شناسهٔ خبر: 68312022 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: ایسنا | لینک خبر

عباس صالحی با ویترین وزارتخانه‌اش چه می‌کند؟

پرستو فرهادی

سیدعباس صالحی یک بار دیگر و پس از گذشت سه سال، صندلی سابقش را در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تحویل گرفت تا شاید دورانی تازه را در حوزه فرهنگ و هنر که در این مدت فراز و نشیب زیای را تجربه کرده، رقم بزند. او تزریق امید و تحول را می‌تواند از جایی شروع کند که نه تنها ویترین وزارتخانه‌اش محسوب می‌شود بلکه روزهایی پرچالش‌ را هم پشت سر گذاشته است.

صاحب‌خبر -

به گزارش ایسنا، سه سال قبل یعنی سوم شهریورماه ۱۴۰۰، صالحی پس از چهار سال، مسند خود را در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به محمدمهدی اسماعیلی -وزیر جدید در دولت سیزدهم - سپرد و حالا در تاریخی نزدیک به همان روزها، دوباره به این وزارتخانه برگشته است؛ با این تفاوت که وضعیت حوزه‌های فرهنگی و هنری در شرایطی متفاوت از آنچه خودش تحویل داده بود، قرار دارند.

او که در سال ۱۳۹۶ با حمایت بیش از ۲۰۰ نفر از هنرمندان پیشکسوت راهی مجلس شورای اسلامی و جلسه رأی اعتماد نمایندگان شده بود، در دولت چهاردهم تمایلی به پذیرش مسئولیت این وزارتخانه مهم و البته پرحاشیه نداشت، تا اینکه دستور آمد و بعد، پذیرفت!  

صالحی در روز ۳۱ مردادماه ۱۴۰۳ با ۲۷۲ رأی، پانزدهمین وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی لقب گرفت و عصر همان روز به دفتر سابق خود در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی رفت و اتاقش را از اسماعیلی تحویل گرفت. در اولین ساعت‌های حضور رسمی او در وزارتخانه، گمانه‌زنی‌ها بر سر انتخاب معاونین جدید او دوباره به راه افتاد که در این میان بحث‌ها بر سر ریاست سازمان سینمایی از بقیه داغ‌تر است. این موضوع به ماهیت، اهمیت و جایگاه سینما در خود وزارت فرهنگ و نیز در جامعه برمی‌گردد، به همین دلیل بیراه نیست که سینما را ویترین این وزارتخانه عریض و طویل دانست که هر تغییر و تحولی در آن می‌تواند نشانه‌ای بر عیان شدن نوع نگاه و رویکرد کلی این وزارتخانه و مدیران و حوزه‌های زیرمجموعه آن نیز باشد.

در همین راستا برخی دغدغه‌های سینماگران که در دوره گذشته‌ی وزارت سیدعباس صالحی مطرح شده بود مرور می شود که به نظر می‌رسد الان هم پررنگ‌تر از قبل به قوت خود باقی هستند، بخصوص آنکه همین چند روز قبل نوعی جدل و چالشی جدی میان سیستم دولتی سینما و نهاد صنفی علنی شد؛ جایی که در آخرین روزهای کاری دولت سیزدهم آیین‌نامه‌ای تحت عنوان «سند ملی سینما» با اعلام وزیر پیشین ارشاد (محمدمهدی اسماعیلی) به سرعت در شورای هنر تصویب شد درحالی که خانه سینما به عنوان بزرگترین نهاد صنفی این حوزه به صراحت با آن مخالفت کرده بود.

همچنین اخیرا خانه سینما پاسخ مسعود پزشکیان را به پرسش‌هایی که در زمان انتخابات از سوی این نهاد صنفی مطرح شده بود، بازنشر داده است تا مورد توجه وزیر جدید قرار گیرد. در بازنشر پاسخ‌های رییس‌جمهور به سوالاتی در مورد سینما، خواسته شده است که حذف نظارت پیشینی آنچه در تمام این سالیان به ناحق به سینماگران اعمال شده، بازنگری در نظارت غیر متمدنانه کنونی، ساز و کار پیشگیری از مداخله و مزاحمت نهادها، تسهیلگری دولت در بخش خصوصی، بسترسازی برای رونق تولید، برخورداری از جشنواره فیلم در سطح تعریف شده جهانی، تامین بیمه بیکاری و مشارکت در روزآمدسازی پیشنویس قانون نظام صنفی سینما در دستور کار وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی قرار گیرد.

