گروه جامعه: همه ما داستانهایی از تجربه عصبانی شدن خود یا افراد عصبانی در فروشگاهها، ماشینها، محل کار، بیمارستانها و ادارهها داریم. گزارش اخیر گالوپ (gallop) از عواطف جهانی نشان داد که ۲۳ درصد از افراد هر روز احساس عصبانیت میکنند.
به گزارش خبرآنلاین،اگر شما نیز شامل این افراد میشوید باید بدانید که تنها نیستید. ما معمولا بر این باوریم که خشم ما ناشی از اتفاقاتی است که در اطراف ما رخ میدهد. رانندگان، ارباب رجوع و مشتریان بد ما را عصبانی میکنند، یا حداقل اینطور فکر میکنیم. خشم یکی از ابتداییترین هیجانات انسان است و در بسیاری از مواقع مثلا زمانهایی که مرزها و حقوق ما زیر پا گذاشته میشود کارکردی سازگارانه دارد.
با این حال، بسیاری از اوقات نیز دلیل واقعی اینکه ما خشم را تجربه میکنیم، به خاطر باورهایی است که در مورد دیگران داریم. ما احساس میکنیم که دنیا باید آن گونه باشد که ما دوست داریم و مردم باید با ما منصفانه برخورد کنند. خشم ناسالم، نه توسط رویدادهای زندگی بلکه توسط باورهای انعطاف ناپذیر و سختگیرانه ما به وجود میآید.
چگونه خشم را کنترل کنیم
مدیریت خشم به طور موثر با تشخیص تفاوت بین هیجانات منفی سالم و ناسالم شروع میشود. خشم پاسخ سازگار به بیعدالتی و نقض مرزها است. اگر داستانی از کودک آزاری بشنوید، احتمالا عصبانی خواهید شد. در این مثال، خشم پاسخی سالم به بیعدالتی است و به ما انگیزه و نیرو برای حفاظت از افراد بیگناه میدهد. هیجان ناسالم خشم به ما کمکی برای کنار آمدن با واقعیت و دستیابی به اهداف خود نمیکند. سه باور غیرمنطقی میتوانند در ما خشم ناسازگار ایجاد کنند:
۱- کمالطلبی شخصی: من همیشه باید خوب و درست عمل کنم
۲- پذیرش اجتماعی: دیگران همیشه باید منصفانه و مهربانانه با من رفتار کنند.
۳- راحتی و انصاف: من باید آنچه را که میخواهم به دست آورم و وحشتناک است اگر به آنچه میخواهم نرسم و بدبخت خواهم شد.
چیزی که این باورها را غیرمنطقی میکند این است که با واقعیت زندگی مطابقت ندارند برای کنترل خشم، باید این باورها را در خود کنترل کنیم و تغییر دهیم.
افراد عصبانی را چگونه مدیریت کنیم؟
بیشتر ما در خانواده، محل کار یا به طور کلی در تعاملات روزمره ممکن است با افرادی که دچار خشم مزمن هستند برخورد داشته باشیم. مدیریت کردن خشم آنها یک چالش جدی است. یک فرد که به شکل مزمن و دائمی عصبانی است ممکن است حوادث نامطلوبی در دوران کودکی را تجربه کرده باشد که در آنها احساس عدم امنیت و پذیرفته نشدن کرده است که باعث آسیبپذیری و خشم مزمن او شده است. این افراد درگیر باورهای غیرمنطقی هستند که در بالا رخ داده است. سه اصل کلی وجود دارد که میتواند در مدیریت این افراد تاثیرگذار باشد.
۱- همدلی: با ناراحتی و رنجی که فرد تجربه میکند همدلی کنید و سعی کنید علت رفتارهای او را در نظر بگیرید.
۲- توجه: سعی کنید به او توجه کنید و از او بخواهید که درباره آنچه در حال رخ دادن است به شما بگویید، به گونهای که واقعا میخواهید حرفهای او را بشنوید.
۳- احترام: یکی از هستههای پریشانی آنها میل به احترام است. سعی کنید به دغدغه آنها احترام بگذارید.
