شناسهٔ خبر: 68188990 - سرویس اجتماعی
نسخه قابل چاپ منبع: وزارت علوم، تحقیقات و فناوری | لینک خبر

رئیس دانشگاه تهران:

دانشگاه را نباید سیاسی اداره کرد

دانشگاه تهران طی سه سال گذشته روزهای درخشان و گاه پرحاشیه‌ای را گذراند؛ حواشی که رئیس این دانشگاه معتقد است به دلیل سیاسی‌کاری برخی گروه‌ها دامن این دانشگاه را گرفت. البته وی باور دارد دانشگاه را نباید سیاسی اداره کرد و شاهد او برای این باور، بکارگیری افرادی از طیف مقابل در مناصب مدیریتی دانشگاه است.

صاحب‌خبر -

به گزارش روابط عمومی وزارت علوم، جایگاه دانشگاه‌ تهران، از نظر آموزشی، توسعه علم و فناوری و نقش‌آفرینی در تاریخ معاصر بی‌نیاز از توضیح است. دانشگاهی که همیشه نه‌فقط در بسیاری عرصه‌ها پیشتاز بوده، بلکه میزبان بهترین فرزندان ایران هر ساله بعد از رقابت سنگین کنکور است و در نهایت دانش‌آموخته‌های آن امروزه مسئولیت‌های مهم و مختلفی در سطح کشور دارند.

سیدمحمد مقیمی در دوره سه‌ساله دولت سیزدهم ریاست این دانشگاه را برعهده داشت و بر خلاف بسیاری روسای دانشگاه‌های مستقر در تهران که در همین مدت نیز تغییر کردند، وی از ۳۰ شهریور ۱۴۰۰ در این مسئولیت بود و ماند. دانشگاه تهران در این دوره فعالیت‌های مختلفی را اجرا کرد؛ ولی حواشی هم دست از سر دانشگاه برنداشت.

مقیمی سی‌وسومین رئیس دانشگاه تهران، خود نیز دانش‌آموخته این دانشگاه و استادتمام مدیریت دولتی دانشکدگان مدیریت دانشگاه تهران و از سال ۱۳۸۲ عضو هیئت‌علمی دانشگاه تهران بوده است. همچنین مسئولیت‌های اجرایی مانند معاونت آموزش و برنامه‌ریزی دیوان محاسبات، معاونت اداری و مالی دانشگاه تهران، ریاست پردیس فارابی دانشگاه تهران و عضویت در شورای اقتصاد دانش بنیان دانشگاه آزاد اسلامی را داشته است.

یکی از روزهای گرم و طولانی مرداد ۱۴۰۳ و در حالی‌که دولت چهاردهم در حال استقرار است و وزرای جدید به مجلس شورای اسلامی معرفی شده‌اند، فرصتی فراهم شد تا میهمان مقیمی در اتاقش در طبقه پنجم ساختمان مرکزی دانشگاه باشیم. اتاقی که به اندازه دانشگاه تهران تاریخ را در خود جا داده است و با ورود به آن یاد و نام‌های بیشماری در اذهان زنده می‌شود. در این گفت‌وگوی اختصاصی با مقیمی حدود سه سال مدیریت وی را در دانشگاه تهران مرور کردیم.

مشروح گفت‌وگو با خبرگزاری ایرنا در دو بخش به شرح زیر است:

وی در بخش اول به برخی حواشی ایجاد شده برای دانشگاه پرداخت و در پاسخ به بسیاری از این حواشی گفت که این موضوع ناشی از سیاسی‌کاری گروه‌هایی است که مدیریت دانشگاه را ملک‌طلق خود می‌دانند. اما خود وی اعتقادی به اداره سیاسی دانشگاه ندارد و شاهد این امر اعطای مسئولیت‌های مدیریتی به نیروهای متعهد و متخصص از طیف مقابل در این دوره در دانشگاه تهران بوده است. البته موضوع به همین صورت کلی هم تمام نشد و رئیس دانشگاه تهران به برخی حواشی؛ مانند اخراج اساتید یا بازنشستگی پیش‌از موعد آنها، (از جمله استادانی مانند آذین موحد و داریوش رحمانیان) ماجرای آموزش نیروهای حشد الشعبی در این دانشگاه و تدریس سعید حدادیان در دانشکده ادبیات به صورت خاص پرداخت و توضیح کافی و وافی در این موارد داد.

