شناسهٔ خبر: 69707152 - سرویس اجتماعی
نسخه قابل چاپ منبع: بهار | لینک خبر

خشکی زمین‌های کشاورزی و خالی شدن روستاها

سیستان قابل زیست نیست؟

صاحب‌خبر -
گروه جامعه: سیستان و بلوچستان بر اساس گزارش‌های رسمی و رسانه‌ای، از جمله محروم‌ترین استان‌های کشور است. خشکسالی چندساله، اشتباهات مدیریتی داخلی و عدم پرداخت حقابه‌ رودخانه‌ها و تالاب‌های استان از سوی افغانستان، نه تنها اقتصاد آن را به ویژه در منطقه سیستان تحت تاثیر قرار داده که شرایط زندگی مردمانش را نیز با چالش‌های جدی مواجه کرده است.

به گزارش تجارت نیوز،مسئولان در این میان، در دولت‌های مختلف وعده جذب سرمایه برای بهبود شرایط را داده‌اند. حالا اما، فرهاد شهرکی، نماینده مردم زابل در مجلس گفته است، قبل از انجام هر برنامه‌ای از جمله گسترش تجارت و صنعت در سیستان، این منطقه ابتدا باید قابل زیست باشد. 

او بادهای 120 روزه و معضل گرد و غبار را در کنار خشکسالی و هدر رفت آب، چالش‌های عمده این منطقه دانسته و بر لزوم بازچرخانی آب در سیستان تاکید کرده است.به گفته شهرکی، در طول ۲۰ سال اخیر، بین ۲۰ تا ۲۵ میلیون متر مکعب آب به شهرستان زابل وارد شده اما حتی یک لیتر از این حجم آب، بازیابی نشده است؛ در حالی که امکان بازیابی حدود ۱۰ میلیون متر مکعب آب از پساب تولید شده وجود داشت و در صورتی که چنین اقدامی انجام می‌شد تا کنون مشکل ریزگردها نیز از میان رفته بود .

فاجعه 200 روزه
 وزش بادهای معروف به 120 روزه، زمانی برای مردم منطقه سیستان نعمتی محسوب می‌شد که هوا را تلطیف می‌کرد اما در سال‌های اخیر، به معضلی تبدیل شده است که 180 تا 200 روز از سال، شرایط زندگی آنها را سخت می‌کند. چندی پیش، علیرضا سروری‌نژاد، پژوهشگر آب و خاک گفته بود ضعف‌های مدیریتی و دیپلماسی داخلی، در کنار اقدام افغانستان به ساخت سد روی رودخانه‌ها و قطع حقابه تالاب هامون، به تغییرات اقلیمی در منطقه سیستان منجر شده و بازه زمانی وزش این بادها را افزایش داده است. 

او تاکید کرده بود، این شرایط سلامت 400 هزار نفر از ساکنان منطقه سیستان شامل پنج شهرستان هامون، هیرمند، زابل، زهک و نیمروز را تهدید می‌کند؛ به گونه‌ای که در سال‌های اخیر، بیشترین آمار مربوط به بیماری‌های چشمی، ریوی، قلبی و عروقی و تنفسی کشور از این منطقه گزارش شده است.

خشکی زمین‌های کشاورزی و خالی شدن روستاها
به گفته سروری‌نژاد، طولانی شدن بازه زمانی وزش بادها و علاوه بر آن، در دسترس نبودن آب، نتایج دیگری را نیز رقم زده است؛ خشک شدن زمین‌های کشاورزی، بیکاری مردم و متروکه شدن روستاها.
او به خشک شدن 150 هزار هکتار زمین کشاورزی در منطقه سیستان اشاره کرده و گفته بود که زمین‌های رها شده، در کنار مجموع مساحت 382 هزار هکتاری تالاب‌های خشک شده هامون، به یک کانون 532 هزار هکتاری برای تولید گردوغبار تبدیل شده. در چنین شرایطی، وزش بادهای شدید در این منطقه، حدود 1032 روستا را تحت تاثیر قرار داده است و 200 روستا خالی از سکنه شده‌اند.

