شناسهٔ خبر: 69712432 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: ایبنا | لینک خبر

کتاب، ابزار ماندگاری هنر زیبا؛

آیا هنر به تنهایی می‌تواند هنرمندان را جاودانه کند؟

از دیرباز ذهن فیلسوفان، هنرمندان و منتقدان به پرسش‌های جاودانگی هنر مشغول است. با توجه به آغاز هفته کتاب ۱۴۰۳ به پاسخ این پرسش از زوایای مختلف فلسفی و هنری می‌پردازیم و همچنین نقش کتاب به عنوان ابزاری قدرتمند برای ماندگاری آثار هنری را بررسی خواهیم کرد.

صاحب‌خبر -

سرویس هنر خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - نازنین فاطمه سامنی: هنر به عنوان یکی از اصیل‌ترین و عمیق‌ترین ابزارهای بیان احساسات و افکار بشری، همواره در طول تاریخ نقش مؤثری ایفا کرده است. از دیرباز، هنرمندان کوشیده‌اند تا با خلق آثار بی‌همتای خود، بخشی از وجودشان را به جهان انتقال داده و ردی از خود در تاریخ به جا بگذارند. این تمایل به جاودانگی و تلاش برای غلبه بر مرگ، در قلب بسیاری از خالقان هنر نهفته است؛ خواه در قالب یک نقاشی، یک قطعه موسیقی، یک فیلم سینمایی، یا حتی یک شعر کوتاه.

این سؤال که آیا هنر می‌تواند هنرمندان را جاودانه کند، از دیرباز ذهن فیلسوفان، هنرمندان و منتقدان را به خود مشغول کرده است. آیا اثر هنری می‌تواند مرزهای زمان و مکان را درنوردیده و هنرمند را در ذهن و قلب نسل‌های آینده زنده نگه دارد؟ در ادامه با توجه به آغاز هفته کتاب ۱۴۰۳ به پاسخ این پرسش از زوایای مختلف فلسفی و هنری می‌پردازیم و همچنین نقش کتاب به عنوان ابزاری قدرتمند برای ماندگاری آثار هنری را بررسی خواهیم کرد.


نگاه فلسفه درباره هنر به مثابه جاودانگی

افلاطون: هنر به‌عنوان بازتابی از جهان ایده‌ها
افلاطون، فیلسوف بزرگ یونان باستان، هنر را بازتابی از جهان ایده‌ها می‌دانست. او جهان را به دو بخش جهان محسوسات که تغییرپذیر و فانی است و جهان ایده‌ها که ابدی و پایدار است، تقسیم می‌کرد. افلاطون بر این باور بود که هنرمند با خلق اثر هنری، تلاش می‌کند تا جلوه‌ای از حقیقت جاودان را به تصویر بکشد و آن را از جهان ایده‌ها به جهان محسوسات منتقل کند. به همین دلیل، آثار هنری به عنوان نماینده‌ای از ابدیت، می‌توانند هنرمند را به نوعی جاودانه کنند.

نیچه: هنر به‌عنوان اراده معطوف به قدرت و بازگشت ابدی
فریدریش نیچه در کتاب «چنین گفت زرتشت» مفهوم بازگشت ابدی را مطرح می‌کند و می‌گوید که زندگی باید به گونه‌ای زیسته شود که اگر قرار بود بارها تکرار شود، همچنان ارزش زیستن را داشته باشد. این ایده به هنر نیز قابل تعمیم است؛ به این معنا که هنرمند می‌تواند اثری بیافریند که شایستهٔ تکرار باشد.

هنر در نگاه نیچه به عنوان اراده معطوف به قدرت است؛ هنرمند با خلق اثری ماندگار نه تنها از محدودیت‌های زمان و مکان فراتر می‌رود، بلکه تلاش می‌کند تا بر گذر زمان غلبه کند و ردپایی جاودانه از خود به جای بگذارد.

