شناسهٔ خبر: 69710932 - سرویس بین‌الملل
نسخه قابل چاپ منبع: راهبرد معاصر | لینک خبر

یادداشت اختصاصی اکبر معصومی، کارشناس مسائل بین‌الملل؛

دست‌های ترامپ در قبال ایران بسته است؟

اتفاقات جهان در چهار سال گذشته، جنگ اوکراین، جنگ غزه و… باعث می‌شود رئیس جمهور جدید آمریکا در سیاست خارجی خود رویکرد یک طرفه را کنار بزند و مجبور به اتخاذ سیاست‌های تنش‌زدا با بسیاری از کشورهای جهان شود.

صاحب‌خبر -

 

به گزارش «راهبرد معاصر»؛ با پایان رأی گیری در ایالت اریزونا، نتیجه نهایی انتخابات ریاست جمهوری آمریکا مشخص شد و دونالد ترامپ  212 رأی الکترال کالج به دست آورد و با شکست دادن سنگین دموکرات ها، رئیس جمهور جدید آمریکا شد. ترامپ که سال 2016 میلادی نیز رئیس جمهور آمریکا شده بود، این بار با توجه شرایط زمانی به نظر می آید رویکردی متفاوت از دور نخست ریاست جمهوری داشته باشد.
 
این گزاره به این معنی نیست ترامپ شخصیت دیگری پیدا کرده است، بلکه اتفاقات جهان در چهار سال گذشته، جنگ اوکراین، جنگ غزه و ... باعث می شود ترامپ در سیاست خارجی خود، رویکرد یک طرفه را کنار بزند و مجبور به اتخاذ سیاست های تنش زدا با بسیاری از کشورهای جهان شود.
 
در تحلیل نوع سیاست آمریکا نسبت  منطقه غرب آسیا و ایران باید دو گزاره تجربه و گذشت زمان را مورد توجه قرار داد و و بر پایه آن رویکرد سیاست خارجی کاخ سفید را در چهار سال آینده بررسی کرد.
 

نکته جالب توجه در دور دوم ریاست جمهوری ترامپ اینکه دوستان فعلی آمریکا بیشتر ترس و دلهره را از وجود ترامپ در کاخ سفید دارند


عضویت ایران در بریکس، شانگهای و ارتباط و تعامل سازنده با عربستان سعودی، تعریف شرایط متفاوت از مذاکرات برجام  و حفظ منافع ملی از مسیرهای متنفاوت از برجام، شرایط ترامپ را در برخورد با ایران سخت کرده است. فراموش نکنیم ترامپ زمانی نسبت به ایران توانست سیاست فشار حداکثری را طرح کند که به لحاظ داخلی در ایران شرایط مهیا بود. متأسفانه دولت دوازدهم با شرطی سازی جامعه نسبت به برجام و خروج ترامپ از آن، باعث شد وی ادعای پیروزی در قبال ایران داشته باشد. اما ترامپ برخلاف تحلیل ها، رئیس جمهوری بود که نه تنها سیاست موفقی نداشت، بلکه با راهبرد باز و طرح و اجرای همه سیاستها (فشار حداکثری که شکست خورد، ترور حاج قاسم سلیمانی، طرح مبنی بر محدودسازی ایران در منطقه که هر دو شکست خوردند و ...) نتوانست اهداف مدنظرش را محقق کند.
 
نکته جالب توجه در دور دوم ریاست جمهوری ترامپ اینکه دوستان فعلی آمریکا بیشتر ترس و دلهره را از وجود ترامپ در کاخ سفید دارند.  این گزاره  نشان می دهد، اگر جو بایدن تلاش کرد با اتخاد سیاست همگرایی میان آمریکا و اروپا، ایران را زیر فشار قرار دهد و با وحدت جهانی، فشار به تهران را به اوج برساند، ترامپ ناتوان از اتحاد جهانی علیه ایران خواهد بود.
 
فراموش نکنیم ترامپ با وعده «اول آمریکا» قصد دارد با کاهش مالیات‌ها، افزایش اشتغال، سخت‌گیری بیشتر روی معاملات با چین از طریق افزایش تعرفه‌ها، صنایع داخلی را تقویت کند و به وعده خود جامه عمل بپوشاند، اما این هدف ترامپ تنها اقتصاد آمریکا را تحت تأثیر قرار نمی‌دهد، بلکه اثراتش می‌تواند تمام نقاط جهان به ویژه اتحادیه اروپا را دربرگیرد.
 