در این زمینه بخوانید:

اظهارات صریح عسگرپور درباره چند مساله مهم

 سیدعباس صالحی که پیش‌تر در گفت‌وگویی با ایسنا خود و خانواده‌اش را "سینمارو حرفه‌ای" عنوان کرده و گفته بود که از سن ۱۳-۱۴ سالگی شاید کمتر فیلم ایرانی باشد که آن را ندیده است و مجلات نقد فیلم را به شکل پیوسته دنبال کرده‌ هماره بر اصل گفت‌وگو تاکید داشته است.

او بیان کرده بود که در چهار سال حضورش در وزارت ارشاد شیوه‌اش این بود از مسیر گفت‌وگو بین کنشگران حوزه‌ فرهنگ حرکت کند؛ گفت‌وگوی فعال، مستمر و سازنده بین اصحاب فرهنگ که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی منافعشان را تعقیب می‌کند، با کسانی که در حیطه‌های فرهنگی از دیگر حوزه‌ها ورود دارند؛ چه کنشگران سیاست، چه کنشگران دین و امنیت. او اظهار کرده بود، «این گفت‌وگوها در مرحله‌ اول، پاره‌ای از سوء‌تفاهم‌ها را می‌تواند حل کند و در مراحل بعدی، می‌تواند به نزدیکی ذهنیت‌ها منجر شود.»

حالا صالحی در مقطعی دوباره وزیر فرهنگ و ارشاد شده که به نظر می‌رسد گفت‌وگو با طیف گسترده‌ای از سینماگران که تمام سلایق و تفکرات را دربرگیرد، به حلقه‌ای مفقوده تبدیل شده است.

صالحی در دوران مدیریت خود در وزارت فرهنگ، سینمای ایران را یک ظرفیت بزرگ و کم نظیر برای فرهنگ می‌دانست و گفته بود:‌ نگاه من به مراکز صنفی و مدنی، کمک به حوزه و واحدهای ذیربط آن است و از این منظر، به هر میزان صنوف این خانه (سینما) فعال‌تر باشند و افراد بیشتری در آن مشارکت داشته باشند نمایندگی آن وسیع‌تر می‌شود و متناسب با تحولات جدید، موثر خواهند بود. در این صورت بار دولت هم کمتر می‌شود. درواقع معتقدم سه ضلع ارتباطی در مورد سینما وجود دارد؛  ارتباط خانه سینما با هنرهای دیگر، ارتباط با دولت و ارتباط با مردم. خانه سینما به عنوان نماینده سایر صنوف با این سه ضلع ارتباط دارد و باید به وظایف مدنی خود عمل کند.

او یک بار در جلسه‌ای با نمایندگان صنوف سینمایی با اشاره به اهمیت اقتصاد سینما گفته بود: همه ما در یک کشتی هستیم و بدانید که جایگاه ما زودگذر است و باید برویم ولی در این مدت زمان باید کاری برای اقتصاد سینما کنیم و نگذاریم اقتصاد سینما دچار رکود شود. البته نباید دلخوش به برخی فروش‌های زودگذر باشیم، بلکه باید به دنبال ایجاد یک برنامه اساسی برای اقتصاد سینما باشیم. در کنار این‌ها، امنیت حرفه‌ای سینما امر مهمی است. نباید طوری عمل کنیم که فضای سینما پرریسک دیده شود. در حاکمیت و لایه‌های اجتماعی باید این موضوع اصلاح شود و برای آن فکر دقیقی کرد. خانه سینما باید با نهادهای اجتماعی ارتباط برقرار کند و فاصله‌های موجود را کم کند تا فضای ناامن سینما کمرنگ شود.

