به گزارش پایگاه اطلاعرسانی دولت، دکتر فاطمه مهاجرانی؛ سخنگوی دولت چهاردهم گفت: خیلی خوشحالم که در جمع نیکوکاران هستم. حوزههای کار خیر یک حال خوبی به آدم میدهد که با هیچ حوزه دیگری قابل مقایسه نیست. مثال من و خیرین، مانند آدمی است که در بازار عطاران میرود. درست است که عطر نمیخرد اما بوی عطر میگیرد. آدم وقتی در این جلسات شرکت میکند بوی عطر میگیرد.
وی در ادامه افزود: ما در یک جامعهای زندگی میکنیم که کهنالگویمان، کهنالگوی قهرمان است و به دنبال پرورش قهرمان هستیم؛ یعنی در جامعه ما معمولاً آن چیزی که در مدیریت ژاپنی به آن کایزن یا بهبود مستمر میگویند، وجود ندارد، ما عادت به خانهتکانی شب عید داریم و عادت به معرفی یک قهرمان ملی داریم که بگوییم این آدم کل موضوعات عالم امکان را حل کند. از آنجایی که یک چنین موجودی وجود ندارد، لذا در ذهن ما دائم تجربه شکستهای مکرر به وجود میآید. این از یکسو یک موضوع خیلی عمیقی است و کسانی که در حوزه فرهنگ و تاریخ مطالعه میکنند بهتر در جریان این موضوع قرار دارند.
ساختار اداری ما معیوب است
مهاجرانی تصریح کرد: نکته دیگر اینکه ساختارهای اداری ما معیوب است. وقتی میگوییم سازمان، این سازمان، ساختار، سیستم و هدف دارد و اینها باید یکجایی باهم همسو شوند نه اینکه علیه یکدیگر کار کنند. تا جایی که من فهم میکنم هیچ دو نفری در حوزه دولت نمیخواهند باهم تعارض پیدا کنند، اما ناخواسته اهدافشان اینها را در مقابل هم قرار میدهد و ما در طول این سالها به دلیل نداشتن ساختار و سیستم درست، بسیاری از آدمهایی را که باهم دوستان بسیار شفیقی هستند و خیلی هم آدمهای خوبی محسوب میشوند در فضاهایی قرار میدهیم که ناخواسته باهم تعارضهای جدی پیدا میکنند. در حوزه امر خیر این موضوع خیلی جدیتر است.
سخنگوی دولت چهاردهم در ادامه افزود: نکتۀ دیگر عدم دقت در انجام کارهای خیر است. به خاطر دارم که در بخش نوسازی مدارس بودم و یک نفر آمد و گفت میخواهم در بشاگرد مدرسه بسازم. من به مدیرکل استان هرمزگان زنگ زدم و گفتم این فرد میخواهد در بشاگرد مدرسه بسازد. بعد گفتم سرانه بشاگرد در زمینه محیط آموزشی چقدر است؟ گفت سرانه هر دانشآموز در بشاگرد بالای ششمتر است. توجه کنید که سرانه دانشآموز در کل کشور پنج متر و 20 سانتیمتر است اما در بشاگرد بالای ششمتر است. این نشان میدهد که ما این همه هزینه کردهایم اما به دستاورد نرسیدهایم؛ یعنی موضوع فقر در سیستانوبلوچستان، بشاگرد، خراسان شمالی، گلستان و ... نتوانسته به صورت کامل حل شود. پس ساختار و سیستم ما که نقص دارد و این سر جای خودش است که یک بخش از مسئله است.
عزت نفسِ فردِ نیازمند، خدشهدار نشود
وی تصریح کرد: مسئله دیگر این است که منِ نوعی فکر کردهام اگر از روی احساسم به سیستانوبلوچستان بروم و کفش توزیع کنم، مشکل را حل کردهام، در حالی که این اتفاق نمیافتد. اتفاقا با این ورودهای مکرر، فرهنگ بومی آنها را نیز دستکاری کردیم و با آدمهایی مواجه شدیم که دیگر عزت نفس هم ندارند. لذا در حوزه کارهای اجتماعی که همه دوستان تجربههای ارزشمندی دارند و حتماً خیلیها تحصیلات مرتبط نیز دارند باید توجه شود که میزان مداخلات خیلی باید لطیف و حسابشده باشد و به نحوی باشد که کرامت انسانیِ فرد، آسیب نبیند.
