شناسهٔ خبر: 69675728 - سرویس گوناگون
نسخه قابل چاپ منبع: اقتصاد آنلاین | لینک خبر

علت وابستگی شدید کودک به والدین چیست؟

یک روانشناس می‌گوید: اختلافات والدین و دعواهایی که کودک در خانه بین پدر و مادر می‌بینند، می‌تواند وابستگی کودک را نسبت به یکی از والدین بیشتر کند، چون در این تنش‌ها کودک دچار اضطراب می‌شود.

صاحب‌خبر -

به گزارش اقتصاد آنلاین به نقل از ایسنا، هر چند وابستگی به والدین در برخی از سنین عادی است، اما در برخی مواقع شاهد وابستگی بسیار زیاد در برخی از کودکان هستیم. وابستگی‌هایی که می‌تواند دردسرهایی را هم برای کودک و هم برای والدین‌شان ایجاد کند.

آریا پسر بچه چهار ساله‌ای است که به شدت به والدین خود به ویژه مادرش وابسته است. به حدی این وابستگی زیاد است که تقریبا مادرش را در انجام بسیاری از امور روزانه‌اش ناتوان کرده است. او می خواهد مادرش، فقط در کنار او باشد و هیچ کار دیگری به جز بازی با او نداشته باشد. وقتی مهمانی به خانه‌شان می‌رود به مادرش می‌چسبد و اضطراب در چهره او به شدت نمایان می‌شود. حاضر نیست حتی یک دقیقه بدون والدین‌اش در جایی بماند. امروزه در اکثر خانواده‌ها، کودکان معمولا به دلیل تک فرزندی و زندگی آپارتمان‌نشینی وقتی همسالان خود را می‌بینند دوست دارند با آن‌ها بازی کنند اما آریا به هیچ وجهه حاضر نیست بدون مادر یا پدرش در کنار کودکان دیگر بازی کند اگر هم زمانی این کار را کند، والدینش باید کنار او باشند. به نظر می‌رسد رفتارهای مادرش نیز در این امر دخیل باشد!

این که چه عواملی باعث وابستگی زیاد برخی از کودکان به والدین‌شان می‌شود یا این که رفتار والدین تا چه اندازه می‌تواند بر این امر تاثیرگذار باشد موضوعی است که به بهانه آن با دکتر « مهسا ساداتی» روانشناس کودک و نوجوان به گفتگو نشستیم که در ادامه می‌خوانید:          

چه عواملی باعث وابستگی بیش از اندازه کودکان به والدین شان می‌شود؟

وابستگی کودک به والدین یا همان اضطراب جدایی از جمله مواردی است که در برخی از کودکان دیده می‌شود. ممکن است اضطراب جدایی به صورت جدا شدن خودش را نشان ندهد و کودک از والد جدا شود اما از نظر روانی به والد بسیار وابسته باشد.

خیلی از مواقع روانشناسان این موضوع را مطرح می‌کنند که وابستگی از سمت کودک به سمت والد نیست. جان لاک اعتقادش بر این است که کودکان وقتی که به دنیا می‌آیند. ضمیرشان مثل یک روح سفید می‌ماند، والدین هستند که بر آن نقش می‌زنند. پس وابستگی می‌تواند از سمت کودک به والد نباشد. این وابستگی می‌تواند از سمت والد به سمت کودک باشد، که باعث ایجاد اضطراب و وابستگی در کودک‌ می‌شود.

 اولین عامل می‌تواند سن والدین باشد. خیلی از مادرها ممکن است به سختی باردار شده باشند. سال‌های زیادی بچه‌دار نشده یا با استفاده از روش‌های دیگری به سختی باردار شدند. این والدین چون فرزند خود را با سختی زیادی به دنیا آوردند، بیش از حد نگران او هستند.

آن‌ها نمی‌توانند اضطراب خودشان را نسبت به کودک خود مدیریت کنند. به زبانی نمی‌توانند بگذارند روند رشد کودک به درستی طی شود. مثلا یک بچه چهار ساله که در نمودار رشد، قد و وزن طبیعی دارد و می‌تواند قاشق دست‌اش بگیرد و غذا بخورد. والد به دلیل وابستگی خیلی زیادی که به کودک‌اش دارد اجازه جدا شدن کودک و اجازه مستقل شدن به او را نمی‌دهد.

گاهی اوقات سن پایین والدین هم باعث این قضیه می‌شود. یعنی والدینی که مهارت‌های مدیریت اضطراب خودشان را ندارند و سن‌شان پایین بوده و درکی نسبت به حمایت و وابستگی ندارند، آن‌ها هم می‌توانند به کودک‌شان به لحاظ وابستگی و اضطراب جدایی آسیب بزنند.

