از آنها لذت ببرد، مطالب را بیاموزد و بتواند آنها را به دیگران هم یاد دهد. نوشتن پیچیده و استفاده از اصطلاحات سخت، فقط باعث می‌شود مخاطب از متن فاصله بگیرد، مخصوصاً اگر نویسنده بخواهد با این کار خود را متخصص نشان دهد، حتی در مطالب تخصصی، باید ساده و روان نوشت تا خواننده احساس خستگی نکند. متأسفانه در برخی رشته‌های دانشگاهی، بعضی استادان کتاب‌هایی می‌نویسند که فهمیدن آنها برای دانشجویان دشوار است، اما مجبور به خواندن‌شان هستند. نویسنده، وظیفه دارد با مخاطب ارتباطی صمیمی برقرار کند. وقتی مطالب تخصصی را به کتاب تبدیل می‌کند، باید از زبانی ساده و جذاب استفاده کند، طوری که حتی افرادی که آشنایی کمی با موضوع دارند بتوانند آن را بفهمند. این روش می‌تواند مردم را به کتابخوانی ترغیب کند تا رابطه بهتری با مطالعه ایجاد کنند. 

 چه ویژگی‌هایی یک کتاب را به اثری ماندگار تبدیل می‌کند؟ می‌توانید نمونه‌هایی را در ادبیات معاصر ایران نام ببرید؟
نوشتن کتابی که هم نظر متخصصان را جلب کند و هم برای عموم مردم قابل استفاده باشد، کار ساده‌ای نیست. به عبارت دیگر، کتاب باید هم منتقدان را راضی کند و هم مخاطبان عادی از آن لذت ببرند. این کار برای نویسندگان در هر زمینه‌ای، از داستان تا تحقیق، چالش بزرگی است. خیلی از نویسندگان شاید نتوانند به این هدف برسند که هم نظر صاحبنظران را جلب کنند و هم با استقبال مردم روبه‌رو شوند. این نوع نوشتن کار سختی است و نیاز به تلاش زیاد دارد. نویسنده باید بتواند هم اصول علمی و فنی را رعایت کند و هم کتابی بنویسد که برای همه مردم قابل فهم باشد. این یعنی باید از پیچیدگی‌های بی‌مورد دوری و در عین حال ارتباطش را با مخاطب عام حفظ کند. ایجاد این تعادل کار سختی است که تنها با تلاش و پشتکار زیاد به دست می‌آید. در ادبیات معاصر ایران نمونه‌های کمی نداریم. نویسندگانی مانند جلال آل‌احمد و همسرشان سیمین دانشور، همچنین شاعران بزرگی مثل مهدی اخوان ثالث و قیصر امین‌پور بزرگانی بوده‌اند که هم تحسین منتقدان را جلب و هم صاحبنظران آثارشان را ستایش کرده‌اند. این نویسندگان و شاعران نه تنها نظر کارشناسان را جلب کرده‌اند، بلکه با استقبال گسترده مردم هم روبه‌رو شده‌اند. 

 با توجه به روند جهانی‌شدن، چگونه می‌توان در نویسندگی و شاعری هویت فرهنگی و ملی را حفظ کرد؟ آیا جهانی شدن می‌تواند به از دست رفتن هویت فرهنگی منجر شود؟
سؤال بسیار مهمی است که ده‌ها سال است در حوزه‌های مختلف مانند ادبیات، هنر و سینما مطرح شده است و بسیاری به آن پرداخته‌اند. این تنها مسئله ما نیست و با گذشت زمان، با جهانی شدن و شتاب گرفتن آن، مسئله هویت بومی و حفظ ارزش‌های ملی بیشتر اهمیت پیدا کرده است. بسیاری معتقدند تنها راه جهانی شدن، بومی‌نویسی است و می‌گویند برای رسیدن به جهانی شدن، باید از هویت خود و فرهنگ بومی‌مان دفاع کنیم. هرچه بیشتر هویت خود را حفظ کنیم و آن را به‌طور قدرتمند ادامه دهیم، با استقبال بیشتری روبه‌رو خواهیم شد. شبیه شدن به الگو‌های غربی و دنبال کردن چهره‌های اروپایی و امریکایی نتیجه‌بخش نیست و حتی آسیب‌زاست، چون در نهایت ما نسخه‌های دست چندم آنها خواهیم شد. اگر هویت خود را با جنبه‌های هنری ترکیب کنیم، جهان بیشتر مشتاق شنیدن آن خواهد بود. این همان چیزی است که برای نویسندگان بزرگی مانند مارکز و هنرمندان بزرگی، چون کوروساوا اتفاق افتاده است. در واقع، راه جهانی شدن از مسیر حفظ هویت بومی می‌گذرد. 

 آیا نویسندگی در ایران یک مسیر شغلی مطمئنی است؟ برای کسانی که می‌خواهند نویسندگی را آغاز کنند، چه توصیه‌هایی دارید؟
نویسندگان موفق زیادی وجود دارند که از طریق نویسندگی توانسته‌اند زندگی‌شان را تأمین و به موفقیت‌های اقتصادی خوبی برسند. این نویسندگان نه تنها آثار ارزشمندی خلق کرده‌اند، بلکه توانسته‌اند به اهداف اقتصادی خود نیز دست یابند، بنابراین می‌توان گفت نویسندگی می‌تواند یک مسیر موفقیت باشد. با وجود این نمی‌توان به نویسندگی به عنوان یک فرصت شغلی نگاه کرد، یعنی نویسندگی یک شغل معمولی و عادی نیست. نویسندگی برخلاف مشاغلی مانند نجاری یا خیاطی که می‌توان با یادگیری مهارت‌های خاص و راه‌اندازی کارگاه به موفقیت رسید، نیازمند مهارت‌هایی متفاوت‌تر است. این شغل نه تنها به خلاقیت و استعداد نیاز دارد، بلکه در برخی موارد به امکانات خاصی هم احتیاج دارد. از طرفی نویسندگی به عنوان یک شغل مطمئن برای همه افراد قابل انتخاب نیست. برخلاف برخی مشاغل که با کمی تلاش و پشتکار می‌توان به موفقیت رسید، نویسندگی نیاز به نبوغ، استعداد و گاهی ریسک‌پذیری دارد، حتی کسانی که با استعداد و تلاش زیاد وارد این عرصه می‌شوند، ممکن است به نتیجه‌ای که شایسته‌اش هستند، نرسند، به همین دلیل بسیاری از نویسندگان ممکن است کنار نویسندگی، شغل دیگری نیز داشته باشند تا بتوانند زندگی‌شان را تأمین کنند، چراکه ممکن است نتوانند نیاز‌های معیشتی خود را برآورده کنند. 

 با توجه به جذابیت‌های فضای مجازی، یک نویسنده چگونه می‌تواند با استراتژی‌های خلاقانه‌با این رقیب سرسخت مقابله کند؟
فضای مجازی هم تهدید است و هم فرصت. این فضا می‌تواند فرصت‌های خوبی برای نویسندگان فراهم کند و تا حدودی به آنها استقلال بدهد، به طوری که نیازی به حامیان سنتی نداشته باشند. گاهی نویسندگانی بوده‌اند که بدون وابستگی به مؤسسات بزرگ، تنها از طریق فعالیت در فضای مجازی به موفقیت‌های قابل توجهی دست یافته‌اند. فضای مجازی با امکانات و تکنیک‌هایی که در اختیار نویسنده قرار می‌دهد، این امکان را می‌دهد که با مخاطبانی از فرهنگ‌های مختلف ارتباط برقرار کند و آثار خود را به دست جمع وسیع‌تری از خوانندگان برساند.