مهاجرانی گفت: بنابراین یکی از موضوعاتی که با آن در حوزههای کار خیر مواجه میشویم، چنین موضوعاتی است. من دیدم که یکی از خیریهها میگفت چیزی به نام درخت آرزوها طراحی کردهایم. میگفت بچه میگوید دلم میخواهد فلانچیز را داشته باشم و بعد یک نفر این آرزو را برآورده میکند و مانند یک قهرمان برای او مثلاً یک دوچرخه میآورد! ممکن است این کارها در لحظه کارایی داشته باشد که حتماً هم همینطور است؛ زیرا دقیقاً روی عواطف آدمی دست میگذارد و اشک همه را درمیآورد، اما در درازمدت تمام کوشش این بچه را از او میگیرد؛ چراکه او یاد گرفته است که همیشه یک کسی هست که میآید و درخت آرزوهایش را بارور میکند و او را به خروجی میرساند.
توسعه با واسطهگری انجیاوها میان دولت و ملت حاصل میشود
وی در ادامه تصریح کرد: البته خوشحالم که در حوزه کار خیر، فعالیتهای عمیقی هم انجام میشود. واقع مطلب این است که جامعه توسعه پیدا نمیکند و اجتماعی نمیشود مگر اینکه رابطۀ دولت و ملت با وجود انجیاوها شکل بگیرد و انجیاوها حد واسط شوند. یکی از دلایلی که جامعه ما الان به شدت دچار افت سرمایه اجتماعی است این است که یک زمانی آمدیم و از انجیاوها بت ساختیم و یک زمانی هم اژدها. اما هیچکدام از اینها درست نیست و باید روی سر انجیاوها بیاییم و مانند دیگر موضوعات اجتماعی، قاعده، قانون، رویه و نظارت و بازرسی داشته باشیم. کجای دنیا اجازه میدهند که هرکسی هر کاری دلش میخواهد بکند؟ طبیعتاً یکسری قاعده و قانون میگذارند و میگویند در فلان حیطه حق ورود ندارید و مواردی از این دست را مطرح میکنند. هرچقدر که این موضوعات بیشتر باشد انجیاوها بهتر و راحتتر کار میکنند و روانتر به کارشان ادامه میدهند.
سخنگوی دولت چهاردهم در ادامه افزود: نکته دیگر اینکه نمیدانم دوستان چقدر با سامانه سخا که سامانه خیر و احسان است آشنا هستند و با آن تماس دارند. چندین اقدام مانند این طرح صورت گرفته است برای اینکه این انجیاوها بتوانند خدماتشان را به شکل منسجم ثبت کنند و به نحوی بتوانند همافزا شوند. از دهه هشتاد ذیل اتاق بازرگانی این اقدامات شروع شد و افراد فعال در انجا مثل آقای خامنوی، مجموعهای را با نام شبکه ملی مؤسسات نیکوکاری تأسیس کردند که موجب انسجام خیریهها بشود. این شبکه تاکنون خوب پیش رفته ولی به آن جایی که باید میرسید، نرسیده است. این موضوع مهمی است؛ زیرا وقتی مجموعهها خودشان تشکل پیدا میکنند و از حالت انفرادی خارج میشوند، توان چانهزنیشان زیادتر میشود.
وی تصریح کرد: یکی از کارهایی که به نظر میآید [پایگاه خبری] خیر ایران دارد خوب انجام میدهد این است که کمک میکنند که این اخبار برسد و این شبکهها معرفی شوند و مجموعههایی که کارهای کوچک انجام میدهند شناسانده شوند. به شدت اعلام علاقهمندی میکنم نسبت به این فعالیتها و کمک در این زمینهها؛ زیرا خودم را از این جنس میدانم و اتفاقاً سخنگویی دولت را بسیار کوتاهمدت میدانم و اعتقاد دارم که من معلم دانشگاه و از جنس جامعه هستم؛ لذا اگر این فرصت در اختیار من قرار دارد باید حداکثر استفاده را بکنم تا فاصله دولت و ملت را کمتر کنم. بر همین اساس من خدمت دوستان اعلام آمادگی و علاقهمندی میکنم که در خدمتتان هستم و در کنار دکتر ربیعی و بلکه پشت سر ایشان که استاد من هستند، هر زمانی که باید کاری یا کمکی انجام شود به سهم خودم به صورت تمام و کمال در خدمت دوستان هستم.