بسیاری از مقام‌های کشورها در پیام تبریک به ترامپ احساسات زیادی به خرج داده‌اند، زیرا نگران موضع‌گیری وی در قبال قوانین تجاری بین‌المللی و کنوانسیون‌های محیط زیستی و... هستند. رویکرد ترامپ در دوره نخست ریاست‌جمهوری اش برای همگان مشخص شد که در حوزه انرژی قوانین سخت‌گیرانه‌ای نداشت تا غول‌های نفتی آمریکا بازار جهانی را تسخیر کنند، حتی اگر این موضوع به فشار مضاعف به اروپا منجر شود، اصلا برایش مهم نیست. بر همین مبناست که ولادیمیر پوتین بعد از انتخاب ترامپ به اروپایی‌ها پیشنهاد کرد با اوکراین برای انتقال گاز مذاکره کنند تا شاید از اروپا در مقابل سیاست‌های آمریکامحورش در سرمای زمستان محافظت شود.
 
هدف ترامپ از افزایش قیمت سوخت و رشد ارزش جهانی دلار، سود بیشتر برای آمریکاست، اما احتمالاً قیمت کالاهای اساسی و مواد اولیه افزایش می‌یابد؛ آن هم در شرایطی که نرخ تورم در بازارهای جهانی همچنان بالاست و بسیاری از سرمایه‌گذارها در کشورهای نوظهور خوشبین بودند که تورم روند نزولی خواهد داشت، اما با تغییر روند آنها با چالش‌های جدی مواجه می‌شوند.
 
در سطح جهانی، سیاست‌های ترامپ تأثیر زیادی بر قیمت‌ها گذاشت. صنعت نفت و انرژی آمریکا رشد کرد و به یکی از بزرگ‌ترین تولیدکنندگان نفت تبدیل شد، تعرفه‌ها باعث افزایش قیمت‌ها در بازارهای فولاد و آلومینیوم شد و به اقتصاد کشورهای صنعتی آسیب زد و کشورهای مصرف‌کننده با هزینه بیشتری روبه‌رو شدند. همین مسأله باعث شده بعد از انتخاب ترامپ بار دیگر مقامات اتحادیه اروپایی در مجارستان گرد هم آیند تا به فکر راه‌حلی برای تقویت اروپا بدون حمایت آمریکا باشند.
 

هدف ترامپ از افزایش قیمت سوخت و رشد ارزش جهانی دلار، سود بیشتر برای آمریکاست


جنگ تجاری با چین و اعمال تعرفه‌های بالاتر برای برخی محصولات، تجارت جهانی را با تغییراتی روبه‌رو می‌کند، زیرا چین برای فروش محصولات خود در بازارهای جدید دست به دامپینگ می‌زند. البته با توجه به مشکلات اقتصادی و سیاسی چین و فشارهای جهانی، منطقه خاورمیانه می‌تواند جایگزین مناسبی برای آسیای جنوب شرقی باشد و فرصت‌های جدیدی برای سرمایه‌گذاری ایجاد کند. ‌
 
در این سناریو، کشورهای حاشیه خلیج‌فارس با تکیه بر منابع طبیعی و موقعیت راهبردی خود، نقش مهمی در تجارت انرژی ایفا می‌کنند که این موضوع موجب رشد سهام در این کشورها خواهد شد. این موضوع در کوتاه‌مدت شوک کوچک به اقتصاد وارد می‌شود، اما در میان‌مدت و بلندمدت قطعا به نفع اقتصاد و بورس ایران خواهد بود، چراکه اقتصاد ایران کامودیتی‌محور است. ایران باید به جذب سرمایه‌گذاری از کشورهای عضو بریکس و شانگهای اقدام و حتی برخی کشورهای اروپایی را می‌تواند به سرمایه‌گذاری در ایران تشویق کند.
 
هدف ترامپ تضعیف دلار تحت تاثیر تحریم‌های خارجی نیست. بلوک بریکس نیز تهدیدی علیه دلار محسوب می‌شود به همین دلیل هرگونه سیاستگذاری که منجر به تقویت جبهه شرقی شود به زیان ترامپ خواهد شد. بو‌یژه اینکه کشورهای اروپایی ممکن است برای دور شدن از چالش‌های تامین انرژی احتمالا استراتژی جدیدی در قبال ایران و روسیه تدوین کنند.
 
تغییرات در سیاست‌های اقتصادی آمریکا و حمایت از تولید داخلی با افزایش تعرفه‌ها، رشد تولید و مصرف بالای نفت را به همراه خواهد داشت، در نتیجه فرصتی برای کشورهای نوظهور و کشورهای نفتی حاشیه خلیج‌فارس  فراهم می‌شود تا بتوانند بازارهای صادرات نفت خود را توسعه دهند.
 
به طور کلی سیاست‌های ترامپ و بسته محرک چین تاثیر مثبتی بر اقتصاد کامودیتی‌محور ایران دارد و ترکیب این دو می‌تواند وضعیت خوبی برای بازار و بورس ایران ایجاد کند، مگر اینکه سناریوی تشدید تحریم‌ها شرایط دیگری را رقم بزند، البته با توجه به آمادگی، ایران دیگر چندان تحت تاثیر تحریم نخواهد بود.