به گزارش خبرنگار اجتماعی ایسکانیوز، شناخت درست از خود، انتخاب عاقلانه، مهارت برقراری ارتباط و هنر گفتوگو همه آن چیزی است که یک دختر و پسر برای شروع زندگی مشترک نیاز دارند و کارشناسان هم معتقدند که بیشترین اختلافات، تعارضات و مشکلاتی که در جریان زندگی مشترک بین زوجها رخ میدهد، ناشی از نداشتن مهارت کافی نخست در شناخت خود و شریک عاطفی و دیگری در گفتوگو و حل مسائل و بحرانها است.
پژوهشگران دانشگاه الزهرا در یک مطالعه فراتحلیل نتایج پژوهشها پیرامون دلایل طلاق را در بازه زمانی ۱۳۷۷ تا ۱۳۹۷، مورد بررسی قرار دادند. این پژوهشگران با بررسی ۷۰ پژوهش، عوامل بروز پدیده طلاق و پیامدهای منفی آن را ارزیابی کردند.
با بررسی نتایج پژوهشهای دو دهه اخیر، مشخص شد «همسرگزینی نادرست»، «نقص دانش و مهارت همسران»، «عملکرد نامطلوب همسران» و «شرایط نامطلوب اقتصادی» باعث طلاق در خانوادهها شده است.
وقتی زوج مهارت گفتوگو نداشته باشند و از آن بدتر اینکه برمبنای شناخت انتخاب نکرده باشند، در مواجهه با بحرانهای زندگی دچار چالش میشوند و سعی میکنند که مسئله را براساس برداشتهای غلط خود حل کنند. کماینکه حتی ممکن است، روشی را برای حل مسئله انتخاب کنند که منجر به آسیب به خود یا طرف مقابل شود. این آسیب هم میتواند روحی و جسمی باشد.
کجفهمیهایی که منجر به انتخاب اشتباه میشود
حسین روزبهانی روانشناس بالینی درخصوص کجفهمیهایی که منجر به انتخاب اشتباه در ازدواج میشود، به ایسکانیوز گفت: چهار نوع دوست داشتن با معیارهای متفاوت داریم؛ دوست داشتن کودکی یعنی که من شخص را برای رفع نیازهایم دوس دارم و اگر نیازهایم از سوی او برطرف نشوند، این دوست داشتن به پایان میرسد. بعدی دوست داشتن نوجوانی است که بر اساس همراه بودن شخص است یعنی من او را برای این دوست دارم که همراه من باشد.
روانشناس توضیح داد: دوست داشتن بعدی نیز دوست داشتن جوانی است که بر اساس اهداف مشترک شکل میگیرد و اگر به هر دلیلی اهدافشان از یکدیگر جدا شود، دوست داشتن نیز به پایان میرسد و دوست داشتن آخر که از همه کاملتر و ماندگارتر است، این است که من شخص را با تمامی نقاط قوت و ضعف دوست دارم که به آن دوست داشتن بزرگسال بالغ میگویند.
وی افزود: البته این به آن معنا نیست که شخصی کاملا متفاوتتر از خودتان را پیدا کنید و بگویید من او را دوست دارم و رابطهمان ماندگار است؛ اول باید دقت کرد که شخص هم سطح شما باشد. یعنی رابطه کسی که درونگرا است نمیتواند با یک برونگرا پایدار باشد یا اگر تیپ شخصیتیشان یکی نباشد و برخی اختلالات را داشته باشند، این رابطه تداوم ندارد.
روزبهانی تاکید کرد: احتمال طلاق در ازدواجهایی که بر اساس سه نوع اول دوست داشتن صورت میگیرد، بسیار بیشتر و ماندگاری در نوع آخر سطح بالاتری دارد چراکه در نوع چهارم بعد از پذیرفتن نقات ضعف و قدرت فرد، حتی در صورت برآورده نشدن نیازها و خواستهها این دوست داشتن از بین نمیرود.