بحران آب و سیل در سیستان
سیستان و بلوچستان، با چالش در حوزه «آب» نیز مواجه است؛ هم از لحاظ کم‌آبی و خشکسالی و هم از نظر جاری شدن سیل‌های ویرانگر. به عبارت دیگر، این استان، اقلیمی خشک و فراخشک دارد و متوسط بارندگی آن، ۱۰۰ تا ۱۱۰ میلیمتر در سال و حجم نزولات آسمانی استان نیز حدود 21 میلیارد متر مکعب است. این حجم از بارندگی در برخی سال‌ها در بازه زمانی کوتاهی رخ می‌دهد و در مقاطعی به رواناب‌ها و سیل‌های ویرانگر و گاه مرگبار منجر می‌شود. 

در این میان، سدسازی بی‌رویه، شیوه احداث راه‌های مواصلاتی، عدم تناسب پل‌ها و گذرگاه‌ها با نیازهای اقلیمی منطقه، طرح‌های نادرست مسکن‌سازی و مدل‌های نامناسب مدیریت زمین‌های کشاورزی نیز از دیگر چالش‌هایی است که به کم‌آبی از یک سو و وقوع سیلاب‌های ویرانگر از سوی دیگر در سیستان و بلوچستان دامن می‌زنند.

سدسازی و انتقال آب به جای آبخیزداری و آبخوان‌داری
در چنین شرایطی، برخی کارشناسان تاکید می‌کنند که سیستان و بلوچستان با وجود وسعت زیاد و بارندگی کم و همچنین چالش‌هایی که در حوزه حقابه با افغانستان دارد، از منابع آبی لازم برای تامین نیازهای شرب، کشاورزی و صنعتی خود برخوردار است؛ مشکل اما به عدم مدیریت علمی و فنی منابع آب و خاک بازمی‌گردد.

سروری‌نژاد، پژوهشگر آب و خاک معتقد است مدیران این استان در سال‌های گذشته به آبخیزداری و آبخوان‌داری توجه چندانی نکرده‌اند و تمرکز خود را بر ساخت سازه‌های آبی بزرگ گذاشته‌اند؛ در حالی که این سازه‌ها با اقلیم و نوع پراکندگی جمعیت در منطقه همخوانی ندارند. همین سازه‌ها نیز تاسیسات و ابنیه لازم برای انتقال آب به پایین دست را ندارند و بخش زیادی از آبی که در مخازن آنها ذخیره است، تبخیر می‌شود و در واقع به مصرفی نمی‌رسد. این در حالی است که به جای سدسازی، می‌توان با اجرای طرح‌های آبخیزداری، آب‌های سطحی را در این استان کنترل کرد و با آبخوانداری نیز منابع آب‌های زیرزمینی تقویت می‌شوند. 

او البته تاکید می‌کند که اعتبارات موجود برای ایجاد این طرح‌ها در سیستان و بلوچستان بسیار ناچیز است؛ به‌گونه‌ای که در چهار دهه اخیر، فقط حدود ۱۵ درصد از سطح استان تحت پوشش آنها قرار گرفته‌اند؛ در بیشتر سال‌ها نیز تخصیص اعتبارات اساسا متناسب با حجم فعالیت‌های اجرایی پیش‌بینی شده نبوده. به گفته سروری‌نژاد، در همه این سال‌ها تامین اعتبار برای طرح‌های مانند سازه‌های بزرگ آبی، انتقال آب و شیرین‌سازی، با اشتیاق بیشتری نسبت به آبخیزداری و آبخوانداری انجام شده است.

عدم تعریف معیشت جایگزین
حال که اشتباهات مدیریتی و تغییرات اقلیمی، شرایط زیست در منطقه سیستان را با چالش‌های جدی مواجه کرده است، به گفته شهرکی، نماینده زابل باید پیش از اقدام به جذب سرمایه وضعیت را بهبود بخشید. 

این در حالی است که برخی کارشناسان و فعالان اجتماعی معتقدند دولت‌ها از سال‌ها پیش باید اقدامی برای تعریف معیشت جایگزین در این منطقه می‌کردند؛ چرا که این موضوع آشکار بوده است که سیستان، اقلیم خشکی دارد و بخشی از منابع آبی آن نیز وابسته به کشور دیگری است. در نتیجه مسئولان باید در طول دهه‌های گذشته، طرح‌های غیروابسته به آب یا کم‌آب‌بری را برای کاهش وابستگی زندگی و معیشت مردم به کشاورزی اجرایی می‌کردند اما همواره نگاه‌ها به توسعه کشاورزی معطوف بوده است.