شناسهٔ خبر: 69575357 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: مهر | لینک خبر

در قسمت سوم «سوره فتح» مطرح شد؛

عکاسان فلسطینی با عکس‌هایشان مبارزه می‌کنند

سومین قسمت از ویژه برنامه «سوره فتح» با محوریت نسبت مقاومت با هنر از شبکه دو سیما پخش شد.

صاحب‌خبر -

به گزارش خبرنگار مهر، ویژه برنامه «سوره فتح» با محوریت نسبت مقاومت با هنر، با حضور سیدعباس میرهاشمی عکاس جنگ و سعید فرجی عکاس جنگ و مستندساز از شبکه دو سیما پخش شد.

در ابتدای این برنامه، سیدعباس میرهاشمی در پاسخ به این سوال که عکس چگونه ما را از جغرافیای دیگر به عرصه جنگ می‌برد و آیا یک عکس خبری با محوریت جنگ چنین توانی دارد یا خیر، بیان کرد: اگر ما بخواهیم یک بازشناسی نسبت به عکاسی جنگ یافراتر از آن عکاسی داشته باشیم باید مرور کنیم که عکس مثل مابقی هنرهای تجسمی نیاز به ترجمه ندارد و دارای زبان بین المللی است و هر کسی بر اساس اطلاعات و دانش و شناخت خود، می‌تواند از عکس بهره ببرد.

وی ادامه داد: به اعتقاد من عکس به خاطر اینکه ارائه دهنده جزییات است می‌تواند مثل یک رمان رفتار کند و با تمام جزئیاتش در ذهن بنشیند. می‌توان، پای یک عکس ساعت‌ها نشست و هر بار که به آن نگاه کرد مطلب جدیدی از آن دریافت کرد.

این عکاس جنگ در ادامه مطرح کرد: درباره اینکه آیا عکس می‌تواند ما را به معرکه ببرد من ۲ خاطره برایتان تعریف می‌کنم. آقای سعید صادقی در جنگ خیلی فعال بودند و خیلی زحمت کشیده‌اند و آقای علیرضا قادری هم از گرافیست‌های بنام حوزه انقلاب هستند. علیرضا قادری می‌گفت «هر وقت به سعید می‌گوییم برو عکس بیاور، می‌رود و قطعه‌ای از جنگ برمی‌دارد و می‌آورد» حال می‌خواهم بگویم به همین شکل است و اگر عکاس توانایی داشته باشد و بتواند به موضوع نزدیک شود، می‌تواند جنگ را با خودش بیاورد و وقتی جنگ را با خود بیاورد، قابل ارائه است و حرف‌های بسیاری برای گفتن دارد پس طبیعی است که پاسخ سوال شما مثبت است، ‌آن هم برای عکاسی که توانمند و دارای نگاه باشد، جزییات را بشناسد و هدفش را برای خودش تعیین کرده باشد و بتواند به موضوع نزدیک شود.

وی یادآور شد: زمانی که تیر و ترکشی می‌آید همه سنگر می‌گیرند، عکاس باید توانایی داشته باشد که از سنگر بیرون بیاید و عکاسی با چنین مشخصاتی طبیعتا می‌تواند معرکه جنگ را به واسطه عکس با خود بیاورد و ارائه دهد.

سپس میرهاشمی در پاسخ به این سوال که عکاسی جنگ و دفاع مقدس ما به عنوان یک ژانر متفاوت، چه آورده احساسی و معنایی را از خط مقدم برای مردم آورده است، عنوان کرد: به نظر من سه گروه از جنگ عکاسی کردند که هر کدام با خودشان موارد متعددی را توانستند بیاورند. گروه اول، گروهی بودند که قبل از جنگ هم عکاسی می‌کردند و به خاطر شناخت فنی از عکاسی و شناخت نسبی از عناصر بصری، آثار بسیار قوی تولید کردند و طبیعی است که عکس‌های بسیار ماندگاری ثبت کردند. گروه دوم، همزمان با جنگ وارد عرصه عکاسی شدند، ورودشان آرام آرام اما عمیق بود و همیشه در حوزه جنگ حضور داشتند. عکس‌های اینها تا زمان شناخت پیداکردن به عناصر، یک تمرین بود؛ تمرین در موقعیت جنگ.

وی افزود: اما وقتی که این دوره را گذراندند عکس‌هایشان دارای اطلاعات بسیار عظیم و بزرگی شد. گروه سوم، افرادی مثل عکاس- شهروند که امروزه وجود دارند، دوربین همیشه همراهشان بود و گاهی در نبود عکاس‌ها از لحظاتی عکس‌ می‌گرفتند که خیلی بدیع و ماندگار شده است. هر کدام از این گروه‌ها بر اساس شناخت آورده‌ای متفاوت داشتند، گروهی فقط خبر را با خود می‌آوردند و گروهی مثل سعید صادقی قطعه‌ای از جنگ را با خود می‌آوردند.