هانا آرنت: هنر به‌عنوان حفظ حافظهٔ جمعی
هانا آرنت در کتاب «شرایط انسانی» به اهمیت حافظهٔ جمعی در جاودانگی هنر تأکید می‌کند. او باور دارد که هنر و کنش‌های انسانی به واسطهٔ ثبت در حافظهٔ جمعی می‌توانند از فراموشی رها شوند. آرنت معتقد است که هر هنرمند در خلق آثارش، گواهی‌نامه‌ای از زمان خود ارائه می‌دهد که می‌تواند برای آیندگان الهام‌بخش باشد.

ژاک دریدا: هنر به‌عنوان «رد پا»
ژاک دریدا، فیلسوف معاصر فرانسوی، ایدهٔ «رد پا» را مطرح می‌کند؛ او باور دارد که هر اثر هنری به مثابهٔ ردپایی از وجود خالق خود در این جهان باقی می‌ماند. این آثار همچون ردپایی در شن‌های زمان، گواهی بر حضور نامحسوس هنرمند هستند که می‌توانند در طول تاریخ دوباره تفسیر و احیا شوند.

مارتین هایدگر: هنر به‌عنوان گشودگی به سوی جهان
مارتین هایدگر در کتاب «سرچشمهٔ اثر هنری» تأکید می‌کند که هنر می‌تواند به عنوان گشودگی به سوی جهان عمل کند؛ بدین معنا که اثر هنری می‌تواند افق‌های جدیدی را برای مخاطبان بگشاید. این فرآیند باعث می‌شود هنرمند از طریق آثارش به نوعی جاودانگی دست یابد.

دیدگاه هنرمندان دربارهٔ جاودانگی از طریق هنر

وینسنت ونگوگ: «شاید آثارم در زمان حیاتم درک نشوند، اما در آینده به نوعی دیگر خواهند زیست.»

پابلو پیکاسو: «هنر ابزاری است برای زدودن غبار روزمرگی از روح.»

ژان-لوک گدار: «سینما ابزاری است برای بیان حقیقت، ۲۴ بار در هر ثانیه.»

محمود درویش: «هر شعری که می‌سرایم، تلاشی است برای پیروزی بر مرگ.»

نقش کتاب در ماندگاری آثار هنری

کتاب‌ها به عنوان رسانه‌ای پایدار و قابل انتقال، نقشی اساسی در حفظ و تداوم آثار هنری ایفا می‌کنند. در حالی که بسیاری از آثار هنری ممکن است به مرور زمان از بین بروند، کتاب‌ها می‌توانند همچون آرشیوهای فرهنگی به حفظ این آثار کمک کنند.
برای مثال، آثار و نامه‌های ونگوگ که در قالب کتاب منتشر شده‌اند، موجب شده‌اند تا ونگوگ به عنوان یکی از بزرگ‌ترین هنرمندان شناخته شود یا کتاب‌های تحلیل فیلم‌های تارکوفسکی باعث شده‌اند تا آثارشان همچنان در میان دوستداران سینما زنده بمانند. کتاب «در جستجوی زمان از دست رفته» مارسل پروست نیز، زندگی و تجربه‌های انسانی را جاودانه کرده است.

در نهایت به نظر می‌رسد؛ تبدیل آثار هنری به کتاب، امکان ماندگاری بیشتر آن‌ها را فراهم می‌کند. این فرآیند به هنرمندان فرصت می‌دهد تا ایده‌ها و دستاوردهایشان به شکل ماندگارتری در تاریخ حفظ شود.
هنر، با تمامی گستردگی و تنوعش، همواره یکی از راه‌های اصلی برای غلبه بر مرگ و فراموشی بوده است. از دیدگاه فلسفی، هنرمندان با خلق آثار ماندگار به دنبال جاودانگی هستند. این آثار نه تنها بازتاب‌دهندهٔ افکار و احساسات آن‌ها هستند، بلکه پل‌هایی میان نسل‌ها ایجاد می‌کنند.

از سوی دیگر، کتاب‌ها به عنوان نگهبان حافظه، به حفظ و تداوم آثار هنری کمک می‌کنند. از این رو هنر و کتاب در کنار هم می‌توانند هنرمندان را جاودانه کرده و آثارشان را در دل تاریخ ماندگار سازند.