عباس عبدی می گوید قرار نیست ایران به هر قیمتی وارد تعامل و گفتگو با امریکا شود، ولی اصل این را نباید نادیده گرفت و رد کردن آن نه به سود کشور است و نه مردم می پذیرند. مردم از مواضعی حمایت میکنند که مبتنی بر گفتگو باشد، حتی اگر به نتیجه نرسد.
عباس عبدی در گفتگو با روزنامه اعتماد ۱۰۰ روز فعالیتهای دولت پزشکیان را واکاوی کرده است.
بخشهای مهم این گفتگو را در ادامه میخوانید:
پزشکیان از نظر من و به صورت متعارف خواهان اصلاحات جدی و پایدار است. نگاه او به سیاست خارجی، به آزادیها، به حقوق انسانها، به نحوه مواجهه با زنان، به تبعیض و بیعدالتی و مساله گزینشها، در همه موارد خوب و قابل دفاع است.
بدترین و بیاعتبارترین نقد به پزشکیان و دولت او از منظر انتصابهاست که واقعا منزجرکننده است. خیلیها مدعی هستند و گمان میکنند که باید سهمی هم بگیرند.
۲۵ روز فعالیت سیاسی با نشاط و بدون کوچکترین مشکلی انجام شده و دستاوردی بزرگ داشته است، حالا دنبال سهمخواهی هم هستند.
بدترین وضعی که در سیاست خارجی با آن مواجهیم، نداشتن قدرت پاسخ دادن به متجاوز نیست، بلکه محدود بودن کارتهای بازی ماست.
تاکید صرف بر پاسخ موشکی قطعا به لحاظ نظامی قابل توجه است، ولی محدودیت استفاده از یک کارت کافی نیست.
بر اثر حوادث قبلی بسیار از پلهای اعتماد میان مردم و نیروهای سیاسی و دولتها خراب شده یا آسیب دیده است و باید بازسازی شود. به نظر من گام اول در تایید پزشکیان از جانب حکومت برداشته شد. به قول معروف ماهی را هر وقت از آب بگیریم، تازه است. باید از آن استقبال میشد که شد.
قرار نیست ایران به هر قیمتی وارد تعامل و گفتگو با امریکا شود، ولی اصل این را نباید نادیده گرفت و رد کردن آن نه به سود کشور است و نه مردم میپذیرند.
مردم از مواضعی حمایت میکنند که مبتنی بر گفتگو باشد، حتی اگر به نتیجه نرسد.
ایران و ایالات متحده در عراق و افغانستان و حتی بوسنی در حالی که روابط دیپلماتیک نداشتهاند، همکاریهایی داشتهاند. در مقطعی در زمان دولت اصلاحات کمترین تنشها را داشتند و رسیدن به همین حد هم فعال کافی است و باید جلوی افزایش تنش گرفته شود.
بخشی از این تابوی رابطه با امریکا بر ساخته ذهنی و در بعدها اتفاق افتاده است. ایران و امریکا حتی در دوره رونالد ریگان که نقش مهمی در شکل دادن به نظم نوین جهانی و سقوط کمونیست داشتند، نیز روابط و گفتگوهایی مستقیم داشتند.
در دوره معجزه هزار سوم سالانه بیش از ۱۰۰ میلیارد دلار درآمدهای نفتی بود، ولی دریغ از ایجاد شغل پایدار و تولید کافی.
روشن است که چرا میگفتند که «تحریم نمنده»، زیرا پول نفت اجازه میداد که چند برابر هزینه میکردند تا تحریم را دور بزنند، غافل از اینکه غرب هم مخالف این کار نبود، چون هم ساختار را متناسب با تحریم شکل میداد و هم منابع مالی کشور را نابود میکرد.
اگر بخواهیم اسیر گذشته شویم بدون تردید آینده را میبازیم. در بازی میان آینده و گذشته، گذشته ً قطعا بازنده است.