مقیمی اشاره‌ای هم به موضوع حوادث مهر ۱۴۰۱ کرد و مدیریت این اعتراضات را برای دانشگاه بزرگ و مهمی مثل دانشگاه تهران با حدود بیش از ۵۰ هزار دانشجو و عضو هیئت‌علمی، چالشی بزرگ خواند.

روز اول، حمایت از یک دانشجو و حاشیه‌سازی

در روزی با هم صحبت می‌کنیم که تقریبا ۳ سال از مسئولیت شما در جایگاه ریاست دانشگاه تهران می‌گذرد. در این دوره دانشگاه تهران فعالیت‌های مختلف و زیادی داشته که به نظر می‌رسد بعضی از این فعالیت‌ها از وجهه مسئولیت اجتماعی دانشگاه بوده است، بزرگداشت ۱۷۵۷ سال سنت آموزش‌ عالی، اعطای نشان عالی دانش و غیره. حواشی مختلفی هم گریبان دانشگاه تهران را گرفت؛ مانند آنچه تحت عنوان ماجرای اخراج شماری از اساتید دانشگاه تهران، استخدام حجاب‌بان‌ها، تدریس سعید حدادیان در دانشکده ادبیات یا آموزش نیروهای حشدالشعبی در این دانشگاه مطرح شد. چرا گاهی دانشگاه تهران به این حواشی مبتلا شد و آیا می‌توانستیم از این حواشی جلوگیری کنیم؟

در رابطه با دوره سه ساله مدیریت دانشگاه گفتنی‌ زیاد است ولی سعی‌ می‌کنم نقاط عطفی را که اتفاق افتاده، همچنین در مورد حواشی حول عملکرد سه‌ ساله نکاتی را بیان کنم. در مقطع ابتدای دولت سیزدهم مسئولیت‌های مختلفی برای من مطرح بود. مایل بودم در زمینه کارآفرینی و اشتغال کار کنم و ساختار و طرحی را هم به رئیس‌جمهور شهید پیشنهاد داده بودم. ولی صبح روز ۳۰ شهریور ۱۴۰۰، وزیر علوم با تلفن همراه با من تماس گرفتند و من را به ناهار در وزارتخانه دعوت کردند، در این دیدار نکاتی رد و بدل شد و با توجه به نظر مثبت رئیس‌جمهور، جایگاه ریاست دانشگاه تهران را به اینجانب پیشنهاد دادند و با توجه به رویکرد اخلاقی که ایشان دارند، تلفنی محمود نیلی احمدآبادی را هم به وزارتخانه دعوت کردند تا با حضور ایشان به جمع‌بندی برسیم. ایشان هم تشریف آورد و با توجه به اینکه ۷ سال از مدیریت دکتر نیلی در دانشگاه تهران می‌گذشت (طولانی‌ترین زمان مدیریت در دانشگاه تهران بعد از پیروزی انقلاب اسلامی)، وزیر ضرورت تغییر مدیریت دانشگاه را مطرح کردند و دکتر نیلی هم گفت اختیار دست شماست و اشاره کرد اگر قرار بود یک فهرست پنج نفره به عنوان جایگزین خودم پیشنهاد دهم، قطعا دکتر مقیمی با توجه به عملکردش در مدیریت‌های مختلف دانشگاه تهران یکی از گزینه‌های اصلی من هم بود.