مورد دوم دوران بارداری است که مادر سپری می‌کند. گاهی اوقات مادر دوران بارداری پر تنش و پر استرسی را به دلایل مختلف سپری می‌کنند. ممکن است مادر در دوران بارداری یک سوگ برایش اتفاق افتاده باشد. دعوا یا تنش شدید خانوادگی را تجربه کرده باشد. سابقه سقط داشته و بچه‌هایی را سقط کرده باشد. همه این موارد می‌تواند بعد از به دنیا آمدن کودک، وابستگی‌ را در والد و کودک تشدید کرده و باعث اضطراب بین مادر و کودک شود.

والدینی که خود دچار اضطراب شدید هستند، اجازه استقلال را به فرزندشان نمی‌دهند. ترس از دست دادن کودک را دارند و بیش از حدی که باید، کودک را حمایت کرده و به کودک خدمات می‌دهندمورد سوم زایمان‌های سخت است. مادرانی که زایمان‌های بسیار سختی را تجربه می‌کنند، ممکن است، پس از زایمان دچار اختلالاتی مثل افسردگی‌های پس از زایمان، شوند. خیلی از مادرها افسردگی‌های پس از زایمان را تجربه می‌کنند. این موضوع یک تغییر هورمونی و طبیعی است و برای بسیاری از افراد اتفاق می‌افتد، اما گاهی اوقات به دلیل این که مادر حمایت‌های کافی را از خانواده دریافت نمی‌کند یا به طور ژنتیکی در خانواده سابقه افسردگی دارند، این دوران افسردگی طولانی‌تر از حد معمول شده، مشکل اضطرابی در مادر ایجاد کرده و وابستگی بین مادر و کودک را مختل کند. به این شکل که ممکن است، مادر حتی حوصله بغل کردن کودک را نداشته باشد و این عاملی برای اضطراب در کودک شود.

مورد چهارم تنش‌های داخل خانه است که به عنوان عاملی مهم در ایجاد وابستگی‌ها است. اختلافات والدین و دعواهایی که کودک در خانه بین پدر و مادر می‌بینند، می‌تواند وابستگی کودک را نسبت به یکی از والدین بیشتر کند، چون در این تنش‌ها کودک دچار اضطراب می‌شود.

گاهی اوقات در این تنش‌ها یکی از والدین خانه را ترک می‌کند، همین موضوع سطح اضطراب را در کودک بالا می‌برد. در این تنش‌ها ممکن است والد به کودک پناه بیاورد یا با کودک درد و دل کند که همین عاملی برای افزایش اضطراب در کودک می‌شود. همچنین وجود تنش بین والدین باعث می‌شود والدین حوصله کافی برای توجه به کودک را نداشته باشند و خود همین می‌تواند اضطراب کودک را بالا ببرد و وابستگی کودک را به والد تشدید کند.

مورد پنجم اضطراب والدین است. بسیاری از افراد به صورت ژنتیکی دچار اضطراب‌ شدید هستند که باید حتما قبل از این که صاحب فرزند شوند، این اضطراب‌ را چک کرده و درمان کنند.

گاهی اوقات اضطراب‌ به شکل وسواس خود را نشان می‌دهند. گاهی اوقات به شکل اختلالی به نام «اختلال اضطراب فراگیر» خود را نشان می‌دهد یعنی فرد در مورد هر موضوعی که در زندگی‌اش پیش می‌آید دچار اضطراب شدید می‌شود و آن اضطراب را نمی‌تواند مدیریت کند. اگر والدین خودشان چنین مشکلات اضطرابی داشته باشند، طبیعتا در مورد فرزندشان هم دچار اضطراب می‌شوند.

والدینی که خود دچار اضطراب شدید هستند، اجازه استقلال را به فرزندشان نمی‌دهند. ترس از دست دادن کودک را دارند و بیش از حدی که باید، حمایت کرده و به او خدمات می‌دهند. این رفتارها برای کودک وابستگی متقابل نسبت به والدین ایجاد می‌کند. پس اگر هر کدام از این موارد در خانواده‌ وجود دارد. خانواده بهتر است آن‌هایی را که قابل کنترل هستند، را کنترل کند، ولی مواردی که به صورت ژنتیکی در افراد وجود دارند و قابل کنترل نیستد حتما به یک روانشناس مراجعه کنند. خانواده‌ها اگر نشانه‌ای از وابستگی بیش از حد در کودکان‌شان دیدند حتما این موضوع را پیگیری کنند که درمان شود و مشکلات اضطرابی که خودشان در بزرگسالی تجربه کردند را بچه‌هایشان تجربه نکنند.