وقتی مأموران به محل رفتند، او گفت: پدر سالخوردهام، مدتی قبل سکته مغزی کرده بود و باتوجه به اینکه کارمند هستم و نمیتوانستم کامل از پدرم مراقبت کنم تصمیم گرفتم برایش یک پرستار خانگی استخدام کنم، به همین خاطر در فضای مجازی آگهی استخدام پرستار دادم. بعد هم مرد جوانی به نام تورج را برای پرستاری شبانهروزی از پدرم استخدام کردم و قرار بر این شد که اتاقی هم در خانهمان برای او در نظر بگیرم.
او ادامه داد: شب گذشته، پرستار پدرم مخفیانه وارد اتاقم شده و مرا کتک زد و با تهدید دستهایم را بست و مورد تجاوز قرار داد. بعد از آن هم طلاهایم را سرقت کرده و متواری شد. به سختی دستانم را باز کرده و با پلیس تماس گرفتم.
بدین ترتیب پروندهای تشکیل شد و در نخستین گام کارآگاهان به سراغ آدرس محل سکونت تورج رفتند اما آدرسی که پرستار خانگی داده بود، واقعی نبود. در ادامه مشخص شد او با هویتی جعلی استخدام شده بود اما با به دست آمدن تصاویر او از طریق دوربینهای مداربسته ساختمان تحقیقات برای یافتن ردی از متهم ادامه داشت، تا اینکه مشخص شد او تهران را ترک کرده و هیچ اثری از او در دست نبود.
دو سال از ماجرا گذشته بود که دختر جوان دوباره به پلیس مراجعه کرد و سرنخ اصلی دستگیری متهم را در اختیار مأموران قرار داد. او گفت: دیروز خیلی اتفاقی مردی را در خیابان دیدم که شباهت زیادی به تورج داشت. وقتی مطمئن شدم خودش است، مخفیانه او را تعقیب کردم و فهمیدم در خانهای چند خیابان پایینتر از محل سکونت ما به عنوان پرستار خانگی مشغول به کار شده است.
به دنبال اظهارات دختر جوان، بلافاصله تیم جنایی راهی خانه مورد نظر شده و متهم را دستگیر کردند. در ادامه بررسیها، مشخص شد او علاوه بر تجاوز به دختر جوان، پرونده شکایتی در یکی از شهرستانهای دیگر هم دارد.
تاجر قلابی
طبق اطلاعات موجود در پرونده او این بار با همدستی همسرش، سناریوی سرقت میلیاردی از یک مرد ثروتمند در یکی از شهرستان ها را اجرا کرده بود. تورج و همسرش به بهانه اینکه تاجر فرش و تابلو فرش هستند، مرد جوان را به خانهشان کشانده بودند اما در فرصتی مناسب با تهدید از او فیلمها و تصاویر مستهجن تهیه و از او اخاذی کرده بودند. زوج جوان به تصور اینکه دومین مالباخته از آنها شکایت نمیکند، او را رها میکنند اما مرد جوان موضوع را گزارش کرده و پروندهای نیز در این رابطه برای آنها تشکیل شده بود.
باتوجه به اینکه تورج مرتکب تجاوز به عنف شده بود، پرونده او در دادگاه کیفری استان تهران مورد رسیدگی قرار گرفت. زمانی که وی در جایگاه ویژه قرار گرفت، رو به قضات گفت: میخواستم اموال پیرمرد را سرقت کنم اما زمانی که در خانهاش مشغول به کار شدم و فهمیدم که دخترش نیز با او زندگی میکند وسوسه شدم. یک شب به اتاق خواب دختر جوان رفتم و نقشه شیطانی را اجرا کردم.
قضات دادگاه، مرد تبهکار را به اعدام محکوم کردند.
با تأیید این رأی در شعبه 39 دیوانعالی کشور، پرونده برای اجرای حکم به شعبه دوم دادیاری اجرای احکام دادسرای امور جنایی پایتخت ارجاع شد و مرد شرور در یک قدمی چوبه دار قرار گرفت.
نظر شما