بعد از ظهر همان روز حکم صادر ولی از همان ساعات اولیه حواشی شروع شد. طبیعی است وقتی دولت جدیدی سر کار می‌آید بحث تغییر مدیران مطرح می‌شود؛ مانند اکنون که این بحث‌ها (تغییر در مدیریت دانشگاه‌ها) مطرح است. باید قواعد بازی سیاسی را بدانیم و بلد باشیم و به آن تمکین کنیم. در این دوره هم اگر فرد دیگری انتخاب شود برای من جای تعجب ندارد و هم می‌پذیرم و هم همکاری می‌کنم. ولی در برخی ادوار مدیریتی دانشگاه، بعضی گروه‌های سیاسی کشور ما این قواعد را نمی‌پذیرند و با طرح موضوعاتی حاشیه‌ای همچون حمایت نمایشی از یک دانشجو یا استاد متخلف، برای کشور در این دوره‌های تغییرات، هزینه ایجاد می‌کنند. این در حالی است که حمایت باید به صورت واقعی و در طول دوره مدیریت فرد باشد و نه نامه‌نگاری نمایشی و رسانه‌ای کردن و آن هم در دقیقه نود که تغییر فرد قطعی شده است. همیشه رعب روسای دلسوز دانشگاه تهران این بوده است که دانشجویان را فرزندان خود بدانند و در چارچوب ضوابط حمایت کنند. این حمایت‌ها در دوره مدیریت فعلی هم از دانشجویان و اعضای هیئت علمی برای دفاع از جایگاه و حقوق دانشگاهیان و دانشجویان بدون هیاهو و رفتارهای سیاسی صورت گرفته است و این امر را نهادهای قانونگذار و مسئولان تایید می‌کنند. ولی نمی‌توانیم مرتب و به صورت نمایشی اطلاع‌رسانی کنیم کجا و چطور از دانشگاهیان و استادان و دانشجویان دانشگاه تهران در جلسات به خصوص جلسات رسمی و غیرعلنی دفاع کرده‌ایم.

با شروع مدیریت بلافاصله با مطالبات دانشجویان مبنی بر حضوری شدن کلاس‌ها که به علت کرونا نزدیک به دو سال به صورت مجازی برگزار می‌شد، مواجه شدیم. در اولین گام باید زیرساخت‌های دانشگاه اعم از خوابگاه‌ها و محیط‌های آموزشی را برای پذیرش دانشجویان به صورت حضوری آماده می‌کردیم. با وجود کمبود بودجه و زمان محدود، بسترها در کمترین زمان ممکن و با همت همه همکاران آماده شد و دانشگاه تهران اولین دانشگاهی بود که کلاس‌ها را به صورت حضوری برگزار کرد. بقیه دانشگاه‌ها نیز به تدریج با الهام از دانشگاه تهران، بازگشایی حضوری را البته با فاصله زمانی یکی دو ماهه در دستور کار خود قرار دادند. یکی دیگر از چالش‌هایی که به شدت عملکرد دانشگاه تهران را در این دوره سه ساله تحت تاثیر قرار داد، التهابات پاییز ۱۴۰۱ بود که البته شرح کامل ماجراهای این رویداد را در کتاب مدیریت میدانی به رشته تحریر درآورده‌ام.

بنابراین بازگشایی حضوری دانشگاه در دوره کرونا و التهابات پاییز ۱۴۰۱ دو چالش مهمی بودند که هر دو از محیط بیرونی به دانشگاه تحمیل شده بودند و مدیریت دانشگاه در شکل گیری آنها نقشی نداشت، ولی به‌شدت بر عملکرد دانشگاه تهران تأثیرگذار بود و مدت‌ها مدیریت دانشگاه را به خود مشغول کرده بود. هر چند عملکرد مدیریت دانشگاه در هر دو مورد ماندگار شد، انرژی، منابع و زمانی که به این چالش‌ها اختصاص یافت، اگر صرف برنامه‌های راهبردی در راستای شعار محوری دانشگاه "جهاد علمی برای تحقق دانشگاه کارآفرین با رویکرد مسولیت پذیری اجتماعی" می‌شد، قطعا اتفاقات بزرگتری در دانشگاه رقم می خورد.