دکتر علی ربیعی؛ دستیار اجتماعی رئیس جمهور و رئیس انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات آخرین سخنران این میزگرد بود. وی در بخش اول صحبتهای خود به بخشی از صحبتهای دیگر افراد حاضر در مراسم اشاره کرد و گفت: مباحث آقای ملانوری را کاملاً درست میدانم و معتقدم که جای این مباحث خالی است. به همین دلیل بود که در سه سال گذشته رفتیم تا یک مجوز از دانشگاه برای توانمندسازی خیریهها بگیریم و یک پودمان هم گرفتیم و فراخوان هم دادیم که عنوانش هم مدیریت تشکلها و سمن است.
وی افزود: درباره فرهنگ عمومی نیز باید بگویم که شرایط روحی و روانی ایران امروز یک مقدار ما را دچار سختی کرده است. مسئله اجتماعی ایران امروز در میان آسیبهای مختلف، روانی است و ناامنیِ روانی، بزرگترین مسئله اجتماعی ایران است. بنابراین روی خیرِ جمعی کار کردن بسیار دشوار است اما خوشبختانه در ارزشهای نسل جدید این هم وجود دارد؛ یعنی در ارزشهای جدید نسل دهه هفتادی بهبعد، خیر جمعی نیز وجود دارد.
وی در ادامه افزود: دکتر نبی به کارآفرینی اجتماعی تأکید کردند و در زمینه اعطای مجوزها مطالباتی داشتند که من حتماً این را دنبال میکنم. متولی این بخش از مجوزها بیشتر وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی است؛ زیرا اشتغال خُرد و کوچک است و باید در این زمینه تسهیلگری صورت بگیرد. ایشان بحثهای دیگری هم داشتند که وارد نمیشوم. مثلاً بحثی درباره مقایسه هزینه کمپ و اشتغال داشتند. ما نمیتوانیم کمپ را رد کنیم اما میتوانیم آن را به عنوان یک کار اصلی تلقی نکنیم.
نتایج جلسه را از خیر ایران اطلاعرسانی میکنیم
ربیعی گفت: یک یادداشتی دارم دربارۀ آقایی که سرش از گور بیرون آمده بود. البته اینکه در شبکههای اجتماعی پخش شد به دلیل حقطلبی نبود بلکه اغراض سیاسی پشت آن وجود داشت اما من به آنجا رفتم و با آن آقا هم مصاحبه کردم و حدود 50 دقیقه مصاحبۀ عمیقِ نیمهساختاریافته با او انجام دادم که تبدیل به یک مقالهای با عنوان کالبدشکافی گورخوابی شد. به هر تقدیر من قبول دارم که این دسته از افراد هر چند وقت یکبار به کمپ میروند و دوباره معتاد میشوند اما از آقای دکتر نبی میخواهم که این مشکلات را بنویسند تا من دنبال کنم. نتیجه این جلسه را نیز از طریق رسانه خیر ایران اطلاعرسانی خواهیم کرد.
دستیار اجتماعی رئیس جمهور بیان کرد: همچنین با بحث خانم یاوری هم آشنا هستم. ایشان با حدود 12 بچه کارشان را آغاز کردند اما خوشحالم این عدد، امروز، افزایش چشمگیر یافته است. یک زمانی برای بچههایِ شهید بهزیستی مراسم گرفته بودیم و همان موقع با موضوع «شهدای بیچشمانتظار» سخنرانی کردم. همیشه فکر میکردم این بچههای بهزیستی را چه کسی دنبال میکند و چه کسی به آنها میگوید «کجایی»؟ این کجایی گفتن، همیشه در ذهن من بود. اگر والدین ما زنده باشند هنوز هم به ما میگویند کجایی و ما هم به بچههای خودمان میگوییم کجایی. این کجایی، عبارت لذتبخشی محسوب میشود اما کسی نیست که به این بچههای بهزیستی بگوید کجایی و من خیلی دوست داشتم یک نهاد میانی میان خروج از سازمانهای نگهدارنده و جامعه وجود داشته باشد که این بچهها اجتماعی بشوند.
وی در ادامه افزود: این بچهها در زندگیشان مرد نمیبینند و وقتی از مراکز نگهداری خارج میشوند، در معرض اولین تجربه عاشقانه که قرار میگیرند بسیار لطمه میخورند. بنابراین خیلی دوست داشتیم این نهاد میانی تأسیس شود. اسامیای هم پیشنهاد شد که به خاطر دارم که قبول نکردم. آن موقع از دوستانی که شرکتهای بزرگ دولتی داشتند نیز خواهش کردیم که برنامهای برای استخدام آنها داشته باشند. به هر حال باید در این زمینه کاری بکنیم.
