رویا و محسن سه سال قبل برای جدایی اقدام کردند اما پشیمان شدند و پرونده را پیگیری نکردند. حالا آنها دوباره خواستار طلاق هستند. محسن برای اعتمادآنلاین از دلایل این جدایی میگوید.
*چند سال است با همسرت ازدواج کردهای؟
ما ۱۰ سال قبل ازدواج کردیم اما از همان سالهای اول با هم اختلاف داشتیم.
*چطور با هم آشنا شدید؟
خانوادههایمان دوستان قدیمی بودند. رفتوآمد داشتیم و اینطوری با هم آشنا شدیم.
*ازدواج پیشنهاد چه کسی بود؟
پیشنهاد کسی نبود. من و لادن به هم دلبسته شدیم و بعد تصمیم گرفتیم ازدواج کنیم. موضوع را به خانوادههایمان گفتیم و اینطوری بود که ازدواج کردیم.
*بچه هم دارید؟
بله، یک دختر داریم.
*دلیل اختلاف شما چیست؟
دخالتهای خانواده همسرم. آنها خیلی دخالت میکنند. اذیت میکنند. میخواهند زندگی ما را اداره کنند و من هم از این کار خوشم نمیآید.
* این مساله را میتوانید با هم حل کنید.
همسرم دوست ندارد. او میگوید پدر و مادرش حق دارند در زندگی ما دخالت کنند. او حق میدهد پدرش وقتی به خانه من میآید در یخچال من را باز کند و چک کند که چه چیزی در یخچال دارم و چه چیزی ندارم! این موضوع از نظر من اشتباه است. من این کار را زشت و بد میدانم. پدرزنم درباره همه چیز اظهار نظر میکند. درباره اینکه من چه وسایلی برای خانهام بخرم. زن و بچهام را کجا مسافرت ببرم یا غذا چی بخورم. من از این کار بدم میآید.
*شما همدیگر را از قبل میشناختید. چطور آن موقع متوجه نشده بودی؟
همان موقع هم متوجه شدم اما فکر میکردم با حمایت لادن میتوانم دخالت آنها را قطع کنم. اوایل لادن مقاومت میکرد اما بعد از مدتی دیگر این کار را نکرد و اجازه هر نوع دخالتی را میدهد.
*پدر و مادر خودت چه؟
لادن، پدر و مادر من را هم متهم به دخالت میکند. جاهایی هم آنها دخالت میکنند اما من جلوی پدر و مادرم میایستم.
*این جدایی به بچه شما ضربه میزند.
ما سه سال قبل تصمیم به طلاق گرفتیم اما گفتند به خاطر بچه صبر کنید. در این سه سال همه چیز بدتر و سختتر شد. دخترم در شرایط بدی بزرگ میشود. همیشه در خانه ما دعوا و درگیری هست. بهتر است جدا شویم.
*بچه کجا میماند؟
دوست دارد با من زندگی کند. او از دست پدربزرگ و مادربزرگش عصبانی است. آنها را مقصر خراب شدن زندگی ما میداند. با این حال منتظریم ببینیم دادگاه چه میگوید.