اول مهارتهای زندگی را بیاموزید بعد عاشق شوید
بعد از انتخاب مهارتهای اجتماعی هستند که به دوام یک زندگی کمک میکنند. بهناز کرمی استاد دانشگاه و روانشناس در این خصوص به ایسکانیوز گفت: مهارتهای زندگی شامل خودآگاهی، همدلی، تصمیمگیری، حل مسئله، تفکر خلاق، توانمندی ارتباط با دیگران، تفکر نقادانه، کنترل خشم و هیجان، مواجهه با استرس و مهارت رابطه بین فردی میشود. هیجان پدیده احساسی است که آموختن مهارت مواجهه با آن به فرد کمک میکند تا بداند که چه رفتاری داشته باشد.
استاد دانشگاه با بیان اینکه مهارتهای زندگی باید به تدریج و متناسب با سن افراد آموزش داده شود، بیان کرد: فرد مهارت زندگی را نه فقط در خانواده بلکه در مدرسه، اجتماع و محیطهای مختلف میآموزد. اگر مهارتهای زدگی را به درستی آموخته باشیم، میتوانیم در هر بحرانی تصمیم درست بگیریم.
روانشناس درخصوص ابعاد مختلف طلاق اظهار کرد: طلاق ابعاد مختلف حقوقی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی داشته و دلایل متعددی مانند مسائل مالی، اعتیاد، انتظارات غیرواقعی طرفین از هم، نبود صمیمیت و غیره دارد. در بسیاری از موارد هم افراد به دلیل اینکه آمادگی کافی برای ازدواج ندارند و به بلوغ تشکیل زندگی مشترک نرسیدهاند، دچار مشکل میشوند. البته داشتن آمادگی به سن افراد ارتباطی ندارد چراکه فرد ممکن است در ۳۰ سالگی هم حتی مهارت کافی برای ورود به زندگی مشترک را نداشته باشد.
استاد دانشگاه معتقد است که اصلیترین دلایل طلاق و اشتباهات ما در ازدواج نیاموختن مهارتهای زندگی است. وی در این باره توضیح داد: مثلا اگر فردی دچار اعتیاد میشود و در نهایت زندگی مشترک وی آسیب میبیند، مهارت نه گفتن را نیاموخته است. یا ما فکر میکنیم که دلیل مسائل مالی که منجر به طلاق میشود، تنها مشکلات اقتصادی جامعه است اما این زن و شوهر در حقیقت مهارت گفتوگو و تعامل را نیاموخته و نمیدانند که چطور مسائل را حل کنند.
وی ادامه داد: زن و شوهر وقتی مهارت گفتوگو نداشته باشند، از مشکلی کوچک بحرانی بزرگ میسازند. گاهی بسیاری از افراد که در ذهن خود نسبت به طلاق تردید دارند، تنها با یک مشاوره از تصمیم خود منصرف میشوند. در بسیاری از طلاقها هم افراد مهارت تفکر نقادانه را نیاموخته و در برابر مسائل انعطاف ندارند؛ این دسته زوجها بر تصمیم خود پافشاری میکنند و حاضر نیستند که زمانی به گفتوگو اختصاص بدهند. مشاوران در قدم اول باید روی آموزش تفکر نقادانه و انعطافپذیری افراد کار کنند.
استاد دانشگاه با تاکید بر اینکه مشاوره پیش از ازدواج راهی برای پیشگیری از طلاق است، گفت: افراد در مشاوره پیش از ازدواج، یاد میگیرند که چطور آگاهانه ازدواج کنند تا امنیت و سلامت روانی آنها در این ازدواج حفظ شود. افراد در مشاورهها خود را میشناسند و میآموزند که چطور بالغانه رفتار کنند.