دستیار اجتماعی رئیس جمهور بیان کرد: بحث دکتر نحوینژاد درست است و ما در زمینه مباحث مربوط به رفاه بازنگری نکردیم اما اگر میتوانستیم نظامِ چندلایه حمایتی را درست مطرح میکردیم، الان وضعیت بهتر بود. اگر یارانه مشروط را امضا میکردیم به نظر من مسئله آموزش و بازماندگی از تحصیل نیز حل میشد. اصلاح اینها نیز الان خیلی سخت است. وقتی شما مسیری را میروید دیگر نمیتوانید آن را اصلاح کنید. وگرنه اگر از ابتدا یارانه را به صورت هدفمند و معطوف به انجام گرفتن کاری میدادیم شرایط متفاوت میشد. پایگاه رفاهی نیز متأسفانه تعطیل شد اما اگر احیا شود خوب است.
ربیعی گفت: دربارۀ اطلس رفاهی و خیریه نیز یکی از دوستان نکاتی را بیان کرد که باید بگویم آمایش اجتماعی و فقر در کشور انجام شده است و الان میدانیم که بازماندگی از تحصیل را در کدام نقاط کشور داریم و معدل کدام منطقه پایینتر است و در کدام درسی این نمرات پایینتر است. بر این اساس کار میشود اما بانک رفاهی اگر به بحث خیریهها متصل شود میتواند کمک زیادی بکند. یک نکته نیز دربارۀ اکوسیستم فعالیت اجتماعیِ مولد توسط خانم دکتر یادگار گفته شد که با این حرفها آشنا هستم اما باید دقیقتر در این زمینه بررسی کنم.
میان کار خیریهها و مطالبهگریِ سمنها خلط نکنیم
وی در ادامه بیان کرد: اما درباره نکات خودم باید بگویم، اولین مسئله این است که ما یا «خیریه» داریم یا «سمنهای مطالبهگر» اما اغلب اینها را باهم قاطی میکنیم و بعضاً هم اینها را با کار سیاسی قاطی میکنیم. اولین گام این است که باید به شدت از این کار پرهیز کنیم. نمیگویم خیریه نباید مطالبهگری کند اما یک نفر است که کارش اصلاً خیریه نیست و فقط مطالبهگر است که یک چیز دیگر است و میشود سمن و مطالبهگریِ محیط زیست را در دستور کار خود قرار میدهد. اما یکی هم هست که جریان درست میکند تا کارتنخوابها را اصلاح کند. بنابراین باید اینها را تفکیک کنیم.
ربیعی گفت: در دورانی که مسئولیت داشتم اجازه ندادم که حتی یک خیریه تعطیل شود، ولی در یکجا زورمان نرسید، برای اینکه دیدم فعالیتها در آنجا قاطی شده بود و هنوز هم دنبال این هستم که احیا بشود و دارم ملاقاتهایی میکنم که بتوانم آن را احیا کنم. پس بنابراین باید مواظب باشیم که از این حیث لطمه نخوریم و از دوستان خیر ایران هم میخواهم که در این زمینه گفتمانسازی کنند که میان امر سیاسی، مطالبهگری و خیریه تفکیک قائل شویم. مطالبهگری را دوست دارم و باید باشد. مطالبهگری با مکتب انتقادی درهم میآمیزد اما جریان خیریه متفاوت است. انجیاوی مطالبهگر، حزب نیست اما باید مجوزش را بگیرد.
دستیار اجتماعی رئیس جمهور بیان کرد: نکته دیگر، اهمیت گستردهتر کردن طیفِ کارِ خیر است. یک وقتی فکر میکردم که یکسری آدم را انتخاب کنیم تا بروند و یکسری آدم را بخندانند و خوشحال کنند و میگفتم این طیف خیر را اینطور توسعه بدهیم. یا اصلاً برخی آدمها بروند و در خیابان با آدمهای دیگر سلام و علیک بکنند. گاهی اوقات که حال آدم بد است و یک کسی احوال آدم را میپرسد موجب خوشحالی میشود. بنابراین میشود اینگونه طیف خیر را گسترش داد و خیرهایی نظیر کاستن از نگرانی دیگران، همدلی و همزبانی و مواردی از این دست را توسعه بدهیم. خیّرهایی هستند که پول نمیخواهند و میتوانیم اینها را توسعه بدهیم.