صالحی حضور در بازارهای جهانی را یکی دیگر از موضوع‌های مهم دانسته بود، که از قضا این روزها با توجه به گسترش حضور فیلم‌های ایرانی غیررسمی و اصطلاحا زیرزمینی در جشنواره‌های خارجی به یکی از چالش‌های جدی سینمای ایران تبدل شده است.  

وی گفته بود: «باید سینمای امید، متفکرانه و نخبه‌گرایانه را شکل دهیم، در سینمای ما باید احساس فکر و امید وجود داشته باشد. البته دولتی‌ها با یکدیگر تعارف دارند، ولی هنرمندان می‌توانند پای کار بیایند. برخی مسائل، ما را از فرهنگ دور می‌کند و هنرمندان هم خویشتندار هستند و همین امر ممکن است آسیب‌زا باشد. ما نمی‌توانیم برای نسل‌های آینده اغماض کنیم و باید مسئولانه برخورد کنیم.»

صالحی در سال اول صدارت خود بر وزارت فرهنگ اعلام آمادگی کرده بود تا باب گفت‌وگو را با نهادهای حاکمیتی و معرفتی و دستگاه‌های نظارتی و امنیتی باز کند و فعالیت‌های فرهنگی را گسترش دهد.

‌تاکید صالحی بر گفت‌وگو، در همان دوران به زعم بسیاری از اهالی فرهنگ و هنر بویژه سینمایی‌ها یک ویژگی مثبت به شمار می‌رفت و او را فردی اهل تفکر می‌شناختند  که فقط به کارهای اجرایی نپرداخته و مثل کسانی نیست که در بخش‌های فرهنگی مشغول به کار می‌شوند ولی چندان به جنبه‌های عمیق حوزه فرهنگ و هنر علاقه یا نسبت به آن دغدغه ندارند و آن طور که باید، نمی‌توانند هنر خوب را از بد شناسایی کنند.

این سینماگران هنوز هم از وزیری که فلسفه خوانده‌ و شاگرد اساتیدی بزرگ بوده، توقع دیگری دارند، بویژه در زمانی که امنیت شغلی همچنان دغدغه‌ای جدی برای اهالی سینماست؛ ریل‌گذاری سینما تغییر کرده؛ بسیاری از فیلمسازان قدیمی و باسابقه خانه‌نشین شده‌اند، سینماگران شاهد باب شدن ادبیات تهدید و زور بوده‌اند، قرار براین شده که فهرست ممنوع‌الکارها و مشکل‌دارها حذف نه، بلکه رسمی اعلام شود؛ انبوهی از افراد بدون سابقه حرفه‌ای مشخص و قابل اعتنا، در جایگاه تهیه‌کننده یا فیلمساز مجوز ورود به سینما را گرفته‌اند؛ پول‌های کلان بیت‌المال برای فیلم‌هایی کم مخاطب و بدون برگشت سرمایه خرج شده؛ مدیریت شبکه نمایش خانگی برخلاف وعده‌ها از دست رفته، توجه صِرف به عدد و رقم و گاهی آمارسازی بدون هیچ تحلیل و آینده‌نگری در مدیریت وزاتخانه غالب شده، سینمای ایران به دو گونه رسمی و غیررسمی (زیرزمینی) بدل شده، شفافیت کمرنگ شده و...  

تمام این‌ها اگر چه اتفاق افتاده ولی سیدعباس صالحی در یک مقطع از دوران مدیریتش در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، بنا به فضایی که در جامعه وجود داشت، وظیفه خود و همکارانش می‌دانست که کاری انجام دهند تا نشاط و اعتماد به همه جامعه تزریق شود؛ او حتما باز هم این وظیفه‌ را جدی‌تر دنبال می‌کند ولی به نظر می‌رسد که خوب است اگر برای رسیدن به این هدف و نیز بهبود اوضاع فرهنگ و هنر رودربایستی‌ها را کنار بگذارد چرا که او این بار از معاونت فرهنگی به صدر وزارتخانه نرسیده است!

انتهای پیام  

نظر شما