اگر بخواهیم به سوال اول برگردیم، فکر می‌کنید حواشی به چه دلیل بود؟ اهمیت دانشگاه تهران؟ مدیریت شخص شما در دانشگاه؟ یا اینکه چون درست و بموقع اطلاع‌رسانی نشد؟

برخی دوستان که وابستگی حزبی دارند، وقتی در رأس قدرت هستند و مدیریت دانشگاه را به دست می‌گیرند، سعی می‌کنند کار را طوری جلوه دهند که همه چیز خوب است و خود را حامی دولت مستقر وانمود می‌کنند، ولی وقتی کسی از نقطه مقابل طیف سیاسی آنها یا چهره مستقلی روی کار می‌آید، بدون توجه به مصلحت کشور و دانشگاه، برای هر موضوعی، بدنه دانشجویی و هیئت علمی دانشگاه را تحریک و بسیج می‌کنند تا اثبات کنند ما فقط مدیریت دانشگاه را بلد هستیم و مدیریت دانشگاه را ملک طلق خود می‌دانند و به مدیریت دانشگاه نگاه سیاسی دارند. بسیاری از حواشی این دوره مدیریت، حواشی ساختگی و جعلی و ساخته و پرداخته این نگرش سیاسی بودند و با رسانه‌هایی که در اختیار دارند، سعی می‌کنند در افکار عمومی دانشگاهیان این طور وانمود کنند که دانشگاهیان از مدیریت آنها رضایت‌مندی بیشتری دارند. این در حالی است که نظرسنجی وزارت علوم در سال ۱۴۰۳ از حدود هزار و چهارصد نفر از اعضای هیئت علمی و کارکنان دانشگاه تهران که به صورت تلفنی صورت گرفته است و اخیرا منتشر شده است، بیانگر این واقعیت است که حدود ۷۲ درصد اعضای هیئت علمی و ۶۲ درصد کارکنان از مدیریت دانشگاه تهران رضایت دارند.

از بازنشستگی زیباکلام تا تدریس آذین موحد و داریوش رحمانیان

یعنی همه این حواشی، حواشی سیاسی بود؟

بله همه اینها سیاسی بود. یعنی اگر مسائل صنفی و با هدف ارتقای دانشگاه باشد، استقبال می‌کنیم و در عمل هم نشان داده‌ایم. ولی برخی از این حواشی پوچ و توخالی بود، مانند بحث بازنشسته کردن اساتید. اگر مقایسه کنیم. در این دوره سه‌ ساله تعداد استادانی که بازنشسته شدند (که در کتاب عملکرد دانشگاه به تفصیل ذکر می‌شود) کمترین تعداد بازنشستگی بوده است. در سال‌های دوره مدیریت قبل دانشگاه تهران، سالانه ۱۲۰ یا ۱۳۰ نفر از اساتید بازنشسته شده‌اند ولی در این دوره سالانه ۲۰ یا ۳۰ نفر بازنشسته شدند. در این دوره مدیریت بیش از ۱۰ بار موضوع بازنشستگی دکتر (صادق) زیباکلام، (استاد دانشکده حقوق و علوم سیاسی) مطرح شد و رسانه‌ها و افرادی در فضای مجازی، مدیریت دانشگاه تهران را به بهانه بازنشستگی سیاسی وی به باد انتقاد گرفتند؛ این در حالی است که او سال‌ها قبل و در دوره مدیریت سابق بازنشسته شده است.

