داوود فتحعلیبیگی کارگردان بازیگر پیشکسوت تئاتر و سینما و داور بخش «واقعهخوانی» سومین جشنواره بینالمللی چندرسانهای میراثفرهنگی در گفتوگو با خبرنگار میزان درباره این جشنواره که در بخشهای متعدد به هنرهای نمایشی و سینمایی میپردازد در محبوبیت ملی گفت: شعار جشنواره میراث ما ایران ماست. مسلما در تعریف هویت ملی به این میرسیم که اشکال مختلف در حوزه فرهنگ و هنر جمع میشود و هویت ملی ما را میسازد. هویت یکیست ولی با زبانهای مختلف تعریف شده که این زبانهای مختلف همین هنرهای مختلفاند که یک زمان در صنایعدستی ظهور میکند، یک زمان در ادبیات و یک زمان هم در هنرهای نمایشی و آیینها. بیشتر اینها آبشخورش از باوریست که آن باور یعنی یکتاپرستی که از دیرباز در بین ایرانیان رواج داشته و جلوههایش را در خیلی جاها میبینیم؛ در مینیاتور یک طور و در هنر نقاشی یک طور دیگر.
وی ادامه داد: همان گونه که در یک نقاشی مینیاتور همه رویدادهای یک قصه در یک صفحه نقاشیست، همان به نوعی در شبیهخوانی میآید و همه رویدادها روی یک سکو اتفاق میافتد. این ها تکرار میشود ولی آبشخور همه از همان ریشههای فرهنگیست. مطمئنا اگر ما نسبت به شناخت اشکال مختلف فرهنگی هنریمان کوتاهی کنیم، رفته رفته نسل جوان و نوجوانمان با این هویت ملی در اشکال و ظواهر مختلف بیگانه میشوند و هیچ امر و پدیدهای مثل فرهنگ ملی و وطنپرستی نمیتواند باعث اتحاد یک ملت شود.
فتحعلیبیگی درباره ضرورت برگزاری چنین جشنوارهای بیان کرد: صد در صد ضرورتش برای این است که ما در شرایطی زندگی میکنیم که با هجومی از اطلاعات از جاهای مختلف دنیا مواجهیم. سازمان یونسکو از خیلی سال پیش شروع به ثبت پدیدههای فرهنگی هنری مربوط به کشورهای مختلف و اقلیمهای مختلف کرده است و مطمئنا این رنگارنگی پدیدههای فرهنگی هم قابل توجه بوده است و هم اینکه زمینهای برای مطالعه روی آن فرهنگ و شناخت آن فرهنگ است. مطمئناً اگر ما نخواهیم روی حفظ و نگهداری و معرفی پدیدههای مختلف فرهنگی و هنری خودمان در ابعاد مختلف کار کنیم، رفته رفته این احساس بیگانگی به وجود میآید و رفته رفته دیگران بسیاری از پدیدههای ما را میبرند و به نام خودشان ثبت میکنند؛ این هم یکی از ضررها است. ضمن اینکه اگر ما با هویت خودمان بیگانه شویم هیچ وقت نسبت به وطنمان هم عرق و علاقهای نخواهیم داشت.
وی تاکید کرد: آنچه که میتواند ما را پای این آب و خاک نگه دارد و بتوانیم از آن حفظ و حراست و نگهداری کنیم، خرده فرهنگهاییست که در این آب و خاک وجود دارد و هنوز هم میتواند عامل اتحاد و انسجام مردم شود.
داور بخش «واقعهخوانی» سومین جشنواره بینالمللی چندرسانهای میراثفرهنگی گفت: اینکه در دو سه سال اخیر نسبت به میراث ناملموس و میراث معنوی هم توجه شده، خیلی حائز اهمیت است چون کمتر به این مقوله پرداخت شده است. آن سالهایی که جشنواره نمایشهای آیین سنتی برگزار میشد به اندازه و سهم خودش تاثیر داشته ولی اینکه از ناحیه وزارت میراثفرهنگی چراغ دیگری روشن شود حائز اهمیت است. ما احتیاج داریم دهها چراغ در طول سال روشن باشد. اینها بسیار بسیار در حفظ و اشاعه فرهنگ ایرانی میتواند موثر واقع شود.
وی درباره انتقال میراثفرهنگی به نسل جدید به گونهای که اصالتش حفظ شود و در عین حال جذاب هم باشد، گفت: اول باید سرچشمهها را نگهداری و لایروبی کنیم. اگر سرچشمهها کور شود ما دنبال چه چیزی برویم؟ برای مثال اگر هنر نقالی را به شیوه سنتی نداشته باشیم و از آن اطلاعاتی نباشد، این نمودها و جلوههای نوین را بر اساس چه چیزی میخواهیم بسازیم. مثل این است که ساختمانی از بیخ و بن پی نداشته باشد، وقتی پی نداشته باشد، ما کجا میتوانیم بفهمیم که این بنا آتشکده بوده یا مسجد یا بیمارستان. مخصوصاً در حوزه مباحث فرهنگ معنوی و ناملموس مطمئنا آن ریشهها باید باشند. ریشهها و آن سرچشمهها میتواند به شکل موزهای باشد و نگهداری و لایروبی شود و ما جلوههای نوینتری را با الهام از آن ها ارائه دهیم، این هم زمانی اتفاق میافتد که ما بتوانیم قدم به قدم از این سربالایی بالا برویم تا به سرچشمه برسیم. وقتی به سرچشمه رسیدیم تازه زایش نو و خلق نو اتفاق میافتد. تا زمانی که به سرچشمه نرسیدیم هنوز خامیم، اواسط راه یک آبی میبینیم که از چشمه میآید و باید به آنجا برسیم، مخصوصا در حوزه آیینها، نمایشهای آیینی و خیلی از پدیدهها. حتی همین بازیها را اگر اصلش را ندانیم و سرمنشا علتش را ندانیم که به چه علت مثلا آیین ورزش زورخانهای را راه انداختندف چه ریشهای داشته و تا وقتی آن ریشه را ندانیم مطمئناً به اهمیتش پی نمیبریم. وقتی به اهمیتش پی نبردیم، به حفظ و نگهداری آن هم توجه نمیکنیم.
این بازیگر پیشکسوت تصریح کرد: من معتقدم که باید تمامی بخشهای این جشنواره با همان رویکرد شناخت فرهنگ و هنر ملی تقویت شود. با رویکردی که تحت تاثیر این شناخت به وطنپرستی برسیم و این خیلی مهم است. وقتی به عرق ملی و وطنپرستی برسیم آن وقت است که برای نگهداری این آب و خاک تلاش میکنیم. آن وقت است که دیگر به این فکر نمیکنیم که به جای دیگری برویم؛ اگرچه جای دیگر رفتن شاید به ظاهر برای خیلیها جالب باشد اما خیلیها رفتند و دیگر روی برگشتن ندارند. چون با چشم بیگانه به آنها نگاه میکنند و مشاغل بسیار سخت و دست پایین را به آنها میدهند که وقتی آدم میشنود، عذاب وجدان میگیرد.
انتهای پیام/