احمد دلبری با اشاره به سرعت رشد سالمندی در ایران، اظهار کرد: جمعیت کشورهای توسعهیافته طی بیش از ۱۰۰ سال به دو برابر رسیده، به طوریکه جمعیت فرانسه پس از ۱۲۰ سال از ۱۰ درصد به ۲۰ درصد رسیده و این درحالیست که اینگونه کشورها براساس وضعیت و آمادگی که از گذشته تاکنون داشتهاند، نسبت به سالخوردگی جمعیتشان چندان نگرانی ندارند، اما ایران با بیشترین سرعت رشد سالمندی نسبت به دنیا و به ویژه کشورهای آسیا روبروست.
۲۰ درصد جمعیت کشور را تا سال ۱۴۲۰ «سالمندان» تشکیل میدهند
وی ادامه داد: طی ۴۵ سال گذشته جمعیت سالمندی از ۵.۳ درصد به ۱۰.۳ درصد رسیده که زمان دو برابر شدن جمعیت سالمندی در مرحله بعدی کمتر از این رقم بوده و در ۲۰ سال آینده اتفاق میافتد، به طوریکه در سال ۱۴۲۰، ۲۰ درصد جمعیت ایران را سالمندان تشکیل میدهند؛ این درحالیست که ایران آمادگی ورود به سالخوردگی جمعیت را ندارد.
«زنان» سالمندان آسیبپذیر
رئیس انجمن علمی سالمندان ایران در پاسخ سوالی درخصوص برخی اظهارات مبنی بر زنانهشدن جمعیت سالمندی در کشور، توضیح داد: درصد جمعیت سالمندان زن با سالمندان مرد در کشور چندان با یکدیگر متفاوت نیست، اما زنان سالمند معمولا تنهاتر، فقیرتر و بیکارترند و از همین رو، زنان سالمند را جزو سالمندان آسیبپذیر تلقی میکنیم، چراکه براساس آمارها یک سوم سالمندان، همسرشان فوت شده که بخش اعظمی از این جمعیت را زنان تشکیل میدهند، به همین دلیل زنانه شدن سالمندی میتواند با مخاطرات زیادی همراه باشد.
دلبری در همین رابطه به رهاشدگی سالمندان پرداخت و افزود: رهاشدگی سالمندان از مصادیق بارز سالمندآزاری تلقی میشود که بررسی آن در کشور نشان از افزایش این موضوع میدهد. در روزگاری که میانگین تعداد فرزندان سالمندان فعلی کشور، ۵ فرزند است، این تعداد از رهاشدگی سالمندان یا سالمندان مجهولالهویه را در سراهای سالمندی مشاهده میکنیم. آنچه نگرانکننده است، بحث تامین منابع مالی، بیمهای و حمایتی برای سالمندان بوده، چراکه متاسفانه بیمهها پوشش کافی و لازم برای خدمات مراقبت در منزلِ سالمندان را ندارند و زمانی هم که هزینهها افزایش یابد خانوادهها مجبور به رها کردن سالمندانشان که در کشور فرآیندی روبه افزایش است، میشوند.
اشتغال فرزندان، از دلایل گسترش رهاشدگی سالمندان
رئیس انجمن علمی سالمندان ایران با تاکید بر اینکه سالمندآزاری با معیشت خانواده ارتباط مستقیم دارد، ادامه داد: نکته دیگری که بر رهاشدگی سالمندان دامن میزند، اشتغال زن و شوهر و فرزندان پسر و دخترِ سالمند است. همین موضوع موجب میشود آن ها نتوانند از سالمندشان مراقبت کنند، به ویژه اینکه بسیاری از آن ها امکان زندگی به تنهایی برایشان ممکن نیست و به همین دلیل بسیاری از آن ها مجبورند به منزل فرزندانشان بروند، از آنجایی که ممکن است این فرزندان هم توان نگهداری والدینشان را نداشته باشند، آن ها را رها میکنند.
وی در پاسخ به پرسشی در خصوص نگهداری سالمندان در آسایشگاه و منزل، تصریح کرد: از نظر مطالعات بینالمللی، بهترین سرویس برای مراقبت از سالمندان، در خانواده است، چراکه میزان افسردگی، که در جامعه ۱۵ تا ۲۰ درصد گزارش میشود در خانه سالمندان بیش از ۷۰ درصد گزارش شده است؛ از آنجایی که نمیتوان یک نسخه واحد برای همه داشت و درصدی از جامعه سالمندی کشور که فرزند یا خانوادهای ندارند مجبور به پذیرش در این منازل هستند، در ابتدا توصیه به نگهداری آن ها در خانه و در مرحله بعد نگهداری در آسایشگاه است.
دلبری با اشاره به وضعیت معیشتی و مستمری بازنشستگان بیان کرد: مطالعهای انجام شد و نشان داد که بیشترین نارضایتی سالمندان از وضعیت معیشتی و مالیشان است. از سوی دیگر براساس سرشماری سال ۱۳۹۵ سازمان آمار، میزان فقر در دوره سالمندی دو برابر سایر دورههای عمر است. بطور مشخص میزان پرداختی به سالمندان نسبت به دوره کارمندی او کمتر است و از سوی دیگر هزینههای بهداشتی، درمانی و شخصی او افزوده میشود و از همین رو میزان فقر در دوره سالمندی افزایش مییابد.
۵۴ درصد سالمندان مستمری ماهیانه دریافت نمیکنند
بنابر اظهارات وی، براساس مطالعات انجام شده حدود ۵۴ درصد سالمندان مستمری ماهیانه دریافت نمیکنند؛ طبق دادههای طرح شهید رجایی نیز بیش از ۲ میلیون سالمند تحت پوشش کمیته امداد یا سازمان بهزیستی هستند که میزان مستمری دریافتی آنها از سوی دستگاههای حمایتی جوابگوی نیازهای آن ها نیست و مطمئنا همه این موارد از مصادیق سالمندآزاری است که از سوی خانواده، جامعه و یا سازمانی رخ دهد.
هیچ خبری از لایحه حمایت از حقوق سالمندان نیست
رئیس انجمن علمی سالمندان ایران در همین راستا گریزی به آخرین وضعیت اجرای سند ملی سالمندی و پیشنویس لایحه حمایت از حقوق سالمندان زد و ادامه داد: متاسفانه در حوزه، دچار عقبماندگی دانسته و ندانسته هستیم، چراکه از یک سو هنوز هیچ خبری از لایحه حمایت از حقوق سالمندان نیست و از سوی دیگر نیز با وجود سند ملی سالمندی که جز یکی از مهمترین مسائل برنامه سوم توسعه دولت بوده، هنوز پس از گذشت ۲۰ سال از تصویب آن، برنامهریزی و تقسیم کار ملی میان نهادها و سازمان ها صورت نگرفته است.
وی افزود: شورای ملی سالمندی که بعد از ۲۰ سال قانون برنامه و بودجه تکلیف کرده بود که هر ۶ ماه به ریاست رئیس جمهور یا معاون اول رئیسجمهور یک جلسه برگزار شود، هنوز برگزار نشده است. بیش از ۲ سال است که زنگ خطر سالخوردگی جمعیت را به صدا درآوردهام اما کو گوش شنوا؟