شناسهٔ خبر: 69425517 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: دفاع پرس | لینک خبر

روزنگاری‌های آیت‌الله جمی/ ۶

روزهای پرالتهاب محاصره آبادان به روایت آیت‌الله جمی

آیت‌الله جمی در روزنگاری‌های خود از روز‌های ابتدای جنگ تحمیلی می‌نویسد: اکنون آبادان به کلی محاصره است و دشمن قصد دارد از بهمنشیر عبور کرده و خود را به غرب رودخانه برساند که در این صورت آبادان در خطر جدی قرار می‌گیرد.

صاحب‌خبر -

به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، آیت‌الله «غلامحسین جمی» از روحانیون مبارز و نماینده امام خمینی (ره) در آبادن و عضو مجلس خبرگان رهبری بودند. جمی در سال‌های قبل از انقلاب اسلامی از یاران امام راحل بود به طوری که آبادان را به کانون ارتباط ایران و نجف درآورد. اعلامیه‌های امام خمینی توسط وی از نجف وارد ایران می‌شد و در دسترس مبارزان انقلابی قرار می‌گرفت.

تاسیس کمیته انقلاب اسلامی در آبادان و اقامه اولین نماز جمعه در این شهر از حمله اقداماتی جمی بعد از پیروزی انقلاب است. وی در طول جنگ تحمیلی اقدامات بی‌شماری انجام داد و به نحوی در استان خوزستان رهبر معنوی مردم به شمار می‌رفت که حضورش قوت قلبی برای مردم خوزستان بخصوص آبادان بود.

متن زیر که در ادامه می‌خوانید روزنگاری‌های آیت‌الله جمی است که قسمت پنجم آن را در ادامه می‌خوانید.

** نگران آبادانم

امروز هشتم آبان ۱۳۵۹ است. بعد از استماع اخبار برای اطلاع بیشتر از وضع جبهه‌ها، به اتفاق آقای صفاتی به هنگ ژاندارمری رفتیم. در اتاق فرمانده عملیات دیدیم چند نفر از بچه‌های پاسدار و ارتشی هستند، سراغ فرمانده را گرفتیم. سرگرد شریف‌النسب گفت: ایشان برای بازدید اوضاع جبهه محور آبادان اهواز به بهمنشیر ایستگاه هفتم رفته‌اند. بچه‌ها داشتند صبحانه می‌خوردند.  سر یکی از آنها باندپیچی شده بود. معلوم شد ایشان به اتفاق سه نفر دیگر از رزمندگان دیشب گرفتار گشتی‌های بعثی شده و به چنگال آنها افتاده‌اند و بعد به طرز معجزه‌آسایی نجات یافته و فرار کرده‌اند. خودشان چنین تعریف کردند که ما دو نفر با یک خودروی ناشناس مواجه شدیم. ناگهان به ما حمله‌ور شده و گرفتار شدیم. ما را به طرف جبهه خودشان بردند و در شرف تیرباران بودیم که از ناحیه جبهه خودی، هنگ آبادان با اینها درگیری رخ داد. آنها در اثر درگیری از ما غفلت کرده، ما هم فرصت یافته و فرار کردیم. 

در اتاق، بچه‌ها قدری مشوش بودند؛ معلوم شد دشمن از طریق نخلستان بهمنشیر نفوذ کرده و افرادی در نخلستان‌های مجاور رود بهمنشیر موضع گرفته‌اند. صحبت در پاکسازی و مقابله با آنها بود که هر کدام از بچه‌ها طرح و نقشه‌ای مطرح می‌کردند و منتظر فرماندهان سرهنگ شکرریز و حسنی‌سعدی بودند. ما هم در انتظار فرماندهان که نیامدند. ساعت از یازده گذشت همانجا خبر آوردند که نیرو‌های دشمن مقابل خضر در نخلستان‌های شرق بهمنشیر موضع گرفته‌اند. این خبر موجب نهایت تشویش و نگرانی شد که اکنون آبادان به کلی محاصره است و دشمن قصد دارد با فشاری که از این ناحیه بر آبادان وارد می‌کند از بهمنشیر عبور کرده و خود را به غرب رودخانه برساند که در این صورت آبادان در خطر جدی قرار می‌گیرد. این مسائل موجب نهایت نگرانی شد و همه به فکر چاره‌جویی هستند که نقشه و طرحی ریخته و از نفوذ دشمن به شهر که در صورت عبور دشمن از رودخانه تقریباً قطعی است، جلوگیری کنند.

ساعت حدود ۱۲ شد و ما به منزل آمدیم. برنامه مسجد قدس و آوردن غذا مثل هر روز انجام گرفت. بعد از صرف غذا و شنیدن اخبار رادیو تهران و صرف استکانی چای، برای کسب اطلاع از چگونگی اوضاع، راهی ستاد عملیات مستقر در هنگ ژاندارمری شدیم. در اتاق فرماندهی، سرهنگ شکرریز و سرهنگ حسنی‌سعدی و سایر افسران عملیات و فرماندهان سپاه پاسداران آبادان و خرمشهر جمع بوده و همه نگران همان مسئله نفوذ بعثی‌ها هستند و دارند برای سرکوبی آنها نقشه طرح می‌کنند. 

بالاخره نظرشان بر این شد که از روخانه بهمنشیر عبور کرده و در نخلستان موضع گرفته و شبانه برای پاکسازی نخلستان از دشمن وارد عمل شوند. مقرر شد آتش توپخانه اول کار کند؛ بطوری که دشمن را مشوش سازد و زیر آتش توپخانه افراد پیشروی کرده و وارد عملیات شوند؛ تا بعد از نماز مغرب و عشاء آنجا بودم و شب به منزل برگشتم. شب صدای توپخانه بلند بود و از این جهت خوشحال که نقشه دارد عملی می‌شود. 

انتهای پیام/ 161

نظر شما