ما از ظرفیت‌های قانونی استفاده کردیم تا زمان ماندگاری اعضای هیئت علمی را افزایش دهیم و بازنشستگی اساتید را به تعویق انداختیم و تا آنجا که امکان داشت از آنها می‌خواستیم که کارشان را ادامه دهند. یک نمونه در این زمینه سید صفدر حسینی از کنشگران سیاسی شناخته‌شده است. وی عضو هیئت علمی دانشگاه تهران در دانشکدگان کشاورزی و منابع طبیعی بود. وقتی درخواست بازنشستگی او آمد تا من امضا کنم، خودم زنگ زدم و اظهار کردم مایل هستیم به کار خود ادامه دهید، ولی خودشان خواستند و اصرار داشتند بازنشسته شوند. یعنی برای من مهم بود افرادی که از طیف سیاسی مقابل دولت هستند، اگر از نظر علمی و عمومی شرایط لازم را دارند، احترام می‌گذاشتم و می‌خواستم کار را در صورت تمایل ادامه دهند و این رویه در این دوره مدیریت دانشگاه تهران بارها در خصوص اساتید غیرهمسو با دولت و یا منتقد مدیریت دانشگاه تکرار شد. در مجموع معتقدم تا زمانی که استادی توان جسمی و روحی تدریس دارد، باید در دانشگاه ماندگاری داشته باشد و ادامه خدمت دهد، البته مشروط به اینکه گروه آموزشی هم موافقت کند. تلاش‌هایی هم در زمینه قانونی انجام دادیم تا هم سن بازنشستگی را افزایش دهیم و هم در مواردی مانند استادان ممتاز این افراد تا ۸۰ سالگی در دانشگاه بمانند.

ارزیابی دانشجویان از عملکرد سعید حدادیان؛ بالاتر از متوسط گروه

آیا می‌توان نتیجه گرفت بسیاری از این حواشی مسائل آموزشی و صنفی مبتلابه دانشگاه نبود و برخی سیاسی بوده است؟ قصد نداریم همه این موارد را به صورت مصداقی مطرح کنیم، ولی دو مورد که سروصدای رسانه‌ای زیادی پیدا کرد یکی موضوع تدریس سعید حدادیان در دانشکده ادبیات و علوم انسانی بود و یکی تحصیل اعضای حشدالشعبی عراق در دانشگاه تهران، اگر ممکن است توضیح دهید؟

در موضوع سعید حدادیان، شاهد رفتار دوگانه‌ هستیم. کسی نمی‌پرسد سعید حدادیان از چه تاریخی در این دانشگاه تدریس می‌کند؟ زمان دکتر نیلی به صورت حق‌التدریس در همین گروه، همین درس ادبیات پایداری را تدریس می‌کرده است و اصولا شروع تدریس وی در دوره مدیریت قبلی بوده است. چطور در آن زمان از این سوالات مطرح نمی‌شد و صلاحیت سعید حدادیان زیرسوال نمی‌رفت؟ ضمن اینکه درسی که تدریس می‌کند، تخصص اوست و ارزیابی دانشجویان از عملکرد وی نیز موید رضایت از عملکرد ایشان است. عنوان درس ادبیات پایداری است که یکی از دروس در یک گرایش در مقطع ارشد زبان و ادبیات فارسی است. بعضی از درس‌ها باید توسط کسانی ارائه شود که تجربه میدانی هم دارند و او تجربه حضور در دفاع مقدس را هم دارد. همچنین در ادبیات پایداری استادی که هم تجربه داشته باشد و هم مدرک دانشگاهی، کم داریم.

البته محمدرضا ترکی را در همین گروه داریم که رئیس گروه ادبیات دفاع مقدس در فرهنگستان زبان و ادب فارسی هم هست.

یک استاد که کفایت نمی‌کند و به چند استاد نیاز داریم. ما در مورد همه رشته‌ها تبلیغ می‌کنیم که این اتفاق بیافتد تا افرادی که تجربه کاری دارند در کنار استادانی باشند که تجربیات طولانی در دانشگاه دارند. این اتفاق هم افتاده، البته من از کسی دفاع نمی‌کنم. در پایان هر ترم ارزیابی دانشجویی از هر استادی داریم و ارزیابی دانشجویی منتشر شده از سعید حدادیان در بعضی دروس از متوسط گروه هم بالاتر بوده است. تعارف نداریم و اگر استاد حق‌التدریس عملکرد خوبی نداشته باشد در ترم بعدی با او همکاری نمی‌کنیم. ولی سوال این است که در زمان مدیریت چه کسی تدریس را شروع کرد؟ بنابراین همان مدیریت باید پاسخ دهد، ولی نه تنها پاسخ نمی‌دهند؛ بلکه طیف سیاسی وابسته به آن دوره مدیریت اکنون ما را در مقام متهم قرار می‌دهند. یا در مورد استادان اخراجی شایعات زیادی بود که مثلا خانم آذین موحد، استاد دانشکده هنرهای زیبا یا آقای داریوش رحمانیان از گروه تاریخ دانشکده ادبیات از دانشگاه اخراج شده‌اند، در حالیکه احکام کارگزینی آنها موجود است و این اساتید الان حقوق دریافت می‌کنند.