به طور کلی درک ریشههای خشم در دیگران به ما در مدیریت بهتر آنها کمک میکند و این نکته به معنای گذشتن از حقوق خود نیست زیرا این کار، خشم آنها را در بلند مدت تقویت میکند.
∎
به گزارش خبرآنلاین،اگر شما نیز شامل این افراد میشوید باید بدانید که تنها نیستید. ما معمولا بر این باوریم که خشم ما ناشی از اتفاقاتی است که در اطراف ما رخ میدهد. رانندگان، ارباب رجوع و مشتریان بد ما را عصبانی میکنند، یا حداقل اینطور فکر میکنیم. خشم یکی از ابتداییترین هیجانات انسان است و در بسیاری از مواقع مثلا زمانهایی که مرزها و حقوق ما زیر پا گذاشته میشود کارکردی سازگارانه دارد.
با این حال، بسیاری از اوقات نیز دلیل واقعی اینکه ما خشم را تجربه میکنیم، به خاطر باورهایی است که در مورد دیگران داریم. ما احساس میکنیم که دنیا باید آن گونه باشد که ما دوست داریم و مردم باید با ما منصفانه برخورد کنند. خشم ناسالم، نه توسط رویدادهای زندگی بلکه توسط باورهای انعطاف ناپذیر و سختگیرانه ما به وجود میآید.
چگونه خشم را کنترل کنیم
مدیریت خشم به طور موثر با تشخیص تفاوت بین هیجانات منفی سالم و ناسالم شروع میشود. خشم پاسخ سازگار به بیعدالتی و نقض مرزها است. اگر داستانی از کودک آزاری بشنوید، احتمالا عصبانی خواهید شد. در این مثال، خشم پاسخی سالم به بیعدالتی است و به ما انگیزه و نیرو برای حفاظت از افراد بیگناه میدهد. هیجان ناسالم خشم به ما کمکی برای کنار آمدن با واقعیت و دستیابی به اهداف خود نمیکند. سه باور غیرمنطقی میتوانند در ما خشم ناسازگار ایجاد کنند:
۱- کمالطلبی شخصی: من همیشه باید خوب و درست عمل کنم
۲- پذیرش اجتماعی: دیگران همیشه باید منصفانه و مهربانانه با من رفتار کنند.
۳- راحتی و انصاف: من باید آنچه را که میخواهم به دست آورم و وحشتناک است اگر به آنچه میخواهم نرسم و بدبخت خواهم شد.
چیزی که این باورها را غیرمنطقی میکند این است که با واقعیت زندگی مطابقت ندارند برای کنترل خشم، باید این باورها را در خود کنترل کنیم و تغییر دهیم.
افراد عصبانی را چگونه مدیریت کنیم؟
بیشتر ما در خانواده، محل کار یا به طور کلی در تعاملات روزمره ممکن است با افرادی که دچار خشم مزمن هستند برخورد داشته باشیم. مدیریت کردن خشم آنها یک چالش جدی است. یک فرد که به شکل مزمن و دائمی عصبانی است ممکن است حوادث نامطلوبی در دوران کودکی را تجربه کرده باشد که در آنها احساس عدم امنیت و پذیرفته نشدن کرده است که باعث آسیبپذیری و خشم مزمن او شده است. این افراد درگیر باورهای غیرمنطقی هستند که در بالا رخ داده است. سه اصل کلی وجود دارد که میتواند در مدیریت این افراد تاثیرگذار باشد.
۱- همدلی: با ناراحتی و رنجی که فرد تجربه میکند همدلی کنید و سعی کنید علت رفتارهای او را در نظر بگیرید.
۲- توجه: سعی کنید به او توجه کنید و از او بخواهید که درباره آنچه در حال رخ دادن است به شما بگویید، به گونهای که واقعا میخواهید حرفهای او را بشنوید.
۳- احترام: یکی از هستههای پریشانی آنها میل به احترام است. سعی کنید به دغدغه آنها احترام بگذارید.
به طور کلی درک ریشههای خشم در دیگران به ما در مدیریت بهتر آنها کمک میکند و این نکته به معنای گذشتن از حقوق خود نیست زیرا این کار، خشم آنها را در بلند مدت تقویت میکند.
نظر شما