دولت چهاردهم دولت خیر جمعی است
وی در ادامه افزود: دلم میخواهد بگوییم دولت چهاردهم، دولت خیر جمعی است. اسم گذاشتن روی هر چیزی مانند بچه اثر وضعی دارد و از شما میخواهم که به دلیل همین اثرگذاری وضعی، به ما بگویید دولت خیر جمعی. وفاق را هم نوعی خیر جمعی میدانم. اما چند کار را هم باید دنبال کنیم؛ یکی اصلاح نگاه به سمنها است. در فرایند دادن مجوز مشکلات زیادی داریم. شاید دوستان باور نکنند اما من که [به عنوان وزیر] متولی سازمان بهزیستی بودم، به دلیل اینکه تعارض منافع نشود گفتم تا خودم هستم مجوز نمیگیرم و الان سه سال است که نتوانستهام برای یک خیریهای که دارم مجوز بگیرم. یکی از اعضای هیئتمدیره من نیز خانم مهاجرانی بود و دیگران را هم دوستان میشناسند. پس باید این مشکلات در زمینه صدور مجوز را حل کرد.
ربیعی گفت: یک موضوع دیگر درباره توانمندسازی است. در این زمینه ایدهای دارم و دوست دارم شما هم کمک کنید. ما به «دفتر توانمندسازی و ارتقای سازمانهای مردمنهاد و خیریهها» نیاز داریم. مانند اورژانس اجتماعی که دنبال آسیب میرود این هم میتواند در همان فضا باشد و البته که شبیه اورژانس اجتماعی هم نیست. سازمانها نیازمند توانمندسازی هستند و برخی از آنها نیز باید حذف شوند. یک کار دیگری هم باید در دولت بکنیم و آن اینکه خیلی در حوزه خصوصی و عمومی مردم وارد شدهایم و باید پایمان را عقب ببریم. باید خیلی از فعالیتها در حوزه عمومی واگذار شود.
وی تصریح کرد: امر جمعی مانند امر دینداری است که اگر عزاداریهای طبیعی تبدیل به عزاداریهای مناسکی شود، اثرش را از دست میدهد. خیر جمعی نیز همینطور است. یک جایی به من نقد کرده بودند که مگر دولت ایران فقیر است که میگویید خیریهها کار کنند. برای آنها آمریکا را مثال زدم و گفتم مگر دولت آمریکا فقیر است که در آنجا کار خیریه انجام میدهند؟ اثر خیریه فقط مالی نیست بلکه اثری است که به جامعه برمیگردد و خیر جمعی فقط آن گروههای هدف نیستند که از آن منتفع میشوند بلکه آن روح تعامل و روح جمعی که در جامعه میآید هم مدنظر است و حتماً باید حوزه عمومی را بیشتر باز کنیم.
دستیار اجتماعی رئیس جمهور گفت: موضوع مربوط به مالیاتها را هم پیگیری میکنم. در شیراز خیریه آقای ملکحسینی را دیدم که 30 هزار میلیارد تومان کار کردهاند که تحسینبرانگیز است. برای افرادی که از شهرستانها برای پیوند کبد میآیند، جا درست کردهاند. آنها هم همین مشکلات را دارند. نکته دیگر اینکه ما حسابداری خیر جمعی هم نداریم و نمیدانم که کجا میتوانیم حسابداری خیر جمعی را داشته باشیم.
در انتهای صحبتهای ربیعی از وی این سوال مطرح شد: در دو سال گذشته متنی در مرکز پژوهشهای مجلس به نام پیشنویس قانون جدید تشکلهای اجتماعی تهیه شد. این طرح در کمیسیون تصویب شده است و هر زمانی که مجلس اراده کند میتواند در صحن هم آن را تصویب شود. از آن طرف خیریهها نیز به آن انتقاد دارند و میگویند اگر تصویب شود دیگر نمیتوانیم آن را اصلاح کنیم. آیا دولت موضعی در این زمینه دارد؟ ربیعی در پاسخ گفت: قبل از اینکه وارد دولت شویم سه جلسه در انجمن جامعهشناسی گذاشتیم و و این طرح را نقد کردیم. یک جلسه هم با حضور دوستان مرکز پژوهشها گذاشتیم و اشکالات نیز استخراج شد. به معاون حقوقی باید بگوییم تا ببینیم آیا حالا که این طرح مطرح است میتوانیم مداخلهای داشته باشیم یا نه. در این موضوع باید با وزارت کشور نیز هماهنگ شویم.
انتهای پیام/