آیا تدریس ندارند؟

رحمانیان که تدریس دارند، ولی رشته موسیقی از قدیم اینطور بوده است که استادی مثلا یک شاگرد داشته‌اند یا کلاس در اتاق استاد یا حتی در بیرون از دانشگاه برگزار می‌شده است. سبک کار گروه موسیقی با بقیه گروه‌ها متفاوت است. ولی این حق دانشگاه است که بپرسد چرا باید کلاس خود را بیرون دانشگاه برگزار کند یا به شکل مرتب برگزار نکند؟ چون کسی مانع از رفت‌وآمد او به دانشگاه و دانشکده نیست. ولی در فهرست سازمان برنامه و بودجه حقوق دریافت می‌کنند. یا اگر همکاری با یک استاد حق‌ تدریس قطع شده است، این را به دانشگاه نسبت می‌دهند در حالیکه استاد حق تدریس ممکن است یک ترم درس داشته باشد و ترم بعدی دانشجو به حد نصاب نرسد و اصلا کلاس نداشته باشد. یا من در یک جایی اشاره کردم اساتید حق‌ تدریس در هر ترم ارزیابی می‌شوند و اگر ارزیابی‌ها پایین باشد دوباره برای تدریس دعوت نمی‌شوند، ممکن است درس ارائه نشود، یا اگر رفتار متناسب با شان و اخلاق دانشگاه را رعایت نکرده باشند، دعوت نمی‌شوند. ولی در رسانه‌ها گفته شد که مقیمی استادان اخراجی دانشگاه تهران را به فساد اخلاقی متهم کرد. قطعا استاد حق‌التدریسی را که رفتار متناسب نداشته باشد دعوت نمی‌کنیم. ولی اسم دقیق استاد را ذکر نکردیم و پرونده‌های اخلاقی را تشریح نمی‌کنیم و در این شرایط برخی گروه‌های سیاسی از ما طلبکار شدند. اعتقاد داریم دانشگاه را نباید سیاسی اداره کرد، در این دوره مدیریت سه ساله هیچ طیف سیاسی غلبه نداشت. افرادی از طیف اصولگرایی و جبهه انقلاب را به دلیل نداشتن صلاحیت علمی و ضعف کاری کنار گذاشتیم و افرادی هم که منتسب به اصلاح‌طلبان بودند را در مدیریت دانشگاه به کار گرفتیم. معتقدیم باید افراد با صلاحیت و توانمندی را انتخاب کنیم که به دانشگاه خدمت می‌کنند و نگاه سیاسی نداشتیم.

در مورد استادان اخراجی حتی اعلام کردیم هر کس معتقد است بی دلیل اخراج شده است، برای مناظره آماده‌ایم و فقط یک استاد آماده مناظره بود. مناظره پخش مستقیم شد، حتی رفتارها و همان مناظره نشان داد استاد صلاحیت اخلاقی برای تدریس ندارد. اگر با استاد پیمانی که به تعهدات خود عمل نکرده و ترفیع نگرفته و صلاحیت عمومی او در دوره مدیریت قبلی رد شده است، برخورد شود معنای اخراجِ سیاسی ندارد. یا در برخی موارد اسامی استادان اخراجی را عنوان می‌کنند که استاد علوم پزشکی دانشگاه تهران بوده‌اند. البته این گروه‌ها مطلع هستند ولی سعی می‌کنند افکار عمومی را فریب دهند. تنها محکمه‌ای که عادلانه رسیدگی می‌کند، پیشگاه خداوند است.