در ادامه برنامه سعید فرجی، عکاس جنگ گفت: ما درباره گنجینه‌های هر کشوری که صحبت می‌کنیم، عکس‌های جنگ برای ما و وطن ما این حس را داشت. ما همین الان در فضای جنگی قرار گرفتیم و این عکس‌ها گنجینه‌ای است که باید غبار از روی آن گرفته شود و ما به آنها نگاه کنیم و ببینم که دهه شصت چه اتفاقی افتاد. دهه‌ای که انقلاب شده، ما امکاناتی نداشتیم و مردم چگونه ایستاده‌اند.

وی ادامه داد: خود ما در عکس‌های که می‌دیدیم لزوما عکس جنگ نمی‌دیدیم، ما زندگی و دفاع می‌دیدیم. مادری که فرزندش را برای وطن به جنگ می‌فرستد را می‌دیدیم و معمولا در عکس‌های جنگ های بزرگ اینها به ندرت دیده می‌شد. ما حتی محبت در این عکس‌ها می‌دیدیم.

میرهاشمی در بخش دیگر سخنان خود گفت: عکاسی جنگ در گرافیگ، سینما، نقاشی ما نقش داشت و پایه خیلی از آثاری که می‌بیند در دوره جنگ تولیدشده بی ارتباط با عکس‌هایی که در دوره جنگ گرفته شده نیست و طبیعی است که هر کدام از این هنرها یک نسبت زمانی با واقعه دارند.

وی ادامه داد: در عکاسی مستند و سینمای مستند باید حین واقعه حضور داشت ولی در ادبیات حین واقعه بودن خیلی کمک می‌کند اما بعد از آن هم رشد می‌کند، دیده می‌شود و جوانه می‌زند و به همین خاطر نزدیکی ادبیات و عکس بی دلیل نیست.

وی بیان کرد: ما از سوابق و داشته‌هایمان و از تاریخ‌مان از آن ایام به جز عکس چیزی نداریم. ثبت در تاریخ و تولید یک عکس ماندگار برای کمک به جامعه و کم کردن هزینه‌ها چیزی است که از یک عکس برمی‌آید البته در صورتی که جامعه رسانه ما اجازه این بروز را بدهد.

سعید فرجی نیز با اشاره به ورود عکاسی به فلسطین در قرن هجدهم توسط ۲ عکاس فرانسوی، گفت: این ۲ عکاس بعد از عکاسی از فلسطین به فرانسه برگشتند کتابی منتشر کردند و موجی ایجاد شد که علاقه‌مندان سفر کنند و سرزمین مقدس را ببینند. سرزمین مقدسی که در انجیل از آن یاد شده است. بعد از این ماجرا، آنها متوجه می شوند که این برایشان محصول خوبی است و سازمان‌های برای رساندن این سرزمین به دست یهودیان و صهیونیست تشکیل می شود.

فرجی ادامه داد: نکته ای وجود دارد این است که کسی از این سیاست خبر ندارد و من هوشمندی آنها را تحسین می‌کنم، یعنی آن زمان می دانستند که این رسانه در آینده به چه کار می‌آید و این را باید تدریس کرد. عکس‌هایی از فلسطین، بدون مردم آنجا، گرفته می‌شود. برای شعار سرزمین بی مردم، برای مردمی بی سرزمین و بعد از همین عکس ها استفاده می‌کنند و سندی برای حقانیت این شعار می‌شود.

این عکاس جنگ اظهار کرد: ما همیشه فلسطینی‌ها را جوانانی سنگ‌به دست می‌بینیم که سنگ ها را به سمت صهیونیست ها پرتاب می‌کنند و در واقع عکاس‌های فلسطینی هم با عکس‌هایشان مبارز می‌کردند که این موضوع را نشان دهند و در بعضی اوقات دولت انگلیس به صهیونیست ‌ها کمک می‌کرد که این آرشیو را از بین ببرند و این ادامه پیدا کرد تا طوفان الاقصی که اتفاق بزرگی می‌افتد و یک تصمیم کاملا فلسطینی برای مبارزه با اسرائیلی‌ها گرفته شد. حالا اینجا همه عکاس‌ها فلسطینی‌اند و دیگر غربی‌ها نیستند. اینجا فلسطینی ها هستند که داستان خانه خود را آن طور که هست روایت می‌کنند، نه آن طور که غربی‌ها می‌خواهند و این خیلی زیباست.

میرهاشمی نیز در پاسخ به این سوال که عکاسان و مستندسازان ما چقدر در منطقه خطر حضور فعال و مماس با واقعیت و روایت از نزدیک دارند، بیان کرد: در این باره می‌توان به این شکل به ماجرا نگاه کرد که چه تعداد از عکاس‌های ما علاقه‌مند هستند که آنجا حضور داشته باشند. پاسخ این است که تعداد عکاسان علاقه‌مند به حضور در این میدان، بسیار زیاد است، عکاسان توانمند و جوان را در دوره جنگ با داعش در سوریه و عراق می‌توان دید. از این تعداد زیاد علاقه‌مند تعداد خیلی محدودی توانستند بروند اما آنها که رفتند کار خوب انجام دادند.