وزارت بهداشت از سلامت روانی جامعه غافل شده
وی با بیان اینکه آموزش و پرورش، دانشگاه و حتی وزارت بهداشت در آموزش مهارتهای زندگی نقش مهمی دارند اما این مسائل در اولویت این نهادها نیست، عنوان کرد: بهتر است که همچون آزمایش ازدواج، مشاورههای روانشناسی هم اجباری شوند. گاهی افراد در جلسات مشاوره متوجه میشوند که اصلا مناسب هم نیستند. اهمیت این موضوع هنوز مورد توجه قرار نگرفته است. وزارت بهداشت بهداشت جسمی را اولویت قرار میدهد اما از بهداشت روانی غافل میشود.
روانشناس درخصوص ویژگیهای جوانان نسل جدید، بیان کرد: امروزه سرعت رشد تکنولوژی بسیار زیاد است اما جوان ما همسو با آن مهارت حل مسئله را نمیآموزد و همین موضوع باعث شد تا در ازدواج دچار مشکل شوند و از هر چهار ازدواج یک مورد در سالهای ابتدایی به طلاق بیانجامد. جوانان با فانتزیهای ذهنی ازدواج میکنند و بعد از آن با واقعیتها رو به رو میشوند.
کرمی معتقد است که رسانه در آموزش مهارتهای زندگی نقش مهمی دارد و میتوان با کمک آن در خلال برنامههای مختلف یا تولید فیلم و سریال این موضوع را در جامعه نهادینه کرد.
وی درخصوص اهمیت حضور مشاوران مجرب در جلسات مشاوره پیش از طلاق گفت: آنچه امروز در جلسات مشاوره اجباری طلاق میگذرد، کیفیت کافی برای ریشهیابی علت طلاق و حل مشکل را ندارد. در هر جایگاهی باید متخصص مربوطه حضور داشته باشد و کسی برای مشاوره انتخاب شود که با مهارت و تکینیکهای زوجدرمانی آشنایی داشته باشند اما مشاورههایی که امروز انجام میشود تنها طولانی کردن روند طلاق است و کمکی به کاهش طلاق نمیکند. حداقل دادگستری میتواند آموزشهای کافی برای این افراد برگزار کند.
پژوهشگر حوزه خانواده با بیان اینکه طلاق ریشههای فرهنگی دارد، اظهار کرد: هنوز این فرهنگ در جامعه نهادینه نشده که افراد برای حل مشکلات خود به روانشناس مراجعه کنند و گاهی مشکلات کوچک با مراجعه نکردن به روانشناس تبدیل به اختلال میشوند. رسانههای دیداری میتوانند تاثیر به سزایی در این حوزه داشته باشند. در واقع رسانه میتواند با فرهنگسازی در مخاطب احساس نیاز کند؛ همانطور که در سینمای دنیا هم آثار متعددی تولید شده که در آموزش مسائل روانی در جامعه تاثیرگذار بودهاند البته شرط این مسئله ایجاد جذابیت برای مخاطب است. بهترین روش آگاهی دادن استفاده از محتوای دیداری است. ۵۰ درصد طلاقها ناشی از ناآگاهی است و برای رسیدن به هر آگاهی هم باید درد کشید اما این درد شیرین است؛ در حقیقت باید برای رسیدن به این آگاهی هزینه بدهیم و وقت بگذاریم.
به گزارش ایسکانیوز، برخی به سادگی از کنار این مهارتها عبور میکنند درحالی که نداشتن مهارت اجتماعی کافی برای برقراری ارتباط با همسر منجر به ایجاد تنشهای خانوادگی میشود و خشم فروخوردهای در فرد ایجاد میکند که تبعات آن را در جامعه هم خواهیم دید. چراکه افراد این خشم را همراه خود به جامعه، کوچه و خیابان میآورند و ممکن است کوچکترین تنشی منجر به نزاع شود. بنابراین برای اینکه بتوان قدمی در راستای کاهش خشونت برداریم، باید در راستای آموزش مهارتهای زندگی به جوانان حرکت کنیم.
انتهای پیام /