پذیرش نیروهای حشدالشعبی با دو هدف؛ ارزآوری و گسترش دیپلماسی علمی‌فرهنگی

اما در مورد آموزش نیروهای حشدالشعبی در دانشگاه تهران، موضوع این است که در دوره جدید سعی کردیم تعداد دانشجویان خارجی را افزایش دهیم. یکی از بازارهایی که مغفول واقع شده بود، بازار عراق برای جذب دانشجو بود و به طور کلی در این دوره تعداد دانشجویان خارجی به دو برابر و ۱۴۰۰ نفر رسید. من سفری به عراق و در این مدت دیدارهایی با مقامات عراقی از جمله عادل عبدالمهدی نخست وزیر سابق عراق داشتم که اکنون رئیس موسسه پیشبرد توسعه عراق است. یکی از دغدغه‌های مسئولان عراقی این بود که کیفیت بعضی از دانشگاه‌های ایران که دانشجویان عراقی در آنها تحصیل می‌کنند کافی نیست، و این برای اعتبار آموزش عالی خوب نبود. آنها خواستند دانشگاه تهران در روند آموزش‌ها مشارکت و این لطمه حیثیتی را ترمیم کند. قراردادهای متعددی با دانشگاه‌ها و گروه‌های مختلف داشتیم. یکی از این گروه‌ها گروه بسیج مردمی عراق بود که با آنها هم ملاقات داشتیم. گروه متناظر با این گروه در ایران بسیج مستضعفان و جامعه ایثارگران و گروه‌های مشابه است. اعضای حشدالشعبی شامل فرزندان جبهه مقاومت، فرزندان شهدای مقاومت یا جانبازان جبهه است.

قرار بود برای آنها امتیازی قائل شوید؟ چون دانشجویان خارجی که دانشجوی نوبت دوم تلقی می‌شوند.

خیر، برای دانشجویان خارجی که کلا کنکور نداریم. اکنون ترکیه رقیب جدی ایران برای جذب این دانشجویان است. دولت عراق بودجه خوبی به آنها اختصاص داده است تا در بهترین دانشگاه‌های دنیا تحصیل کنند و این بودجه دولت عراق برای دانشگاه‌های انگلیسی و آمریکایی هم وجود دارد تا نیروهای حشدالشعبی و فرزندانشان در این دانشگاه‌ها تحصیل‌کنند. ما با دعوت آنها برای تحصیل در ایران با یک تیر دو نشان زدیم، اولا افرادی که از نظر ما افرادی فداکار بودند یا جانباز شدند یا برای ارتقای آرمان‌های اسلامی تلاش می‌کنند و افراد شایسته‌ای هستند در این دانشگاه آموزش علمی می‌دهیم؛ ما آموزش نظامی که نداریم. آموزش علمی در زمینه‌های رشته مدیریت می‌دهیم تا بعد در مدیریت کشور خود ایفای نقش کنند. نکته دیگر اینکه از این افراد پول مناسبی می‌گیریم و ارز وارد کشور می‌کنیم. دانشجویان عراقی هر ترم ۱۲۰۰ یورو در مقطع کارشناسی شهریه می‌دهند، در حالیکه شهریه دانشجوی ایرانی (نوبت دوم) حدود ۸ تا ۹ میلیون تومان است. روند آموزش افراد برای کشورهای دیگر قبلا هم وجود داشته مانند برخی مدیران و مسئولان افغانستان و منطقه خودمختار کردستان عراق. نچیروان بارزانی که اکنون نخست وزیر اقلیم کردستان است، دانش‌آموخته رشته علوم سیاسی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران است. چرا آن زمان کسی نسبت به تحصیل بارزانی در دانشگاه تهران انتقاد نداشت؟

نظر شما