در ادامه، سیدعباس میرهاشمی صوتی را از حسن قائدی؛ عکاس خبری و عکاس جنگ که با هزینه شخصی به مناطق جنگی چون عراق و سوریه و لبنان رفته تا اتفاقات آن مناطق را ثبت کند، پخش کرد.

وی بیان کرد: تفاوتی بین عکاسی امروز و دوره جنگ وجود دارد. در دوره جنگ ما یک طرف بودیم و دشمن یک طرف بود و عکاسان ما با ابزاری که داشتند می‌توانستند کار کنند اما امروز دامنه عکاسی بسیار گسترده و متفاوت شده است. امروز ما به جای عکاسانی که دوربین‌های یادگاری داشتند شهروند-عکاسانی داریم که بی واسطه کار ارائه می‌دهند. اگر ما در حوزه حرفه‌ای، رفتار دقیق و استانداردی را پیشه نکنیم طبیعتا بسیاری از آثار و لحظات را از دست می‌دهیم و درواقع این عقب ماندگی هزینه‌های ما را بالا می‌برد. ما هرچقدر اینجا سرمایه گذاری کنیم طبیعی است که از هزینه‌های بعدی‌مان و هزینه هایی که به جامعه تحمیل می‌شود کم می‌کنیم.

سعید فرجی در پاسخ به این سوال که بودن در معرکه برای ثبت عکس و روایت ناب دقیقا به چه معناست و چه اهمیتی دارد، عنوان کرد: این مصداق مثل «شنیدن کی بود مانند دیدن» را در ذهن تداعی می‌کند.

وی با اشاره به عکس‌های جنگی که گرفته می‌شود و دیده نمی‌شود بیان کرد: من خودم از خودمان تعجب می‌کنم که ما وقتی رسانه نداریم برای چه و برای چه کسی عکاسی می‌کنیم. البته برای چه کسی و به کجا را می‌دانیم اما اینکه چه کسی این عکس‌ها را باید برساند،‌ سوال است. اینکه در این سال‌ها ما به میدان رفتیم، به نظرم بخشی از این میل ما به دیدن ماجراست. ما نسلی که در دهه شصت عکاسی کردند، می‌بینیم، یک نسل ناامید! و این خطرناک است.عکاسانی که در داخل برای این تفکر کار کردند، عکس‌هایشان کجاست. به جرات می‌توانم بگویم یکی از معجزات فرهنگی بعد از انقلاب، انجمن عکس انقلاب و دفاع مقدس است بود که راه افتاد. ولی آنجا چرا یک سازمانی نیست امروز که جنگ می‌شود، حداقل بدانند عکاسان جنگ هستند.

در ادامه میرهاشمی مطرح کرد: وقتی ما صبحت از رسانه می‌کنیم از ابتدای تولید تا انتهای ارائه، هر آنچه هست در این بستر قرار می‌گیرد ولی ما خیلی به آن توجه نداریم. جزایر پراکنده‌ای وجود دارد.

این عکاس جنگ در مورد اینکه ما چه عکسی از جنگ را می‌توانیم به مردم نشان دهیم، اظهار کرد: ما حتما باید زمان و مکان و شرایط را برای ارائه عکس درنظر بگیریم و حتما باید نکات جامعه شناسی و روانشناسی در نظر گرفته شود. ما با هنر بیگانه شدیم و اگر قرار باشد ما به چرخه اقتصاد هنر کمک کنیم از همین جاها شروع می‌شود. زمانی قرار شد ۲ دهم درصد بودجه های عمرانی سازمان‌ها صرف خرید آثار شود، ولی این اتفاق نیفتاد. من با جشنواره هنرهای تجسمی فجر همکاری داشتم و بارها تلاش کردیم آثار تجسمی فجر روی دیوار برود ولی با سنگینی کار مواجه بودیم.

در بخش پایانی برنامه سعید فرجی اظهار کرد: به نظرم اگر در این شرایط عکس جنگ روی دیوار بیاید احتمال دارد تاثیر منفی بگذارد چراکه ما مردم را با این مقوله آشنا نکردیم. مثلا عکس‌های من سعید فرجی عکاس، نه عکاس جنگ و بقیه دوستان عکاس، باید روی بیلبوردها بیاید، عکس های از طبیعت ایران و درباره آن بنویسیم ایران زیباست. بعد از آن مخاطب عکس را می‌شناسد و آن وقت می‌توان به او عکس جنگ را نشان داد. در واقع زمان مناسب داریم این عکس را نشان می‌دهیم.

برنامه سوره فتح، محصول همکاری گروه اجتماعی شبکه دو سیما و مرکزی هنری-رسانه‌ای سلوک است که در گفتگو با اهالی فرهنگ، هنر و اندیشه، به دنبال ارائه تصویری جدید از جنگ در غزه و لبنان است.